پیشنهادهای sina (٤٤)
ساحل صخره ای با دیواره ی بسیار بلند و پرتگاه طور
بی رحم بی رحمانه
تحت کنترل و قدرت کسی یا چیزی بودن
پَساحادثه
گُر گرفتن
ملاحظه کاری
۱ - پرسش ۲ - تحقیق و تفحص
implicate = متهم کردن imply = چیزی را غیر مستقیم رساندن اسم این دو فعل مشترکا هست: implication
۱ - یافتن حقیقت ۲ - تعیین کننده ی چیزی بودن ۳ - تصمیم جدی گرفتن
اسم: ۱ - مربا ۲ - ازدحام آدم یا ماشین ۳ - گیری در دستگاه فعل: ۱ - چیزی را جایی گیر دادن ۲ - با ازدحام مسدود کردن
دغدغه و دل مشغولیِ وسواس گونه
مرمت و احیا
راه های زیادی وجود داره
اسم: ۱ - جنس زیر قیمت ۲ - توافق متقابل فعل: ۱ - چانه زدن
صفت است. ۱ - محکم شده ۲ - از قبل معین شده و غیرقابل تغییر
به عنوان صفت: ۱ - پیوسته و بدون تغییر ۲ - ثابت و بی حرکت
صافی و براقیت
زیبا از لحاظ هنری ( صفت )
زیبا از لحاظ هنری ( صفت )
ریزبینانه و دقیق ( صفت است )
ظاهراً در بریتانیاییِ محاوره ای معنی خَفَن هم می دهد.
فراتر رفتن از
زمام داری ( اسم ) / حکومت کردن ( فعل )
راه و روش / توانِ مالی
غوطه خوردن
در فارسی برای رساندن این مفهوم گاهی از کلمه ( درصد ) استفاده می کنیم: Children make up a large proportion of the world's population. کودکان درصد بال ...
money = دارایی property = مال و اموال capital = سرمایه
property = مال و اموال money = دارایی capital = سرمایه
capital = سرمایه property = مال و اموال money = دارایی
inverse relationship/proportion نسبت عکس
بریدن و جدا کردن / بریده شدن و جدا شدن/ قطع رابطه کردن
مایحتاج اولیه
پیش واکنش گر ( در شیمی ) / زمینه ساز
چرخشی
حل و فصل کردن / سُکنا گزیدن / آرام گرفتن یا کردن / نشستن ( برف، گردوخاک، پرنده، مگس و . . . ) / نشست کردن ساختمان یا زمین
دو معنی: ازسرگیری - تمدید
دلیل و منطق پشت چیزی
تمیز دادن / متمایز کردن / تبعیض قائل شدن
نشان دهنده چیزی بودن
مخالف تُرد. فکر کنم طرفای ملایر بهش میگن �جَر� معادلی توی فارسی نداره
کسی یا چیزی را در مسیرش متوقف کردن
به طور ویژه و مخصوص / مشخصاً و به وضوح
به طور ویژه / بیشتر از موارد دیگر / علی الخصوص
ضد آب / نقشه و برنامه ای که مو لای درزش نمی رود ( صفت است )