پیشنهادهای Lone Wolf (٥١٩)
دکمه/علت/محرک/ماشه.
زیستی/بیولوژیکی.
باستانی/قدیمی/کهن.
۱. ذاتی/غریزی. ۲. سخت افزاری ( تکنولوژی ) . ۳. از پیش تعیین شده/ از پیش برنامه ریزی شده.
جنبه/بُعد/خصوصیت.
شرطی سازی/آماده سازی.
بیشترِ/اغلبِ. عبارت ( Phrase ) : معمولاً برای اشاره به بخش عمده یا بخش بزرگی از چیزی استفاده می شود.
ممکن است/قدرت یا توانایی داشتن.
وضعیت/وضعیت اجتماعی/ مقام/ وضعیت فعلی.
میدان مین/ناحیه پر از مین/زمین مین گذاری شده. به طور استعاری: وضعیت پر خطر یا پر از مشکلات
تمایل داشتن/متمایل بودن به جیزی/ رویت داشتن/گرایش به چیزی.
تنوع/گوناگونی.
راهرو ( معمولاً راهروی بین صندلی ها در هواپیما، سینما، کلیسا یا فروشگاه. )
سرسخت/افراطی/خیلی حرفه ای/شدیدا جدی.
فکرکردن/اندیشه کردن/تفکر کردن. شکل گذشته ی فعل think.
معمولا/به طور رایج/به طور معمول/به طور عادی
خواستگاری/نامزدبازی/دوره آشنایی قبل از ازدواج.
دوستیابی/قرار عاشقانه.
این همان چیزی است که/ این همانی است که.