پیشنهادهای Lone Wolf (٥١٩)
به عنوان فعل ( عبارتی ) : ادامه دادن پیش رفتن عبور کردن کنار آمدن دل کندن از سر گذراندن
به عنوان فعل: مقابله کردن از عهده برآمدن کنار آمدن تحمل کردن مواجه شدن
صفت: رمانتیک عاشقانه احساسی خیال پردازانه عشقی اسم: فرد رمانتیک عاشق پیشه
به عنوان فعل: تقلب کردن فریب دادن گول زدن خیانت کردن کلک زدن کلاه گذاشتن به عنوان اسم: تقلب فریب حیله کلک نیرنگ خیانت
اسم: بقا زنده ماندن ادامه حیات دوام پابرجایی مقاومت
به عنوان فعل: تخلیه کردن دور ریختن رها کردن کنار گذاشتن ریختن دفع کردن زیر قیمت فروختن ثبت کردن ( اطلاعات ) خروجی گرفتن ( داده ها ) به عنوان اسم: م ...
1. دیدگاه یا نگرش دیدگاه نگرش طرز فکر نقطه نظر بینش 2. چشم انداز ( در هنر و معماری ) پرسپکتیو چشم انداز منظر زاویه دید 3. جنبه یا وجه جنبه وجه زاویه ...
شغل حرفه کار تخصصی پیشه شغل رسمی
ترجمه های اصلی: بازی ذهنی / بازی روانی بازی تفکری / رقابت فکری ترجمه های اصطلاحی: رقابت های روانی بین دو یا چند نفر استراتژی های ذهنی برای برت ...
ترجمه های اصلی: کتابخوان / باهوش در مطالعه دارای دانش آکادمیک / باهوش از طریق مطالعه ترجمه های اصطلاحی: متمرکز بر دانش درسی / موفق در یادگیری ا ...
رجمه های اصلی: درام ( ژانر هنری/ نمایشی ) نمایش / نمایشنامه حالت عاطفی شدید / وضعیت تنش آمیز ترجمه های اصطلاحی: دعاوی / کشمکش / حوادث در رواب ...
ترجمه های اصلی: خانواده زنان / زنان خانواده زنان مرتبط با فرد ( مانند مادران، خواهران، همسران ) ترجمه های اصطلاحی: گروه زنان در یک خانواده یا ...
ترجمه های اصلی: به طور نسبی / نسبتاً تا حدی / به میزان معقولی ترجمه های اصطلاحی: در مقایسه با چیز دیگر / در ارتباط با شرایط دیگر بطور متناسب / ...
ترجمه های اصلی: ازدواج سنتی ازدواج اجباری / ازدواج طبق ترتیب خانوادگی ازدواجی که والدین یا خانواده ترتیب می دهند ترجمه های اصطلاحی: ازدواج سازما ...
ترجمه های اصلی: چه کاری انجام می دهی؟ / چه می کنی؟ چه چیزی می خواهی؟ / منظورت چیست؟ ترجمه های اصطلاحی: پرسش درباره عادت یا روتین شخصی پرسش درب ...
بینش / درک عمیق فهم / درک روشن دیدگاه / درک درست از موضوع ترجمه های اصطلاحی: تجزیه و تحلیل عمیق / درک دقیق از جزئیات پندار یا درکی که از تجربه ...
ترجمه های اصلی: ارجاع دادن / مراجعه دادن اشاره کردن / اشاره دادن به چیزی استناد کردن / وابسته بودن به چیزی ترجمه های اصطلاحی: نقل قول کردن از ...
ترجمه های اصلی: بخش / قسمت حوزه / حوزه خاصی از موضوع منطقه / قسمت از مکان ترجمه های اصطلاحی: شاخه / زیرمجموعه ای از موضوع دسته / واحد خاص در ...
ترجمه های اصلی: رمزگشایی کردن / رمزخوانی کردن تفسیر کردن ( پیام یا سیگنال ) تحلیل کردن ( اطلاعات یا داده ها ) ترجمه های اصطلاحی: فهمیدن / کش ...
ترجمه های اصلی: افتاده / سقوط کرده از دست رفته / بی حالت شده ( حالت عاطفی ) مرده / جان باخته ( به خصوص در معنای جنگ ) ترجمه های اصطلاحی: به ...
ترجمه های اصلی: جلو / پیشِ رو قبل از ( زمان ) در مسیر جلو / در پیش ترجمه های اصطلاحی: پیش بینی / برنامه ریزی در آینده موفق تر / برتر از دیگر ...
ترجمه های اصلی: پرش کردن / رد کردن ( بدون توجه ) صرف نظر کردن / عبور کردن از چیزی جلو زدن / حرکت کردن بدون توقف ترجمه های اصطلاحی: کنار گذاشت ...
ترجمه های اصلی: متصل کردن / ارتباط دادن اتصال یافتن / ارتباط برقرار کردن رابطه برقرار کردن / ارتباط برقرار کردن با دیگران ترجمه های اصطلاحی: پ ...
ترجمه های اصلی: انتظار داشتن / منتظر بودن فرض کردن / پیش بینی کردن مورد نظر بودن / احتمال دادن ترجمه های اصطلاحی: مطمئن بودن / انتظار وقوع چیز ...
ترجمه های اصلی: شامل بودن / گنجاندن در بر گرفتن / در نظر گرفتن اضافه کردن ( به چیزی ) ترجمه های اصطلاحی: متعلق بودن / بخشی از چیزی بودن در د ...
