پیشنهادهای میترا مولایی (١٣٠)
همانند ینگه در ترکی و زنی که پشت در اتاق عروس و داماد می نشیند و به عروس آداب می آموزد
بصورت اولیه بصورت مرکزی
در کنار هم - همزمان ( در پزشکی ، وقتی چند عملکرد بصورت همزمان، توسط یک سیستم یا ماده هورمونی اداره می شود ) . مثال: it is possible that observed t ...
زمین نورد
نوردنده به عنوان پسونده برای کلماتی که معنای کاوش و حرکت می دهد مانند . . . نورد زمین نورد earth rover
نا همخوانی میل جنسی زوج ها نا هماهنگی میل جنسی در زوجها
نا هماهنگی - نا همخوانی در Sexual desire discrepancy نا هماهنگی میل جنسی در زوجها
پاسداشت، پیگیری
درک درد - فرایند تشخیص درد
جسورانه مثال : bold aesthetics ( از نظر ) زیبایی شناسی جسورانه
impactful interaction تعامل اثرگذار تعامل ثمربخش
سازگارانه
سکسولوژی - روانشناختی سندرم سفت شلانگی hard flaccid syndrome با درد مزمن در آلت تناسلی و پرینه ( ناحیه بین اندام تناسلی و مقعد ) مشخص می شود. آلت تنا ...
کبود بیضگان
کبود خایگی
خایه آبی - شق درد ( سکسولوژی - روانشناسی ) ( اصطلاح خایه های آبی ( کبود ) یا بیضه های آبی به نظر مناسب تر از شق درد می رسد. چون فقط به درد بیضه ها ...
اصطلاح خایه های آبی ( کبود ) یا بیضه های آبی به نظر مناسب تر از شق درد می رسد. چون فقط به درد بیضه ها اشاره می کند و نه آلت جنسی. ) پدیده ای که به م ...
منظم - هماهنگ
تفکر متمرکز بر خود
Germane to this در این رابطه، در راستای این ( موضوع ) . . .
تداعی گر های تهدید ( روانشناسی ) در شرطی سازی استفاده می شود.
رفتارهای دردناک، رفتارهای دردآور
فعالیت های درد آور
بارفرسودگی وقتی که بدن در معرض استرس مکرر یا مزمن قرار می گیرد.
فراخویشتن روی - فراخود رفتن
در معنای فرابدنی هم می تواند به کار برود. فقط جنبه روحانی ندارد. بویژه وقتی که به عنوان یک ویژگی شخصیتی به کار می رود. به توانایی فرد برای تجربه ها ...
شیمسکس یا مصرف مواد روانگردان و محرک روان برای تقویت یا گسترده کردن دامنه تجربه جنسی، اغلب توسط مردان و افراد دگر باش - اصطلاح روانشناسی، آسیب شناسی
شیم سکسChemsex فعالیت جنسی تحت تاثیر مواد شیمیایی به معنای فعالیت جنسی، بیشتر بین مردان، در حالی که تحت تأثیر مواد سایکو اکتیو یا روانگردان هستند.
دیرپا
در پزشکی به معنی نشانگر یا نشانه
خودنگاره اندام جنسی احساسات و نگرش هایی که هر فردی نسبت به اندام جنسی خودش دارد.
خودنگاره تناسلی ( واژه روانشناختی - سکسولوژی ) احساسات و نگرش هایی که هر فردی نسبت به اندام تناسلی خودش دارد. تصویری که هر فرد از اندام تناسلی خودش ...
خودنگاره genital self - image خودنگاره تناسلی
مشابه چاقوخوردگی سوراخ کنندگی نافذ برای کیفیت درد به کار می رود. lancinating in nature
خیلی خیلی خوشحال، واقعا خوشحال، مثال . . . I was so freaking happy
اثر بد بر جا گذاشتن، به جا گذاشتن آسیب با حرف اضافه On مثال: often on. Too much sunlight can take a ( heavy ) toll on your skin
شرحه شرحه
ربایش دل - دل از کف دادن - عشق بسیار شدید یا پرستیدن کسی - مجذوب شدن - واله و شیدا شدن
دل بردن دل بردی از من به یغما ( صفای اصفهانی ) فعل: دل ( م ) را برده - دل ( م ) را ربوده Adoring ( صفت ) دل بر - دل ربا adoringly ( قید ) د ...
