ترجمه‌های حسین کتابدار (٢١٤)

بازدید
٦٢٤
تاریخ
١ سال پیش
متن
The greenback has already lost 12 % against the euro over the past two months.
دیدگاه
٧

در دو ماه گذشته، دلار امریکادر برابر یورو 12 درصد کاهش داشته است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A wallet full of greenback is find on the train.
دیدگاه
٧

یک کیف پر از دلار در قطار پیدا شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was no awkwardness between them.
دیدگاه
٨

هیچ شرمساری و خجالتی بین آنان وجود نداشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She laughed to cover up her feeling of awkwardness.
دیدگاه
٧

خندید تا احساس شرمندگیش را پنهان کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You are a typical Jap douche bag. . . The most racist.
دیدگاه
٧

تو یک نمونه ژاپنی ناخوشایندی. . . یک نژاد گرای واقعی!

تاریخ
١ سال پیش
متن
Never douche if you are pregnant.
دیدگاه
٧

اگر حامله هستید، هرگز داخل مهبل یا واژن خود را شستشو ندهید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I walked on in a reflective mood to the car.
دیدگاه
٧

با حالتی در خود فرورفته به سمت خودرو ام رفتم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It will not be easy to find his peer.
دیدگاه
٧

پیدا کردن فردی هم سطح خودش، کار آسانی نخواهد بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The queen created him a peer.
دیدگاه
٧

ملکه به او لقب نجیب زاده اعطا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He watched the Customs official peer into the driver's window.
دیدگاه
٧

او مامور گمرک را دید که با کنجکاوی و دقت به شیشه طرف راننده نگاه می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Love is not to peer at each other but to stare the same way together.
دیدگاه
٧

عشق خیره شدن و زُل زدن به یکدیگر نیست، بلکه نگاه کردن به یک جهت، اشتراک اهداف مشترک و حرکت مشترک به سمت آنها است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A peer review system is being introduced to help teachers who are experiencing difficulty.
دیدگاه
٧

سامانه ارزیابی فنون و تکنیک های آموزشی کارشناسان در حال معرفی شدن است برای کمک به معلمانی که در زمان تدریس با مشکلاتی مواجه می شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Stop diddling around and do some work!
دیدگاه
٧

از فریب و دغلبازی دست بردارید و کاری انجام دهید!

تاریخ
١ سال پیش
متن
She has diddled me out of the rent .
دیدگاه
٧

او سر موضوع اجاره، فریبم داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I've been diddled! Half of these tomatoes are bad!
دیدگاه
٧

سرم کلاه رفته! نصف این گوجه فرنگی ها خرابند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Jeff, you need to come clean on who is funding your work.
دیدگاه
٧

جف، لازمه اعتراف کنی چه کسی در کارت سرمایه گذاری کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I think you should come clean about where you were last night.
دیدگاه
٧

فکر می کنم باید صادقانه بگویی شب گذشته کجا بودی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I can't make it in ten minutes.
دیدگاه
٧

در مدت ده دقیقه نمی توانم موفق شوم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't hide. Run! You'll make it to tomorrow.
دیدگاه
٧

پنهان کردن یا اجتناب از چالش ها راه حل مناسبی نیست. بجنب، تکان بخور. فردا روز موفقیت شماست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Many things make it difficult for women to reach the top in US business.
دیدگاه
٧

خیلی چیزها شرایط را برای رسیدن زنان به مدیریت های عالی اقتصادی در امریکا دشوار می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Life is what you make it.
دیدگاه
٧

کیفیت و نتیجه زندگی فرد تا حد زیادی به افکار، احساسات، اعمال و نگرش آنها بستگی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A red flag meant a girl.
دیدگاه
٧

عبارت ممکن است به این ایده اشاره داشته باشد که پرچم قرمز، که می تواند نشانه هشدار یا خطر باشد، به عنوان استعاره برای زنی استفاده می شود که رفتارها یا ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
A red flag is often used as a danger signal.
دیدگاه
٧

عبارت red flag اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Then the rain came and the red flag went up to signal a halt.
دیدگاه
٧

بعد از بارش باران، نشانه هشدار لغو شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Train services have been cut to the bone.
دیدگاه
٨

خدمات قطار به حداقل ممکن آن رسیده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The workforce has been pared to the bone .
دیدگاه
٨

نیروی کار به پایین ترین سطح آن رسیده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Let's go home, I'm chilled to the bone .
دیدگاه
٨

بیا بریم خانه، سرما تا مغز استخوانم نفوذ کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The country's defences have been pared to the bone .
دیدگاه
٨

وضعیت دفاعی کشور به آخر خط رسیده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Are the miscreants aware that they are guilty of trespass and criminal damage?
دیدگاه
٧

