decode

/ˌdiːˈkoʊd//ˌdiːˈkəʊd/

معنی: کشف کردن، گشودن رمز، کشف رمز کردن
معانی دیگر: رمزگشایی کردن (ترجمه ی متن رمزی به متن فهم پذیر)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: decodes, decoding, decoded
• : تعریف: to convert (a coded message) into ordinary language; decipher.
متضاد: code, encode
مشابه: decipher
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: decoder (n.)
• : تعریف: to engage in decoding.

جمله های نمونه

1. All he had to do was decode it and pass it over.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که او باید انجام می داد این بود که آن را رمزگشایی کرده و از آن عبور دهد
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که باید می کرد این بود که رمز گشایی کند و آن را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Grammatical information helps learners to decode sentences.
[ترجمه گوگل]اطلاعات گرامری به زبان آموزان کمک می کند تا جملات را رمزگشایی کنند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات grammatical به دانش آموزان کمک می کند تا جملات را رمزگشایی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Messenger and Outlook Express both decode automatically within the window, but are very slow.
[ترجمه گوگل]مسنجر و Outlook Express هر دو به طور خودکار در پنجره رمزگشایی می شوند، اما بسیار کند هستند
[ترجمه ترگمان]پیام رسان و چشم انداز اکسپرس، هر دو به طور خودکار در داخل پنجره رمزگشایی می کنند، اما بسیار آهسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He did not know how to decode children, for he had never seen the process in his own home.
[ترجمه گوگل]او نمی دانست چگونه کودکان را رمزگشایی کند، زیرا هرگز این روند را در خانه خود ندیده بود
[ترجمه ترگمان]او نمی دانست چگونه کودکان را رمزگشایی کند، زیرا هرگز این فرآیند را در خانه خود ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When receptors receive and decode the message in order to uncover the meaning, the operation is no less complex.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گیرنده ها پیام را دریافت و رمزگشایی می کنند تا معنای آن را کشف کنند، عملیات پیچیده تر نیست
[ترجمه ترگمان]وقتی گیرنده های پیغام را دریافت و رمزگشایی می کنند تا معنای آن را بفهمند، عملیات کم تر پیچیده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To decode photographs and advertising images more effectively, it is essential for us to understand their context.
[ترجمه گوگل]برای رمزگشایی موثرتر عکس ها و تصاویر تبلیغاتی، درک زمینه آنها برای ما ضروری است
[ترجمه ترگمان]برای رمزگشایی عکس ها و تصاویر تبلیغاتی به طور موثر، برای ما ضروری است که زمینه آن ها را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Allies were able to decode many enemy messages.
[ترجمه گوگل]متفقین توانستند بسیاری از پیام های دشمن را رمزگشایی کنند
[ترجمه ترگمان]متفقین توانستند بسیاری از پیام های دشمن را رمزگشایی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The harder part is to decode the input data submitted from the form.
[ترجمه گوگل]بخش سخت‌تر رمزگشایی داده‌های ورودی ارسال شده از فرم است
[ترجمه ترگمان]بخش سخت تر رمزگشایی داده های ورودی ارائه شده از شکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We decode messages in personal, social and cultural contexts.
[ترجمه گوگل]ما پیام ها را در زمینه های شخصی، اجتماعی و فرهنگی رمزگشایی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما پیام ها را در زمینه های شخصی، اجتماعی و فرهنگی رمزگشایی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Memory Map navigator OSGB File Format Decode QCT complete source code, has been tested.
[ترجمه گوگل]Memory Map Navigator OSGB فرمت فایل رمزگشایی کد منبع کامل QCT، آزمایش شده است
[ترجمه ترگمان]اسکن نقشه های حافظه، فرمت فایل که Decode code کد منبع کامل است، مورد آزمایش قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This adaptive decoder can decode shorten RS code with variable block length as well as variable message length.
[ترجمه گوگل]این رمزگشا تطبیقی ​​می تواند کد کوتاه RS را با طول بلوک متغیر و همچنین طول پیام متغیر رمزگشایی کند
[ترجمه ترگمان]این رمزگشا انطباقی می تواند کد RS را با طول بلوک متغیر و همچنین طول پیغام متغیر رمز گشایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can you decode this code telegram?
[ترجمه گوگل]میشه این کد تلگرام رو رمزگشایی کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی این تلگراف رمز رو رمزگشایی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This system had functions with video compression, decode, network transmission, image store, image index playback, long-range control of vidicon, PTZ control and voice frequency alarm.
[ترجمه گوگل]این سیستم دارای عملکردهایی با فشرده سازی ویدئو، رمزگشایی، انتقال شبکه، ذخیره تصویر، پخش نمایه تصویر، کنترل برد بلند vidicon، کنترل PTZ و زنگ فرکانس صوتی بود
[ترجمه ترگمان]این سیستم با فشرده سازی ویدئو، رمز گشایی، انتقال شبکه، ذخیره تصویر، کنترل محدوده تصویر، کنترل محدوده طولانی of، کنترل PTZ و هشدار فرکانس صدا عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You don't need a Ph. D to decode their work, but they do try to challenge audiences with unconventional material.
[ترجمه گوگل]برای رمزگشایی کار آنها نیازی به مدرک دکترا ندارید، اما آنها سعی می کنند مخاطبان را با مطالب غیر متعارف به چالش بکشند
[ترجمه ترگمان]شما برای رمزگشایی آثار خود نیازی به مدرک دکترا ندارید، اما آن ها سعی می کنند مخاطبین را با مطالب غیر متعارف به چالش بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Decomposition and technique of complex instruction, combined decode arithmetic of instruction and step counter, sub- step realization method of multi- clocks are described in this paper.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تکنیک دستور پیچیده، محاسبات رمزگشایی ترکیبی دستورالعمل و شمارنده گام، روش تحقق مرحله فرعی چند ساعت در این مقاله شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تکنیک دستورالعمل پیچیده، ترکیبی از روش یادگیری ترکیبی آموزش و گام، روش درک مرحله فرعی از چند ساعت در این مقاله توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشف کردن (فعل)
spot, find, detect, discover, find out, figure out, uncover, decipher, decode

گشودن رمز (فعل)
decode

کشف رمز کردن (فعل)
decode

تخصصی

[کامپیوتر] کدبرداری ؛رمز گشایی ؛ برگرداندن رمز ؛ گشودن رمز
[برق و الکترونیک] کد برگردانی - رمز گشایی 1. مکمل عمل رمز گذاری 2. به دست آوردن نمونه ی قیاسی از روی سیگنال رقمی ای که آن را نمایش می دهد .
[ریاضیات] از حالت رمز خارج کردن، کشف رمز کردن، رمز گشودن، از رمز خارج کردن، تبدیل کد به شکل اصلی، گشودن رمز، رمز برگردان کردن، برداشتن رمز، رمز برگردانی

انگلیسی به انگلیسی

• interpret a code, find the meaning of a code
if you decode a message or signal that has been written or spoken in code, you change it into ordinary language.

پیشنهاد کاربران

decode ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدگشایی کردن
تعریف: تبدیل کردن اطلاعات رمزبندی‏شده به حالت پیش از رمزبندی
شناسایی کردن

بپرس