پیشنهاد‌های مهدی تقی زاده (٦٦٦)

بازدید
٤٦٤
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�برابری قدرت خرید� یا همان �purchasing power parity�

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور ناچیز، به طور جرئی، خیلی کم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سازگار، متناسب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عمدتاً ، اصولاً

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�عملکرد لجستیک � اصطلاحی در متون اقتصادی

پیشنهاد
٠

در متون اقتصادی به �شاخص عملکرد لجستیک یا LPI �معروف است و در این اصطلاح کلمه لجستیک ترجمه نشده و به همین صورت به کار می رود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزایش بهره وری

پیشنهاد
٠

ترجمه اصطلاحی: �دخل و خرج�

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر قدر پول بدی ، آش می خوری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هزینه ، بودجه مثلاً در عبارت R&D spending می توان آن را بودجه تحقیق و توسعه هم ترجمه نمود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اختراع، حق امتیاز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این از اون عبارت هایی است که بسته به جمله، شنونده معنای دقیق و مدنظر گوینده را متوجه می شود: خب بسه دیگه! درست شد کار تمام شد همین!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

البته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بررسی همه جانبه

پیشنهاد
٠

معادل عبارت فارسی: �سیلی نقد به از حلوای نسیه�

پیشنهاد
٠

ضرب المثلی چینی که هرچند معنای اصطلاحی آن این است که خرگوش باهوش سه لانه دارد ولی تقریباً مشابه ضرب المثل انگلیسی است که همه تخم مرغ هایت را در یک سب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ناخودآگاه، غیر ارادی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنوع بخشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در متون اقتصادی : مایملک هم می توان ترجمه کرد یعنی آنچه فرد یا شرکت به عنوان دارایی و سرمایه در اختیار دارد در برخی متون هم می توان به عنوان خلاصه کا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل عبارت �از صفر شروع کردن� در فارسی I build up from nothing: من از صفر شروع کردم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حذف شد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طور خلاصه، خلاصه این که، مخلص کلام ( نه ملخص کلام ) ، لب مطلب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبیعیه که . . . that's ( just ) the way it is. There is nothing we can do to change or prevent the way things have unfolded or will unfold

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه مقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طوفان های فصلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طوفان های موسمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طوفان های فصلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر ابتدای جمله بیاید به معنای �برای تاکید بیشتر . . . �

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکرار کردن، تاکید کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سخت تر شدن، مشکل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فراتر از، خارج از تصور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راسخ، ثابت، محکم، مطمئن ( بسته به متن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مداوم، لاینقطع، توقف ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعید است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگ افروزی carry on ( a war or campaign ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جنگ افروزی کردن، برپایی جنگ carry on ( a war or campaign ) . "it is necessary to destroy their capacity to wage war"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برخی مواقع به معنال احتمال باید ترجمه شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حول و حوش، اطراف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موثر، اثرگذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوره مثلاً دوره ریاست جمهوری: the presidential term

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخابات ریاست جمهوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخابات کنگره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخابات کنگره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

منجر شدن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر یکدیگر تاثیر گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنجالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به تاخیر انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به . . . مربوط می شود