آیا مجرمان میدانند مرتکب جرم ورود غیر قانونی و ایجاد خسارت جدی هستند؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
Life is ten percent what you make it and ninety percent how you take it.
دیدگاه
٧

تنهاده درصد از زندگی با شرایطی که در آن قرار می گیرید تعیین و نود درصد تجربیات شما از نحوه پاسخ دادن به آن شرایط ناشی می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The research study will be reviewed by peers.
دیدگاه
٧

پژوهش مربوطه توسط همتایانش مورد بررسی مجدد قرار خواهد گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Below him was nothing but a black void.
دیدگاه
٧

زیر پای او هیچ چیز، بجز یک حفره سیاه نبود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The office fell void.
دیدگاه
٧

اداره بسته است ( کارمندان رفته اند ) .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The amusement park will fill a void in this town, which has little entertainment for children.
دیدگاه
٧

شهر بازی جای خالی تفریحات را در این شهری که وسایل سرگرمی کمی برای بچه ها دارد، پر خواهد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The void left by his mother's death was never filled.
دیدگاه
٧

خلا فوت مادرش هرگز پر نشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He rose, his face void of emotion as he walked towards the door.
دیدگاه
٧

بلند شد و زمانی که به سمت در رفت، چهره اش فاقد هر گونه احساسی بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His pants rose a full three inches off his shoes.
دیدگاه
٧

شلوارش کاملاً سه اینچ بالای کفششه!! ( اشاره به کوتاه بودن شلوار )

تاریخ
١ سال پیش
متن
He couldn't take that job at the zoo because of his epilepsy.
دیدگاه
٧

به خاطر بیماری صرع، او نتوانست آن موقعیت شغلی را در باغ وحش به دست آورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Evaporation and condensation are parts of the water cycle.
دیدگاه
٧

تبخیر سطحی و میعان ( مایع شدن ) ، بخشی از فرایند پویای گردش آب هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The children made posters showing the cycle of the seasons in a year.
دیدگاه
٧

این کودکان پوسترهایی درست کردند که گردش فصول در سال را نشان می دهد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Asthma, heart conditions, diabetes or epilepsy may expose you to special risks with watersports in the heat.
دیدگاه
٧

ممکن است انجام ورزش های آبی در آب و هوای گرم شما را با داشتن زمینه بیماری هایی چون آسم، اختلالات مرتبط با قلب، دیابت یا صرع، در معرض خطرات خاصی قرار ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
Paracelsus made intractable problems such as plague, syphilis, epilepsy, mental disorder, and learning disabilities central to his preoccupations.
دیدگاه
٧

پاراسلسوس ( پزشک و کیمیاگر و گیاه شناس و ستاره شناس سوئیسی - آلمانی در دوران رنسانس ) مسائل دشوار و غامضی مانند طاعون، سیفلیس، صرع، اختلال روانی ناتو ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
Local and national epilepsy organizations can also be helpful to those experiencing employment problems or job discrimination.
دیدگاه
٧

سازمان های محلی و ملی صرع نیز می توانند برای افرادی که مشکلات یا تبعیض شغلی ناشی از بیماری صرع دارند، یاری رسان/ مفید باشند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Again, the realization of the downside of being beautiful hit Matt.
دیدگاه
٧

بار دیگر، تجربه تلخ پیامدهای جذاب بودن ( زیبا بودن ) ، به مت ضربه زد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Unemployment, inflation and greater inequality are often the downside of a market economy.
دیدگاه
٧

بیکاری، تورم و نابرابری بیشتر، اغلب ابعاد منفی اقتصاد بازار آزاد است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The downside of living here, of course, is that it is expensive.
دیدگاه
٧

جنبه منفی زندگی کردن در اینجا، هزینه های گران آن است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Perhaps one of the most noteworthy forms of Japanese entertainment was the impalement of vaginas.
دیدگاه
٧

شاید یکی از مشهورترین اشکال سرگرمی ژاپنی ها در گذشته، سوراخ کردن واژن ها با یک جسم تیز بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I've got a few odds and ends to do before leaving.
دیدگاه
٧

پیش از رفتن، چند کار جزئی دارم که باید انجام بدم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He stood at the balcony to overlook neighbour's hallroom.
دیدگاه
٧

او در ایوان ایستاد تا به اتاق نشیمن خانه همسایه اشراف داشته باشد ( بهتر آنجا را ببیند ) .

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was small, but his prowess as a fighter was well-known and the bullies left him alone.
دیدگاه
٧

اگر چه جثه کوچکی داشت، اما مهارتش در مبارزه زبان زد همه بود، از این رو زور گویان و قلدرها، دست از سرش برداشتند