پیشنهادهای Iam ! (٢٣٠)
Adopt به فرزند خواندگی قبول کردن . . پذیرفتن Adapt سازگار کردن وقف دادن واژه های مشابه
Threat to Pose a threat to کالوکیشن مهم حرف اضافهthreat. . . toاست. نکته کنکوری✓
Mull over عمیقاً به چیزی فکر کردن🧠🤯 to think carefully about something for a long time
ما بختیاریا میگیم پاس پارس خیلی غیر منطقیههه
Practice what you preach کاری که به دیگران توصیه میکنی اول خودت انجام بده
دوران کودکی آرام و بی دغدغه 1000colications
Don't let your protrusion stand in the way of success; focus on what matters instead.
استارت چیزی رو بزنی چیزی رو شروع کنی✓
معادل فارسی:دلت رو صابون نزن
بچه ننه کنکور۹۹
برگشتن سر خونه اول از صفر شروع کردن
وعده سر خرمن . . . � A promise of something good, but never fulfilled
provide clarification, understanding, or insight into a topic, situation, or problem
🐘 مثلا یه زوج فیلشون یاد هندوستان کرده ولی پول ندارن برن برا همین گذاشتنش تو اتاق. "The elephant in the room. " [یعنی اشاره کردن به یک موضوع خیلی ...
On swallow doesn't make a summer
زود قضاوت نکردن پیش داروی نکردن
کتاب دکتر اناری ک نوشته کاهش تقلیل Ex:8 years of affort have hardly put a dent in drug trafficking
مورد استقبال و تقاضا. پرطرفدار
نارضایتی خود را بروز دادن
بدیهی دانستن
To become accustomed to something, especially something unpleasant Inure to
انتظار می رفت این اتفاق بسوفته
گمانه زنی #قلمچی شهریور
فکرش رو هم نمیکرد، عمرا میدونست، روحش هم خبر نداشت.
Postponed Put off کاری را به فردا موکول کردن . . ( شانه خالی کردن ) عقب انداختن . . موکول کردن
Outstanding. . prominent very noticeable, important, or famous: She plays a prominent role in the organization معنی ( والا ) 1� If something is prom ...
Pass the buck از مسئولیت شانه خالی کردن
To make a splash To be a hit ترکوندن
Stone_cold 1بسیار سرد ( خوراکی و. . ) 2ادم سرد و بی احساس ( سنگ دل ) 3یقین، اطمینان
گلچین شده از منابع مختلف بجای یکی - - بازیگر هندی
یه موقعیت چالش بر انگیز
Play a gig اجرای زنده ( معمولا غیر رسمی ) Ex:the band is going to iran to play a gig ( Jk )
بدترین شکل قضیه.
If you dent the surface of something, you make a . hollow area in it by hitting or pressing it
Fail Falter رو به ضعف نهادن
به شکست انجامیدن
بدن نما , نازک ( particularly of clothes ) so thin that light passes through and therefore one is able to see through it
کار حضرت فیله یعنی خیلی سخت و چالش بر انگیزه
مانع پیشرفت کسی شدن
do the trick به نتیجه مطلوب رسیدن
Gratitude is the state of feeling grateful.
ضعیف کم رنگ افسرده
Draw someone's attention توجه کسی را جلب کردن
Get a hold of somone با کسی تماس گرفتن Get a hold of onself خود را کنترل کردن ( از عصبانیت هیجان و. . )
پا پس نکشیدن�������� There were some disagreement; but i stood my ground and convinced them that my approach was the best. . .
در پوست خود نگنجیدن جوگیر شدن اختیار از دست دادن
برای هدف خاصی طراحی شدن مثلا شغلی که برای زنان خانه دار طراحی شده
. She has no habbies aside from learning English
اشتباه خود را پذیرفتن ���� eat humble pie US also eat crow informal to admit that you were wrong: After boasting that his company could outperform t ...
انرژی مجدد