پیشنهادهای زهره مرصوص (١١٨)
اشتباه از آب در آمدن
( شخص ) خودش را جمع و جور کردن - ( سلامتی ) مثل روز اول شدن
حالا که اینطوره
( چشم ) کم سو، ضعیف
روی شانس بودن
از روی ادب - به حکم ادب
تیراندازی؛ تیر و تفنگ، جنگ و دعوا، بزن بزن، درگیری؛ ( فوتبال و غیره ) ضربه آزاد، ضربه پنالتی
شهرت جهانی
همه شون برای من یکیه فرقی نداره
کسی را فریب دادن که . . . کسی را گول زدن که . . .
پیامد ( چیزی ) بودن تابع ( چیزی ) بودن
تمام عیار
بیهوده - بی اثر - باد هوا
پیمودن
اگر بر دیدۀ مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی علف باید به دهان بزی شیرین بیاید ( فرهنگ معاصر )
هجوم به بانک ها ( برای خالی کردن حساب ها )
مهارناپذیری
بازدارنده
مظهر فضیلت
مظهر زیبایی - نماد زیبایی
دست بالا گرفتن
کِرم صدفی - کِرم شمع
خود را در کاری آزمودن - زور خود را زدن
با افتخار تقدیم می کند
استیصال
ببینی . . . .
درست همین کم بود!
تالار مشاهیر
دل به دریا زدن
زبان بسته، حیوان، ( آدم ) جیره خوار، آلت دست، دست نشانده
به کسی باوراندن که . . . ، کسی را متقاعد کردن که . . . ، به کسی وانمود کردن که . . . .
دستمال مرطوب کودک
قضایا را وارونه دیدن - خیار را از ته گاز زدن
واحد مراقبت ویژۀ نوزادان
درخواست کمک کردن
مشفقانه
به کسی ابراز عشق کردن - ( با کسی ) عشق بازی کردن - معاشقه کردن - ( با کسی ) همخوابه شدن - ( با کسی خوابیدن )
شماس - خادم ( کلیسا ) - متولی ( کلیسا )
راهبۀ اعظم - رئیس صومعه
کلاه سر کسی گذاشتن - کسی را تلکه کردن - گوش کسی را بریدن
ماهی دد - دد ماهی - ماهیان زنده خوار یعنی ماهیانی که از ماهیان دام و یا سایر جانداران آبزی تغذیه می کنند.
مخزن کربن
موقعیت را روشن کردن
پنگوئن صخره پر
الله مع الجماعه - خدا با جماعت است - سلامت در جماعت می توان یافت
تا خرخره خوردن - خود را خفه کردن
موفقیت چشمگیر
سد جزیره ای - سد ساحلی ( میلۀ ماسه ای )
شیرۀ کسی/چیزی را کشیدن - رسِ کسی/چیزی را کشیدن - آب ( پرتغال یا غیره ) کشیدن - عصارۀ ( پرتغال یا غیره ) کشیدن
شب قطبی ( که بیش از 24 ساعت طول می کشد )