پیشنهادهای مهدی تقی زاده (٧٩٤)
توافق فراگیر
خط مقدم ( جنگ یا نبرد )
داشتن سهمی از چیزی یا کاری
اصطلاحی است در معنای داشتن سهمی از سود یا منافع چیزی idiom mainly US ( UK usually a piece/slice of the cake ) part of the profit or benefit from some ...
دخالت کردن، ورود کردن، نفوذ کردن ( البته همین ها به صورت تدریجی )
اقتصاد غیر مولد
همان طور که برخی بزرگواران اشاره کردند عبارتی فرانسوی است که مهم ترین و متداول ترین معنای آن: در برابر، رو در رو و . . . است
به همان �اقتصاد رانتیر� معروف تر است هرچند بهتر است معادل فارسی آن جا بیفتد.
مزایای اجتماعی، خدمات اجتماعی
آموزنده
شکل گرفتن
در مقیاس زیاد، به طور گسترده
راه های مواصلاتی
انگاشتن، قلمداد کردن، تلقی کردن
برای به دست گرفتن قدرت
سازماندهی کردن، هدایت کردن
موضع گیری رسمی، موضع رسمی
خط قرمز، محدودیت
خطوط قرمز، محدودیت ها، ممنوعیت ها، حد و حدود
منطقه بسته امنیتی
ظهر، وسط روز
در سراسر کشور
اعتصاب عمومی یک روزه، اعتصاب سراسری یک روزه
مبارزه گروهی
به دنبال آن
موردی، مورد پایه
در برخی متون این اصطلاح علی رغم مفرد بودن کلمه interest منافع ملی ترجمه می شود
بازار اجتماعی ( اقتصاد منتسب به مکتب فرایبورگ )
( بسته به متن ) : تا حد زیادی دقیقاً به شدت
کارهای جانبی، محصولات جانبی
اتحادیه صنفی
کسانی که خدمات داربست فلزی ارائه میدهند
prot�g� کلمه فرانسوی است به معنای �حمایت شده، مورد حمایت�
نماینده اتحادیه Union Officer means an employee elected or appointed by the Union who is authorized to represent the Union, an employee or both.
ابلاغ کردن ( در مورد قانون، رای و . . . )
ابلاغ شده ( در مورد قانون، رای و . . . )
دون پایه، معمولی، ساده
موج اعتصابات
روی دادن، اتفاق افتادن
مبارزه اجتماعی، مبارزه مدنی
مبارزات اجتماعی، مبارزات مدنی
اعتصاب سراسری، اعتصاب عمومی
وزن اجتماعی، وجهه اجتماعی
جا انداختن
خود آمادهگری
منافع بازی
روشنفکر ارگانیک مفهومی است در برابر روشنفکر سنتی ( در نظریه آنتونیو گرامشی )
سایت اصلی و کلیدی