ترجمه های اصلی: خوش پوش بودن / شیک لباس پوشیدن مدرن لباس پوشیدن / با استایل لباس پوشیدن آراسته و مرتّب لباس پوشیدن ترجمه های اصطلاحی: به طور چ ...
ترجمه های اصلی: عبور کردن / گذشتن ( از مکانی ) سپری کردن / گذراندن ( زمان ) تحویل دادن / رد کردن ( اشیاء ) قبول شدن / قبولی ( در آزمون ) تر ...
ترجمه های اصلی: اما / ولی صرف نظر از / با وجود به جز / به غیر از / بلکه ترجمه های اصطلاحی: تنها / فقط/ مگر نه / به جز با این حال / با وجود ...
ترجمه های اصلی: تیز / برنده سریع / تند ( در واکنش ) واضح / شفاف ( در دید یا صدا ) سخت / شدید دقیق / درست ( برای زمان ) ترجمه های اصطلاحی: ...
ترجمه های اصلی: کسی یک نفر فردی ترجمه های اصطلاحی: شخص خاصی یکی از افراد آدمی / شخصی ( غیرمشخص )
ترجمه های اصلی: پتانسیل / توانایی احتمال / امکان ظرفیت / قابلیت ترجمه های اصطلاحی: استعداد نهفته / توانایی بالقوه چشم انداز / فرصت ممکن انرژ ...
ترجمه های اصلی: خواهد شد / ای کاش ( بیان گذشته فعل "will" ) می خواست / می شد ( بیان شرطی ) می کرد / می بود ( بیان تمایل یا ادب ) مایل بود / می خ ...
ترجمه های اصلی: از عمق وجود / از اعماق وجود در اعماق / در عمق در دل / در باطن در حقیقت / در نهایت ترجمه های اصطلاحی: در قلب خود / درونی ترین ...
ترجمه های اصلی: واقعاً / به راستی صادقانه / از صمیم قلب به طور دقیق / حقیقتاً ترجمه های فرعی و اصطلاحی: کاملاً / به طور کامل اصیل / واقعی ( ن ...
ترجمه های اصلی: مگر اینکه / مگر آنکه جز اینکه به جز در صورتی که ترجمه های فرعی و اصطلاحی: اگر نه / در غیر این صورت مشروط بر اینکه نه به استث ...
ترجمه های اصلی و واقعی: اساساً / ذاتاً به طور بنیادی / به طور پایه ای در اصل / به طور کلی ترجمه های فرعی و اصطلاحی: به طور عمده / در واقعیت ع ...
غیاب / نبودن فقدان / نبود ( چیزی ) عدم حضور غیبت ترجمه های فرعی و اصطلاحی: خالی بودن / خالی بودن مکانی کمبود / فقدان مشخص عدم توجه / نادیده ...
ترجمه های اصلی و واقعی: به علاوه / علاوه بر این جمع / جمع بندی ( در ریاضیات ) افزوده / اضافه شده ترجمه های فرعی و اصطلاحی: مزیت / نقطه قوت د ...
ترجمه های اصلی و واقعی: رسمی معتبر / قانونی اداری / مربوط به مقامات دولتی ترجمه های فرعی و اصطلاحی: اجراشده به صورت قانونی بیانیه رسمی / اعلام ...
ترجمه های اصلی و واقعی: برعکس / عکس آن و بالعکس / به همین ترتیب تبادلی / عکس العمل متقابل ترجمه های فرعی و اصطلاحی: تبادل دو طرفه تأثیر دوطرف ...
ترجمه های اصلی و واقعی: به جلو / رو به جلو از جایی بیرون آمدن / بیرون زدن ادامه دادن / پیشروی ترجمه های فرعی و اصطلاحی: ظهور ( چیزی از درون بی ...
لذت / سرور / خوشی خوشحال کردن / مسرت بخش بودن رضایت
بیشتر / دورتر / پیش تر ادامه ( در مورد اقدام یا توضیح ) فاصله بیشتر
ترجمه های اصلی و واقعی: مکالمه / گفتگو بحث / تبادل نظر گفتگوی دو یا چند نفره ترجمه های فرعی و اصطلاحی: ارتباط کلامی / ارتباط از طریق صحبت گفت ...
ترجمه های اصلی و واقعی: جزئی / ناچیز / اندک کم رنگ / ملایم ضعیف / اندک تأثیر ترجمه های فرعی و اصطلاحی: تفاوت خیلی کم بی اهمیت / کم اهمیت حال ...
ترجمه های اصلی و واقعی: فلاش ( نور ناگهانی و روشن ) لحظه کوتاه ( نور یا رخداد ) فلش دوربین ترجمه های فرعی و اصطلاحی: لحظه ای سریع / رویداد ن ...
طعم مزه کیفیت یا ویژگی خاص ( به معنای کلی ) حس یا ویژگی منحصر به فرد حالت خاص ( در متن های انتزاعی ) مد یا سبکی خاص
شاه بلوط ( نوعی درخت ) مغز شاه بلوط ( نوع دانه خوراکی ) مغز خوراکی که در آشپزی و دسرها استفاده می شود حکایت تکراری ( به معنای تکرار حرف یا داستان ) ...
خیره کننده / مبهوت کننده ( شخص یا چیز ) شخص یا شیء با جذابیت بسیار کسی که توجه دیگران را جلب می کند
فندق مغز فندق محصول فندقی ( در صنایع غذایی )