پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
in ( the ) hope of/that : with the hope that something will happen or could happen He returned to the crime scene in ( the ) hope of finding further ...
Also, in hopes that; in the hope of or that; in high hopes of or that. Expecting and wishing for, as in We went in hopes of finding a vacancy, به ام ...
جداسازی
روشن سازی، شرح، توضیح، تصویر، ترسیم، تبیین، شفاف سازی نشان دهنده، مبین، تصویرگر، تصویرکننده، توضیح دهنده
بی نظیر ، بی مانند، بی همتا، بی مثال، بی بدیل، بی همانند
گسترش، گستردگی، گستره، رسش، رسانش، بسط، برد
نشانه رفتن/گرفتن، هدف رفتن/گرفتن، متمرکز شدن
نشانه رفتن/گرفتن، هدف رفتن/گرفتن
متشکل، تشکیل شده، مشتمل، مرکب
انعکاس داشتن/یافتن
سهم الارث
نامتداول
متداول
دست کم، ( به طور ) حداقل
تامین کننده، تدارک دهنده
فرضیه پردازی
آشفتگی، شلوغی، پریشانی، بهم ریختگی، نامرتبی، نامنظمی
از درون
پرانگیزه
استقرار
تقابل با
شرکت داشتن
عزم کردن/داشتن، آهنگ کردن، راسخ بودن ( بر انجام کاری )
قصص، حکایات، روایات، قضایا، ماجراها، رویدادها، وقایع، نقول
آشکار/روشن/واضح است که، پیداست که
پرتوان، پرمایه، موثق
تقسیم بندی ( کردن ) ، تفکیک ( کردن )
قابل توجه، جالب توجه، قابل ملاحظه، شایان توجه، تماشایی، خیره کننده، آشکار، مشهود، هویدا، واضح، نمایان، قابل رویت، ممتاز، مشخص، استثنایی، سرآمد
داخل شدن، ورود کردن، فهمیدن، مطلبی در مغز/مخ کسی رفتن، شرکت کردن، پشت ابر رفتن
جور/متناسب/مطابق/موافق/سزاوار بودن
انحطاط یافتن، منحط شدن
قبلی
به هیچ وجه اتفاقی/تصادفی نیست
به هیچ وجه اتفاقی/تصادفی نیست
در مقایسه با، نسبت به
بسی بیش از
ژرف تر
موشکافی کردن، کنکاش کردن، کاویدن، کندوکاو کردن، واکاوی کردن، واکاویدن، پوییدن، غور وبررسی کردن، مداقه کردن، به دقت وارسی کردن، وارسیدن، باریک بینی، ن ...
کاویدن، پوییدن
کندوکاو کردن، کاویدن، پوییدن، وارسیدن
در رتبه . . . بودن/قرار داشتن، دارای رتبه . . . بودن، رتبه . . . را داشتن Johannesburg ranks 47th : شهر ژوهانسبورگ در رتبه ۴۷ است San Diego ranks fir ...
متمایل/مایل بودن، گرایش/تمایل داشتن have a tendency or disposition to do or be something; be inclined
1 مایل have a tendency or disposition to do or be something; be inclined 2 بخصوص 3 اطلاق شده، اطلاقی، ذکرشده
هر یک از ما، هر کدام از ما
کلی، جمع آوری
تحت نظر داشتن
برآوردی، تخمین زده شده، ارزیابی شده
مهم تر از همه، دارای بیشترین اهمیت، مهم ترین ( ها ) ، حائزاهمیت ترین، بااهمیت ترین
مهم تر، بااهمیت تر، حائزاهمیت تر، خطیرتر، قابل توجه تر
بدین منظور