shed light on

جمله های نمونه

1. Their research aims to shed light on the workings of the human mind.
[ترجمه رضا ابراهیمی] تحقیق آنها با میخواهد نحوه عملکرد مغز انسان را معلوم کند.
|
[ترجمه Mahnaz] هدف آن ها از این تحقیق این است که نحوه عملکرد مغز انسان را مشخص کند.
|
[ترجمه گوگل]هدف تحقیقات آنها روشن کردن عملکرد ذهن انسان است
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیقات آن ها ریختن نور بر عملکرد ذهن انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Recent research has shed light on the causes of the disease.
[ترجمه رضا ابراهیمی] تحقیقات اخیر علل این بیماری را روشن کرده اند.
|
[ترجمه گوگل]تحقیقات اخیر دلایل این بیماری را روشن کرده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات اخیر، دلایل این بیماری را روشن کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Investigators hope to shed light on what started the fire.
[ترجمه گوگل]محققان امیدوارند روشن کنند که چه چیزی باعث آتش سوزی شده است
[ترجمه ترگمان]محققان امیدوارند که روشن کنند که چه چیزی آتش را روشن کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new approach offers an answer, and may shed light on an even bigger question.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد جدید پاسخی را ارائه می دهد و ممکن است یک سوال بزرگتر را روشن کند
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد جدید پاسخی را ارائه می دهد، و ممکن است یک سوال بزرگ تر را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, the research is expected to shed light on the social consequences of cities' changing economic roles.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انتظار می‌رود این تحقیق پیامدهای اجتماعی تغییر نقش‌های اقتصادی شهرها را روشن کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انتظار می رود تحقیقات بر پیامدهای اجتماعی شهرها که نقش های اقتصادی را تغییر می دهند، روشن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hoppe hopes his experiment will shed light on a biological mystery.
[ترجمه گوگل]هوپ امیدوار است که آزمایش او یک راز بیولوژیکی را روشن کند
[ترجمه ترگمان]Hoppe امیدوار است که تجربه او بر روی یک راز بیولوژیکی روشن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therefore they shed light on the comparative institutional questions with which we are concerned.
[ترجمه گوگل]از این رو آنها مسائل نهادی مقایسه ای را که ما به آنها توجه می کنیم روشن می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها به سوالات سازمانی تطبیقی که به ما مربوط می شود، نور می بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cross-national comparison can also shed light on this question.
[ترجمه گوگل]مقایسه بین ملی نیز می تواند این سوال را روشن کند
[ترجمه ترگمان]مقایسه متقابل بین ملی نیز می تواند این سوال را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eastin and her task force hope to shed light on the challenge by early next year.
[ترجمه گوگل]ایستین و گروه کاری او امیدوارند تا اوایل سال آینده چالش را روشن کنند
[ترجمه ترگمان]Eastin و نیروی کار او امیدوارند که تا اوایل سال آینده بر این چالش روشن شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This may shed light on Soviet views of such zones.
[ترجمه گوگل]این ممکن است دیدگاه شوروی در مورد چنین مناطقی را روشن کند
[ترجمه ترگمان]این ممکن است باعث ایجاد نور در نظر شوروی از چنین مناطقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Manteo shed light on its people's habits, tribal customs and battle strategies.
[ترجمه گوگل]Manteo عادات مردم، آداب و رسوم قبیله ای و استراتژی های جنگ را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]Manteo به عادات مردم، عادات قبیله ای و استراتژی های جنگی خود نور می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An analysis of the results should shed light on the workings of the Northern Ireland labour market.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نتایج باید عملکرد بازار کار ایرلند شمالی را روشن کند
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل نتایج باید بر عملکرد بازار کار ایرلند شمالی روشن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The study sought to shed light on two questions: How do pupils experience school science lessons?
[ترجمه گوگل]این مطالعه به دنبال روشن کردن دو سؤال بود: دانش‌آموزان چگونه درس‌های علوم مدرسه را تجربه می‌کنند؟
[ترجمه ترگمان]این مطالعه به دنبال روشن کردن دو سوال بود: دانش آموزان درس های دانش آموزان را چگونه تجربه می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is sincerely hoped that this study can shed light on the development of high school students'pragmatic competence, and more implications may be produced on further studies in this field.
[ترجمه گوگل]صمیمانه امید است که این مطالعه بتواند رشد شایستگی عمل‌گرایانه دانش‌آموزان دبیرستانی را روشن کند و پیامدهای بیشتری برای مطالعات بیشتر در این زمینه ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]از صمیم قلب امیدوار است که این مطالعه بتواند پیشرفت دانش آموزان دبیرستان را روشن کند، و مفاهیم بیشتری در مطالعات بیشتر در این زمینه ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One expert thinks these studies shed light on an important and pervasive problem.
[ترجمه گوگل]یکی از کارشناسان فکر می کند که این مطالعات یک مشکل مهم و فراگیر را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]یک متخصص بر این باور است که این مطالعات یک مساله مهم و فراگیر را روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• spread knowledge concerning a certain subject

پیشنهاد کاربران

برای مترادف
get some insights
برملا کردن یا آشکار کردن موضوعی دشوار
محسن خلیلی
به معنی برملا کردن یا آشکار کردن یک موضوع پیچیده
پرتو افکندن
آشکار کردن
رمزگشایی کردن، برملا کردن، کشف سازوکار و معما. . دانشمندان قصد دارند با این تحقیقات از نحوه کارکرد مغز رمزگشایی کنند.
برای روشن کردن یا ارائه اطلاعات ( اضافی ) در مورد
ابهام زدایی کردن
با فراهم کردن اطلاعات فهم موضوعی رو ساده تر کردن
دلیل آوردن
�توضیح دادن
آشکار کردن
افزایش اطلاعات و دانش در مورد موضوع یا مسئله ای
دلیلی را آشکار و روشن کردند
روشن سازی کردن
توضیح دادن، بررسی کردن، شفافسازی کردن
قضیه ای که مبهمه رو روشن کردن
روشنگر
روشن کردن، تبیین کردن
روشن تر ساختن; روشن کردن
[to make clearer]
EXAMPLE: This letter sheds light on the reasons for his departure.
رها ساختن از سردرگمی یا ابهام
[make free from confusion or ambiguity; make clear]
...
[مشاهده متن کامل]

EXAMPLES:
"Could you clarify these remarks?"
"Clear up the question of who is at fault"

نورافشاندن
برملاشدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس