ترجمههای حسین کتابدار (٢٣٠)
بلند شد و زمانی که به سمت در رفت، چهره اش فاقد هر گونه احساسی بود.
شلوارش کاملاً سه اینچ بالای کفششه!! ( اشاره به کوتاه بودن شلوار )
به خاطر بیماری صرع، او نتوانست آن موقعیت شغلی را در باغ وحش به دست آورد.
تبخیر سطحی و میعان ( مایع شدن ) ، بخشی از فرایند پویای گردش آب هستند.
این کودکان پوسترهایی درست کردند که گردش فصول در سال را نشان می دهد.
ممکن است انجام ورزش های آبی در آب و هوای گرم شما را با داشتن زمینه بیماری هایی چون آسم، اختلالات مرتبط با قلب، دیابت یا صرع، در معرض خطرات خاصی قرار ...
پاراسلسوس ( پزشک و کیمیاگر و گیاه شناس و ستاره شناس سوئیسی - آلمانی در دوران رنسانس ) مسائل دشوار و غامضی مانند طاعون، سیفلیس، صرع، اختلال روانی ناتو ...
سازمان های محلی و ملی صرع نیز می توانند برای افرادی که مشکلات یا تبعیض شغلی ناشی از بیماری صرع دارند، یاری رسان/ مفید باشند.
بار دیگر، تجربه تلخ پیامدهای جذاب بودن ( زیبا بودن ) ، به مت ضربه زد.
بیکاری، تورم و نابرابری بیشتر، اغلب ابعاد منفی اقتصاد بازار آزاد است
جنبه منفی زندگی کردن در اینجا، هزینه های گران آن است.
شاید یکی از مشهورترین اشکال سرگرمی ژاپنی ها در گذشته، سوراخ کردن واژن ها با یک جسم تیز بوده است.
پیش از رفتن، چند کار جزئی دارم که باید انجام بدم.
او در ایوان ایستاد تا به اتاق نشیمن خانه همسایه اشراف داشته باشد ( بهتر آنجا را ببیند ) .
اگر چه جثه کوچکی داشت، اما مهارتش در مبارزه زبان زد همه بود، از این رو زور گویان و قلدرها، دست از سرش برداشتند
او پس از چهار ماه فرار، دوباره دستگیر شد
سارقان، پیش از دستگیر شدن، چندین روز در حال فرار از دست پلیس بودند.
یک راه حل ساده و کم هزینه برای کسانی که با سیستم همکاری نکنند، وجود دارد.
من احساس دلشوره ملال آوری داشتم که چیزی درست نیست.
این چک در هر زمان و مکانی، قابل نقد شدن است.
انگار / مثل این که همه به من زُل زده اند.
او گفت "من دوستی داشتم که از بیش مصرفی مواد فوت کرد".
رستوران من کوچک و کم اهمیت است، در عین حال درآمدی مستمر عاید من ی کند
این حرف ها را درباره او باور نکن. او در شرکتش، موقعیت و جایگاه جزئی و پایینی دارد.
ما آدم های کم اهمیت و جزئی هستیم، بنابراین مدیر به حرف های ما توجهی نمی کند.
آنها از زندان فرار کردند و با یک خودروی مسروقه، محل را ترک نمودند.
او طرفدار حق رای زنان و یک پیشگام پیشگیری از بارداری است
جنبش حق رای زنان، برای به دست آوردن این حق، در بریتانیا و امریکا مبارزه کردند.
جاش بیلینگز می گوید؛ "سکوت یکی از استدلال هایی است که سخت تر از بقیه می توان با آن مخالفت کرد. "
ایزابل هر نوع نماد و ظاهر افاده روشنفکرانه را بلافاصله انکار می کند.
او ماه آینده با آن پیشخدمت زن ازدواج خواهد کرد.
چرا دختر زیبایت را به عقد و ازدواج آن پیر مرد در آوردی؟
او کاملاً زورگویی های تو را به فراموشی سپرده است.
صد بار به گفته ام با مردم گردن کلفتی نکند، اما او هرگز این مطلب را آویزه گوش خود نکرد.
عنوان رسمی شغلش/کارش ناظر/ممیز مالی است
حالا که ارتقاء پیدا کرده، عنوان رسمی شغلش چی هست؟
با جیب خالی، تنها امیدش برای رفتن به نیویورک، قاچاقی سوار قطار بعدی شدن است
بعضی از خدمتکاران با دیدن فقر و بدبختیش، به او خندیدند و گفتند گورش را گم کند.