پیشنهاد‌های Iam ! (٢٣٠)

Postponed Put off کاری را به فردا موکول کردن . . ( شانه خالی کردن ) عقب انداختن . . موکول کردن

Media coverage پوشش رسانه ای Media hype تبلیغات رسانه ای یا جنجال رسانه ای

Steal the limelight مرکز توجه قرار گرفتن توجه هارا به خود جلب کردن

دزی سیل کردن ( بختیاری ) دزدکی نگاه کردن دید زدن ( فارسی )

Blullerd outline

Fast track a project To make a project high priority 😁 ___speed up - -

ترکوندن ( موفقیت چشم گیر )

نقش کلیدی"نقش مهم Key role

Play a gig اجرای زنده ( معمولا غیر رسمی ) Ex:the band is going to iran to play a gig ( Jk )

استعداد غریزی نسبت موسیقی✓ منبع:1000کالوکیشن

خیلی ارزون

بچه ننه کنکور۹۹

ماست مالی کردن. . بی دقت و بی انرژی کاری را پیش بردن کنکور ۹۹

ضربه زدن Failing my exam has really put a dent in my confidence.

خوابیدن

inaptitude 1. lack of aptitude; aptitude 2. Talent;

More of. . بعدش اسم میادبعدthan Dr. jo is more of a scientist than a physician منبع:کنکور ۱۴۰۲

آزمون سراسری۱۴۰۰ خارج Well up فوران کردن سوال چالشی Talent has a mine of its own and well up when its wants to. استعداد ساز و کار خودش را دارد و هر ...

I'm immensely grateful for all your helps.

Deeply sorry terribly sorry عمیقأ متاسف بسیار متاسف

Adopt به فرزند خواندگی قبول کردن . . پذیرفتن Adapt سازگار کردن وقف دادن واژه های مشابه

در تضاد مشخص . . متضاد با. . George preferred a simple, almost quiet, life, in marked contrast to the lively social life pursued by his father. جو ...

a situation where something is becoming increasingly likely because of a growing amount of evidence which suggests it is the case منبع فوکس ۲

دستم نمک نداره!

Practice what you preach کاری که به دیگران توصیه میکنی اول خودت انجام بده

محافظت کردن کوسن

Wry humor طنز نیش دار و کنایه دار dark humor طنز تلخ

ناشی بازی در اوردن

پیام عاشقانه واسم فرستاد

Aware sole custody

Messy divorce طلاق با کشمکش مالی bitter divorce طلاق پر تنش با دعوا

طلاق پر تنش

کودکی مشکل دار تا آرام متضاد Carefree childehood

خوانواده از هم گسیخته و از هم پاشیده

دوران کودکی آرام و بی دغدغه 1000colications

صمیمی شدن قلمچی -

این اصطلاح به معنای اینه منتظر فرصت ها نباشید اون هارو خلق کنید و برای رسیدن به موفقیت بهره ببرید. گام برداشتن شروع به کار کردن برای رسیدن به موفقیت

ازدواج نکرده مجرد تست قلمچی/

مجرد

Arrogant Too proud of oneself

عقیده جماعت

To make a splash To be a hit ترکوندن

به انگلیسی روغن گیاهی گفته میشه این کلمه در بختیاری معنیه مورد پسندی نداره. . . Applying a light layer of ghee to your skin can help soothe irritati ...

خسته کننده ( تست قلمچی )

معادل فارسی:دلت رو صابون نزن

محافظت کردن با حرف اضافه against:تست قلم

اخراج شدن Get canned �✓ Synonyms:to get sacked, to be given the ax ( speak 🗣️ English like an American ) : reference

provide clarification, understanding, or insight into a topic, situation, or problem

Working hard and being passionate are key to success, never be ambivalent in your endeavors . دودل مترادف ها Misgiving Skeptical

Always remain skeptical , for it is one of the keys to making wise decisions عدم اطمینان شک مترادف ها Misgiving are you entertained misgiving about g ...