دلربایی - جذابیت
بحران وجدان موقعیتی که در آن تصمیم گیری برای اینکه چه چیزی درست است بسیار سخت می شود.
عمیقا تکان دهنده تاثیرگذار
سوز و گداز سوزِ اندرون ( حافظ )
باور داشتن - معتقد بودن - بر یک عقیده ( باور ) بودن
سالهای کافی سپری شدن سالهای کافی
دوره رکود اقتصادی یک دوره طولانی مدت کاهش شدید فعالیت اقتصادی عمومی که به ویژه با بیکاری گسترده و کاهش تجارت و تولید و اغلب با کاهش تورم مشخص می شود
دوره رکود اقتصادی یک دوره طولانی مدت کاهش شدید فعالیت اقتصادی عمومی که به ویژه با بیکاری گسترده و کاهش تجارت و تولید و اغلب با کاهش تورم مشخص می شود
to break into or interrupt at intervals مورد مزاحمت قرار گرفتن مورد نفوذ قرار گرفتن پاره پاره شدن به تناوب
پاره پاره
مورد مزاحمت قرار گرفتن توسط. . . مورد نفوذ قرار گرفتن توسط. . .
eventual trial محاکمه نهایی
کند - بی حال - گشاد - تن آسا - رخوت زده - تنبل مثال: the slow - moving occupants ساکنان کند ساکنان بی حال ساکنان رخوت زده معادل sluggardly, dila ...
به قلب ( ماجرا - داستان ) پرداختن مثال: takes her time getting to the heart of her tale. . .
بازسازی ( یک واقعه گذشته ) اجرای دوباره ( یک قانون ) به نمایش در آوردن ( یک واقعه گذشته ) مثال reenacting scenes
لولوخورخوره - مظهر ترس موجودی خیالی که بچه ها را با آن می ترسانند تا کارهای خوب انجام بدهند. bogyman، bogy ، bogey, in North American English, b ...
نگاهی سریع انداختن به. . . نگاهی کوتاه انداختن به. . . have a peek= take a peek =get a peek=to get a peek = a quick look at
plotting ways ترسیم مسیرها پیدا کردن راهی برای. . .
events beyond their understanding وقایعی فراتر از ادراک ( فرد ) حوادثی فراتر از فهم ( فرد ) عبارت: find themselves caught up in events beyond the ...
اختلال درد دخول لگنی تناسلی ( سکسولوژی - روانشناسی ) GPPPD - Genito pelvic penetration pain disorder
دخول در دخول واژینال ( سکسولوژی - روانشناسی ) penetration phobia فوبیا ( ترس ) از دخول
barely penetrated the children's consciousness رسوخ کردن در مثال زیر: بشدت در وجدان بچه ها رسوخ کرد.
barely penetrated به شدت رسوخ کردن مثال: barely penetrated the children's consciousness به شدت در وجدان بچه ها رسوخ کرد.
جنبه زشت ( ماجرا یا پدیده ) مثال: the town exhibits its ugly side
plenty of counterbalance تعادل زیاد - مقدار زیادی موازنه - مقدار متنابهی از موازنه
plenty of counterbalance تعادل زیاد یا مقدار زیادی از موازنه
پایمردی کردن در عبارت standing up for what he knows is right برای آنچه درست می دانست پایمردی کرد.
