پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
به هیچ وجه اتفاقی/تصادفی نیست
در مقایسه با، نسبت به
بسی بیش از
ژرف تر
موشکافی کردن، کنکاش کردن، کاویدن، کندوکاو کردن، واکاوی کردن، واکاویدن، پوییدن، غور وبررسی کردن، مداقه کردن، به دقت وارسی کردن، وارسیدن، باریک بینی، ن ...
کاویدن، پوییدن
کندوکاو کردن، کاویدن، پوییدن، وارسیدن
در رتبه . . . بودن/قرار داشتن، دارای رتبه . . . بودن، رتبه . . . را داشتن Johannesburg ranks 47th : شهر ژوهانسبورگ در رتبه ۴۷ است San Diego ranks fir ...
متمایل/مایل بودن، گرایش/تمایل داشتن have a tendency or disposition to do or be something; be inclined
1 مایل have a tendency or disposition to do or be something; be inclined 2 بخصوص 3 اطلاق شده، اطلاقی، ذکرشده
هر یک از ما، هر کدام از ما
کلی، جمع آوری
تحت نظر داشتن
برآوردی، تخمین زده شده، ارزیابی شده
مهم تر از همه، دارای بیشترین اهمیت، مهم ترین ( ها ) ، حائزاهمیت ترین، بااهمیت ترین
مهم تر، بااهمیت تر، حائزاهمیت تر، خطیرتر، قابل توجه تر
بدین منظور
متوسل شدن به، دست به دامن چیزی شدن، دستیازی به، ملتجی شدن به، پناه خواستن، پناه جویی کردن، توسل به، دستاویزی به، دستاویز چیزی شدن
دست به دامن چیزی شدن، ملتجی شدن، پناه بردن، پناه جویی، دستاویزی، دستاویز چیزی شدن
فهرست بندی
فهرست ها، لیست ها
سپردن کار به :of a company ) allocate work to a contractor or freelancer to be done off the premises ) "a big agency might put the work out to an in ...
برون کارگاهی away from or outside of a building or the area of land that it is on
برون کارگاهی away from or outside of a building or the area of land that it is on
در سطح جهانی، به صورت جهانی
یا اینکه
برنامه ریزی شده، برنامه ریخته، ترتیب داده شده، چیده، چیده شده، طرح ریزی شده، طرح ریخته، منظورشده، درنظرگرفته شده، حساب شده
همکاری داشتن
یا همین حدود، حدودا، در حدود، نزدیک به
تطبیق، توازن، میزان سازی، انطباق، مطابقت، وفق ( دهی ) تعدیل کننده، تنظیم کننده، تطبیق دهنده، تعدیل گر، تنظیم گر
پیش از چیزی بودن/قرار داشتن
تخصص ویژه
با هم/با یکدیگر کار کردن، همکاری کردن
`tower block' is the British term for `high - rise' ساختمان برج، برج
قانون منع استعمال دخانیات در اماکن عمومی
شراکت تجاری
شرکت بیمه
معامله/مبادله کردن سرو کار داشتن با ، پرداختن به
قبول نکردنی
put ( oneself ) out to = به زحمت افتادن، خود را به زحمت انداختن :To expend a great deal of effort; to inconvenience oneself or go through a lot of tr ...
فرش قرمز پهن کردن
به طور ساده، به بیان ساده
کارگزاری
سفارش شده، تجویزی، تجویزشده، رواداشته، معرفی شده، مورد توصیه، مورد تجویز، مورد سفارش، مورد معرفی
کارگران خارجی، نیروی کار خارجی
معقول/معنادار است
جستجو برای، جستجوی، طلبِ، جوییدنِ، پوییدنِ
به نوبه خود، فی نفسه
برنامه چیدن/ریختن
افزایش مقیاس، مقیاس افزایی، بهبود، ازدیاد، ترفیع، بزرگسازی، مقیاس افزا