پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
افزوده، افزونه، لوازم جانبی
صورت گرفته، به عمل آمده، انجام شده
در بردارنده، مشتمل
خصوصا، به صورت ویژه ای، به طور استثنایی، بی اندازه، بسیار، چنان
روشنگر
نقشی را ایفا کردن، نقشی را بازی کردن، نقش داشتن در
کسی را بازی دادن
( کسی را ) بازی دادن
سوم شخص فعل provide، برای معانی بیشتر مدخلprovide را نگاه کنید
به مدخل of utmost importance رجوع کنید
بی نهایت حائزاهمیت، به غایت مهم، با نهایتِ/با منتهایِ/با حداعلایِ اهمیت
جالب، جالب توجه، شایان توجه، درخور توجه
به صورت ضعیفی، به طرز ناچیزی، کمی
بی شیله پیله
1 پربها 2 مضحک
محصور، محاط، پوشیده، ملفف، پیراگرفته در حصار، در احاطه، در پوشش، در لفاف
بین المللی سازی، بین المللی ساز
بین المللی سازی
بین المللی شده
بین المللی سازی
مورد پیش بینی
تخصص
استعمارزدایی شده، استعمارزدوده
فروگذاردن
ار قافله عقب افتادن
فراگیر
حاکی از، نشان دهنده، نمایانگر، مبین، بیانگر
هم سو با، در راستایِ، سازگار با، منطبق بر، در تطابق با، نظر به این که
آب رفته به جوی باز نمی گردد؛ آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
تا حدودی، اندکی، به نوعی
در تاریخ there are two familiar regional divisions of Europe: an East–West contrast that historically culminated in the Cold War division : اروپا دو ...
حکایت کردن/داشتن
به تندی، به شدت، شدیدا
منحصر به men - only workshop : کارگاه منحصر به مردان
خدمات رسانی، ارائه خدمات
تسلط/سلطه/استیلا/سیطره/غلبه/چیرگی/اشراف بر
تحول یافته، متحول شده، بسط یافته، گسترش یافته، گسترده، بالیده، تبدیل شده، مبدل، به وجودآمده
حضور پررنگ داشتن، نقش بسیار عمده داشتن، سهم بسیار زیادی داشتن، ویژگی اصلی بودن، آشکارا به تصویر کشیده شدن/نشان داده شدن، مشخصا برجسته بودن، آشکارا جل ...
مغایر
مباحث
متقدم
عاری، محروم
مزید بر، به همراه
این بار، این مرتبه، این وهله
در این زمان، در این وهله
کفش فروشی
( در ) پای آتش
فراگیر، فراگیرنده، زبان آموز
فراگیران، فراگیرندگان، یادگیران
آشکارا