پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
شهر اقماری
از جمله، فی المثل
فریفته، اغواشده، وسوسه شده، تحریک شده، گمراه شده
مالکیت دارایی
مردم عادی/معمولی، عامه مردم، مردم عامه، عوام
از خاطر رفتن/بردن، بیخیال شدن
تثبیت شدگی
محصول، وسیله، ابزار، شی، دست ساخت، دست ساز
زیروروشدگی، دور کامل، وارونی، وارونگی، واژگونی، واژگونگی، برگشت، وارون روی، وارونگردی، پس گشت
غیر منصفانه، غیرموجه، ناموجه، ناعادلانه، ناروا، نابرابر
ناموجه، غیرموجه
قطعا، مسلما
جمعیت ها، مردمان، نفوس، جوامع، گروه ها، توده ها
محسوس
هم راستا/همسو/هماهنگ/همخوان/موافق/مطابق با
جهان بین الملل
1 پاک کردن :to clean something by wiping I wiped the table clean 2 رد اثر کردن/شدن، کاملا پاک کردن، کامل پاک شدن، محو کردن/شدن، امحا to completely r ...
انواعِ، مختلف، جورواجور، متنوع، گوناگون a variety of meanings : معانی مختلف، انواع معانی a variety of foods : غذاهای جورواجور، غذاهای متنوع a variety ...
بی هیچ
بی هیچ تردیدی، بی هیچ شکی
کم شدن، کاهش یافتن
سکونتگاه، محل اسکان
بسیار سریع، پرسرعت، پرشتاب
همراه با، به همراه، توام با، در کنار، به اضافه
انتقام جویی
صنعت زدایی، صنعت زدا
صنعت زدایی
صنعت زدایی
صنعت زدایی
برای معانی بیشتر مدخل labor intensive را ببینید
واژگون، واژگونه، وارونه
واژگون، واژگونه، برعکس
وارونه/واژگون/واژگونه/برعکس شدن
پیش بینی نشده، غیرمنتظره، نامنتظره
وابستگی به مسیر Path dependence explains how the set of decisions people face for any given circumstance is limited by the decisions they have made i ...
فوق کارآمد
پسرفت، پسروی، برگشت، عقبگرد
فرامرزی
پیاده کردن، کاربست، کارگزاری
تغییر جهت دادن، رو کردن به
تغییر جهت، تغییر مسیر
حق خرید سهام
آشفته، درهم ریخته، جابجا، نابجا، عوضی، نامرتب، اشتباه، نادرست
پسوند: سازگار با، دوستدارِ، متناسبِ، متناسب با environment - friendly farming : کشاورزی سازگار با محیط زیست
برگرفتن
1 مقروض، قرض دار 2 انسان، فرد، شخص، بنده، آدم، کس، تن، نفر، آدمی، بشر individual, mortal, person, somebody, someone, soul - a human being= thefreedic ...
در صورت ممکن
چیزنت
پولشویی
درج