ghee

/ˈɡiː//ɡiː/

معنی: روغن، کره اب کرده
معانی دیگر: (هندوستان) کره ی مایع (که از جوشاندن و تصفیه ی کره ی شیرگاو یا گاومیش به دست می آید)، گی، ghi روغن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the liquid butter that remains after the milk of cows or buffaloes has been boiled, used esp. in India.

جمله های نمونه

1. The boy's hair was plastered with ghee, or clarified butter, as evidence of his achievement.
[ترجمه گوگل]موهای پسر را به عنوان شاهدی بر موفقیت او با روغن روغنی یا کره شفاف آغشته کردند
[ترجمه ترگمان]موهای پسر از روغن مالیده شده بود، یا به عنوان مدرک of مشخص کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then he melted the ghee in the fire and the charcoal hissed so sharply that Gold Teeth could not make out his words.
[ترجمه گوگل]سپس روغن را در آتش ذوب کرد و زغال چوب آنقدر خش خش کرد که دندان طلا نتوانست حرف او را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]سپس نفت را در آتش آب کرد و زغال چنان به تندی صدا کرد که نیش طلایی نمی توانست کلمات را از دهانش خارج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When milk dries up completely, add pure ghee to stir continuously.
[ترجمه گوگل]وقتی شیر کاملا خشک شد، قیمه خالص را اضافه کنید تا مدام هم بزنید
[ترجمه ترگمان]وقتی شیر کاملا خشک می شود، روغن خالص باید به طور مداوم تکان بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But a listener named Phillip Ghee has another thought about how to control pigeon populations.
[ترجمه گوگل]اما شنونده ای به نام Phillip Ghee نظر دیگری در مورد چگونگی کنترل جمعیت کبوتر دارد
[ترجمه ترگمان]اما یک شنونده به نام فیلیپ Ghee فکر دیگری در مورد نحوه کنترل جمعیت کبوتر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 1-gallon saucepan put 3 tablespoons ghee, turmeric, hing, and beans.
[ترجمه گوگل]در یک قابلمه 1 گالنی 3 قاشق غذاخوری قیمه، زردچوبه، هینگ و لوبیا بریزید
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه ۱ - ۳ قاشق سوپ خوری روغن، زرد چوبه، hing و لوبیا بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In small skillet add remaining ghee. When hot add cumin seeds and black mustard seeds. When the seeds start to crackle pour the mixture into the pot of dal.
[ترجمه گوگل]در یک ماهیتابه کوچک باقی مانده روغن را اضافه کنید وقتی داغ شد زیره و خردل سیاه را اضافه کنید وقتی دانه ها شروع به ترق زدن کردند مخلوط را در قابلمه دال بریزید
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه کوچک روغن باقی مانده را اضافه کنید وقتی آب گرم به دانه زیره سبز و دانه خردل سیاه اضافه کنید وقتی دانه ها شروع به ترق و تروق می کنند، مخلوط را در گلدان of بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Incense and camphor and ghee burned now before the likenesses of Krishna and Shiva as well as Mary and Jesus.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بخور و کافور و قیمه در برابر تشبیهات کریشنا و شیوا و همچنین مریم و عیسی سوختند
[ترجمه ترگمان]Incense و کافور و روغن در حال حاضر قبل از کشیدن likenesses کریشنا و شیوا و همچنین مریم و عیسی سوزانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We use it to feed our babies and for a special type of butter called "ghee".
[ترجمه گوگل]ما از آن برای غذا دادن به نوزادان خود و برای نوع خاصی از کره به نام «گی» استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از آن برای تغذیه نوزادان خود و برای یک نوع خاص از کره به نام کره استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wonderful light hidden ghee factory with you hand in hand, create beautiful future.
[ترجمه گوگل]کارخانه قیمه پنهان نور شگفت انگیز با دست در دست شما، آینده ای زیبا ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]روشن کردن یک کارخانه روغن حیوانی شگفت انگیز با دست در دست، آینده زیبایی را ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dough contains ghee and the bread is usually stuffed with vegetables.
[ترجمه گوگل]خمیر حاوی روغن است و نان را معمولا با سبزیجات پر می کنند
[ترجمه ترگمان]خمیر حاوی روغن و نان معمولا پر از سبزیجات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nuns are making ghee lamps with oil offered by believers.
[ترجمه گوگل]راهبه ها با روغنی که توسط مؤمنان عرضه می شود، چراغ های قیسی درست می کنند
[ترجمه ترگمان]این راهبه ها در حال ساخت لامپ های روغن با روغن هستند که توسط مومنان ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We can drink ghee tee at the herds' homes to have a rest.
[ترجمه گوگل]می‌توانیم برای استراحت در خانه‌های گله، گی را بنوشیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم برای استراحت در خانه های گله ها و برای استراحت استراحت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We were plied with the best food he could offer, drenched in expensive ghee.
[ترجمه گوگل]ما بهترین غذایی را که او می‌توانست ارائه دهد، آغشته به روغن‌های گران‌قیمت می‌خوردند
[ترجمه ترگمان]ما با بهترین غذایی که او می توانست عرضه کند به کار رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She sat outside the tarpaulin, rubbed her hair with ghee, then filled a basin with water and a little buttermilk.
[ترجمه گوگل]او بیرون برزنت نشست، موهایش را با روغن مالیده مالید، سپس لگنی را با آب و کمی دوغ پر کرد
[ترجمه ترگمان]بیرون چادر نشست، موهایش را با روغن مالید، بعد یک لگن آب و کمی آب buttermilk پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We minimize the use of saturated fats found in foods such as butter, ghee, suet, lard, coconut oil and dairy products.
[ترجمه گوگل]ما استفاده از چربی های اشباع شده موجود در غذاهایی مانند کره، قیچی، سوت، گوشت خوک، روغن نارگیل و محصولات لبنی را به حداقل می رسانیم
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از چربی های اشباع شده را در غذاهایی مثل کره، روغن، پیه، چربی، روغن نارگیل و محصولات لبنی به حداقل می رسانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روغن (اسم)
butter, unction, ointment, grease, unguent, oil, lubricant, ghee

کره اب کرده (اسم)
ghee

تخصصی

[شیمی] کره ى مایع (که از جوشاندن و تصفیه ى کره ى شیرگاو یا گاومیش به دست می آید)، گی
[یوگا] کره تصفیه شده

انگلیسی به انگلیسی

• type of liquid butter used in cooking in india which is made from the cow or buffalo milk and clarified by boiling

پیشنهاد کاربران

Ghee
کره آب کرده یا روغن
ghee ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: روغن حیوانی
تعریف: روغنی که از ذوب و صاف کردن کره به دست می‏آید
روغن زرد، ( ترکی: ساری یاغ )
Clarified butter
روغن حیوانی ( روغن کرمانشاهی ) که از کره ی آب شده گرفته میشه
روغن زرد یا روغن حیوانی

بپرس