به نوبه خود به نوبه خود. . . . . است. در توصیف یک متن یا اثر مثال در عبارت : By turns funny, wise, and heartbreaking
بازخوانی مثال: در عبارت deserves to be reread شایسته بازخوانی است
دردهای بزرگ شدن
دل دادن - دل نهادن - دل از کف دادن
جذبه. . . بندهای ( رابطه )
( عبارت ) جذبه عشق - کشش عشق
مرثیه وار قصیده وار شعر گونه
بی پیرایگی دلنواز - بی شیله بودن روح افزا
بی شیلگی دل انگیز - بی پیرایگی دل نواز - صداقتی دل انگیز
refreshing honesty بی شیلگی دل انگیز - بی پیرایگی دل نواز - صداقتی دل انگیز
مشام نواز ( دیوان حافظ ) خوش کننده مشام هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش ( حافظ )
cruel whims هوس های بی رحمانه - وسوسه های بی رحمانه
همیشه تازه - کهنه نشدنی - مانا - ماندگار as timely as it is timeless به موقع و در عین حال کهنه نشدنی
as timely as it is timeless به موقع و در عین حال کهنه نشدنی
مرثیه وار - مرثیه گونه - گاهی به معنی شاعرانه یا شعرگونه
پرداختن - نقب زدن - کندوکاو کردن - کاویدن - کاوش - به دل چیزی زدن مثال: دل به دریای فلسفه زد.
متفکرانه - خیال انگیز - همراه با ژرف اندیشی - عمیق meditative debut نخستین ( اثر ) عمیق - ژرف اندیشانه برای توصیف یک اثر هنری یا متن می تواند بکار ...
آغازیدن - شروع کردن - در آمدن ( پدید آوردن برای نخستین بار )
Through the eyes of در برابر چشمان. . . در برابر دیدگان. . .
آغازین - نخستین - مَطلَع_ - درآمدن ( به معنی پدید آمدن ) debut novel نخستین رمان
debut novel نخستین رمان
stellar debut novel نحستین رمان درخشان
stellar debut novel نحستین رمان درخشان
نورس - تازه بالغ - a young girl’s coming of age دختری نورس - دختری در حال بلوغ - دختری در حال بالیدن بلوغ - بالیدن پا گرفتن coming - of - age s ...
جانکاه، آزارنده، دلخراش مانند عبارتharrowing experience تجربه دلخراش، تجربه جانکاه
a polished gem نگینی جلا داده شده - جواهری آراسته . . . برای تعریف از یک متن؛ کار خوب و یا اثر می تواند بکار برود مانند این عبارت در توصیف یک کتاب ...
I am thrilled that من خرسندم که. . . من مشعوفم که. . . من ذوق دارم که. . .
I am thrilled that من خرسندم که. . . من مشعوفم. من ذوق زده ام که. . .
سزد شایسته است سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم ( حافظ )
به طرب آمدن
Orgasm latency زمان نهفتگی ارگاسمی
IELT - intra vaginal latency time زمان نهفتگی درون واژنی به مدت زمانی اطلاق می شود که طول می کشد تا انزال، در طی دخول واژینال رخ دهد.
زمان نهفتگی
heart misses a beat, one's یا one's heart skips a beat or stands still. ایستادن قلب از هیجان و ترس - توصیفی برای یک حس بدنی مانند مبهوت شدن، ترس ...
تن آگاهی
کامیاب، کامکار، کامگار
ناکام
مربوط به اندام جنسی
اندام جنسی
دلدار
شاهد یار
خوشدلی، کامیابی،
کرشمه ناز با بار معنایی مثبت : فریب مثل آنچه در غزل های حافظ به فریب، توسط یار تعبیر شده ( کرشمه ساقی )
دلبرانگی تغزل
هوس انگیزی
هوس انگیز هوس برانگیز
شور، خلسه
با شورانگیزی، پر شور
دلفریب
گیرا دلکش
دلبرانه وسوسه برانگیز
تپش تپیدن احساس نبض
outscored پیشی گرفتن نمره بیشتر کسب کردن
پیشی گرفتن
احراز عینیت بخشیدن
قضاوت اولیه نگاه اول ( وقتی یک دیدگاه را مطرح می کند و در ابتدای جمله: ) سطح اولیه دانش و قضاوت عملی که همه ما برای زندگی معقول و ایمن به آن نیاز د ...
قدمت ( این موضوع ) برمی گرددبه. . .
نگاه اجمالی
ترجیحا بصورت گزینشی
فرض بر این است. . . می توان تصور کرد. . .
اندریافت
سبک سر
سبک سر، سر به هوا