پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
عبور ( کردن از )
پرداختن، حریف شدن، چیره شدن، جوابگو بودن، پاسخ گفتن، روبررو شدن
آشکارا، به وضوح
مبین
هموارسازی، تخفیف، کاستن
طرز تفکرات
از هم پاشیدن
فروپاشیده، فروافتاده، فروریخته، متلاشی، ویران
ناآگاهانه، ندانسته
عقب نشینی ( کردن )
سیرت، طریقت ( کاربرد قدیمی ) : تطبیق دادن
اشتباهی، اشتباها، غیرعمد، سهوا، غیرعامدانه
زبان اول
زبان دوم
زبان آموز، فراگیر/فراگیرنده زبان
1 بدنمند 2 گنجیده، نهفته، موجود
طرفین قرارداد، پیمانکاران، مقاطعه کاران
روشنگر خود
به ظاهر متفاوت
به راه/روبه راه نبودن، اشتباه شدن/بودن، سوءعمل، عملکرد سوء داشتن، عملکرد ناقص داشتن، بد/نادرست عمل کردن، بد کار کردن، منحرف شدن، به اشتباه رفتن
رونق و رکود a situation in which a period of great prosperity or rapid economic growth is abruptly followed by one of economic decline
وقفه، سکته
عملکرد خوبی داشتن
تضعیف
مربوطه
چیست، کدام است، یعنی چه
درآمیختگی
راه بردن به، راه یافتن به، راهبر بودن به، راهبری کردن به
استخدام، به کارگماری بکارگیرنده، بکاربرنده
مورد انتظار
خوب از آب درآمدن، خوب رقم خوردن
تحلیل رفته، آسیب دیده، صدمه دیده، سست، ضعیف، نابود، فروپاشیده، ازبین رفته، تخریب شده
بی هیچ انگیزه واضحی
بی هیچ، بدون هیچ
بی هیچ تلاش
بی هیچ دلیل واضحی
بی هیچ تعهدی
مهم بودن، اهمیت
اقتصاد
پله ترقی، نردبان ترقی
شگفت، شگفت انگیز
پسامائو، پسامائویی
تابدینجا
که در آن هنگام، که در این زمان
تقصیرکار، مقصر
دولت رفاه
در سطح بین المللی، به صورت بین المللی
مالکیت خصوصی، دارایی ( های ) خصوصی
کاستی، تقلیل، تلخیص، تخفیف
طبق گزارش ها