پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
ناهماهنگی، بی تناسبی؛ ناموزونی، بی توازنی
بی ایمانی، بی اعتقادی، ناباوری
ناشایستگی، بی صلاحیتی، بی کفایتی، بی مهارتی، عدم اهلیت
بی اهمیتی، کم اهمیتی
کم احترامی، بی احترامی
غیرنویدبخش
روبه زوال، روبه نابودی، روبه انقراض
نگاه به گذشته
نالیدن، فغان برآوردن
بنیانگذاران، پایه گذاران، پایه ریزان، موسسان
پایه ریز
بی رشته ای، بی رشتگی، بی رشته سازی
برگرفته
بسیار تاثیرگذار، پرتاثیر، پراثر، پرنفوذ
رتق وفتق کردن
گلچین وار
هم پای، همگام با، هم دوشِ
همایش، گردهمایی، نشست، مجمع
به کار افتادن، به کار رفتن
مناسبِ
بی هیچ یا با اندک. . .
to be true: صادق بودن، صدق کردن، صحت داشتن
مورد حمله ( واقع شدن/قرار گرفتن )
مورد حمله
تحول، عقب گرد
مشارکت کردن، شراکت کردن/داشتن
مشارکت کننده، عامل
برای معانی بیشتر مدخل revitalize را ببینید
مدخل revitalization را ببینید
دیرین، دیرینه
به بیان ساده تر
به نظر رسیدن، نمودن
برتری یافتن، چیره/مستولی شدن، غلبه/تفوق/چیرگی یافتن، غالب آمدن، مغلوب ساختن، غلبه کردن، تحت تاثیر چیزی قرار نگرفتن
استقرار نیروها/قوا
مشاغل
مشخص شدن با، مشخصه آن . . . است The harmonization took place over 40 years, marked by a succession of like - minded mayors who built on the work of t ...
خروج
انصراف/خروج از
به طوری که، به گونه ای که
آماده نشده، ناساخته. نیاراسته. نابسیجیده. فراهم ناشده، نامستعد، نامهیا
پسوند: - نشین city dweller : شهرنشین
کارخانه دار
پسوند: - دار factory owner : کارخانه دار
پرثبات
نقش فرعی/جانبی
در قالبِ، به شکلِ، به صورتِ
بی توازنی، ناموزونی
ذاتی، فطری
طبیعتا، طبعا
راهنمای کاربر