collapsed

پیشنهاد کاربران

( ریاضی، منطق ریاضی ) فروکاسته
غش کردن
فروریختن
تخریب شدن. فرو ریختن
فرو ریخت
ویران
تخریب شد یا غش کرد
نامنسجم - غیرمنسجم
فروپاشیده، فروافتاده، فروریخته، متلاشی، ویران
متلاشی
درب و داغون
از توازن خارج شدن
فروریختن. تخریب شدن
غش کردن ولو شدن
ویران شدن
فروریختن از هم پاشیدن ویران و نابود شدن سرنگون شدن
لغو شد
همانطور که یکی از دوستان اشاره کردن به معنای خارج شدن از توازن که برای تصویر در ام آر آی به کار میره
به زمین افتادن
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما