پیشنهادهای میرزایی (١,٥٤١)
⭕️🅥🅔🅡🅑 assess = ارزیابی کردن ـ سنجیدن ـ تخمین زدن reassess = باز ارزیابی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 assessment = ارزیابی ـ سنجش reassessment = ارزیابی/ سنج ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 assess = ارزیابی کردن ـ سنجیدن ـ تخمین زدن reassess = باز ارزیابی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 assessment = ارزیابی ـ سنجش reassessment = ارزیابی/ سنج ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 assess = ارزیابی کردن ـ سنجیدن ـ تخمین زدن reassess = باز ارزیابی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 assessment = ارزیابی ـ سنجش reassessment = ارزیابی/ سنج ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 assess = ارزیابی کردن ـ سنجیدن ـ تخمین زدن reassess = باز ارزیابی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 assessment = ارزیابی ـ سنجش reassessment = ارزیابی/ سنج ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 assess = ارزیابی کردن ـ سنجیدن ـ تخمین زدن reassess = باز ارزیابی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 assessment = ارزیابی ـ سنجش reassessment = ارزیابی/ سنج ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 assess = ارزیابی کردن ـ سنجیدن ـ تخمین زدن reassess = باز ارزیابی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 assessment = ارزیابی ـ سنجش reassessment = ارزیابی/ سنج ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 economize = صرفه جویی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 economy = اقتصاد ـ صرفه جویی economics = علم اقتصاد economist = اقتصاددان ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 e ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 economize = صرفه جویی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 economy = اقتصاد ـ صرفه جویی economics = علم اقتصاد economist = اقتصاددان ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 e ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 economize = صرفه جویی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 economy = اقتصاد ـ صرفه جویی economics = علم اقتصاد economist = اقتصاددان ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 e ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 economize = صرفه جویی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 economy = اقتصاد ـ صرفه جویی economics = علم اقتصاد economist = اقتصاددان ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 e ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 economize = صرفه جویی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 economy = اقتصاد ـ صرفه جویی economics = علم اقتصاد economist = اقتصاددان ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 e ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 economize = صرفه جویی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 economy = اقتصاد ـ صرفه جویی economics = علم اقتصاد economist = اقتصاددان ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 e ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 economize = صرفه جویی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 economy = اقتصاد ـ صرفه جویی economics = علم اقتصاد economist = اقتصاددان ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 e ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 detect = کشف کردن ـ شناسایی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 detection = کشف ـ شناسایی detective = کاراگاه detector = ردیاب ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 detectabl ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 detect = کشف کردن ـ شناسایی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 detection = کشف ـ شناسایی detective = کاراگاه detector = ردیاب ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 detectabl ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 detect = کشف کردن ـ شناسایی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 detection = کشف ـ شناسایی detective = کاراگاه detector = ردیاب ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 detectabl ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 detect = کشف کردن ـ شناسایی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 detection = کشف ـ شناسایی detective = کاراگاه detector = ردیاب ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 detectabl ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 detect = کشف کردن ـ شناسایی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 detection = کشف ـ شناسایی detective = کاراگاه detector = ردیاب ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 detectabl ...
همانطور که بعضی دوستان شرح دادن specific معنی خاص و ویژه میده اما وقتی یک s همراه این واژه میاد معنای جزئیات و حقایق میده. 📍specific [adj] : specia ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 dominate = چیره شدن ـ تسلط یافتن ⭕️🅝🅞🅤🅝 dominance = برتری ـ تسلط domination = سلطه ـ چیرگی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 dominant = چیره ـ مسلط ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 dominate = چیره شدن ـ تسلط یافتن ⭕️🅝🅞🅤🅝 dominance = برتری ـ تسلط domination = سلطه ـ چیرگی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 dominant = چیره ـ مسلط ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 dominate = چیره شدن ـ تسلط یافتن ⭕️🅝🅞🅤🅝 dominance = برتری ـ تسلط domination = سلطه ـ چیرگی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 dominant = چیره ـ مسلط ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 dominate = چیره شدن ـ تسلط یافتن ⭕️🅝🅞🅤🅝 dominance = برتری ـ تسلط domination = سلطه ـ چیرگی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 dominant = چیره ـ مسلط ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 dominate = چیره شدن ـ تسلط یافتن ⭕️🅝🅞🅤🅝 dominance = برتری ـ تسلط domination = سلطه ـ چیرگی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 dominant = چیره ـ مسلط ...
محدود کردن ، سختگیری کردن ، اقدامات پیشگیرانه انجام دادن Definition : to take strict measures to control or suppress something, often via enforcing r ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 clamor = داد و فریاد کردن ـ غوغا کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 clamor = داد و فریاد ـ غوغا ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 clamorous = پر سر و صدا ⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑 c ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 clamor = داد و فریاد کردن ـ غوغا کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 clamor = داد و فریاد ـ غوغا ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 clamorous = پر سر و صدا ⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑 c ...
⭕️🅥🅔🅡🅑 clamor = داد و فریاد کردن ـ غوغا کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 clamor = داد و فریاد ـ غوغا ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 clamorous = پر سر و صدا ⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑 c ...
مهمانی غیر رسمی در کنار دریا مخصوصا جایی که صدف های خوراکی را میپزند و می خورند Informal party by the sea, esp, where clams are cooked and eaten
▪️اسم ۱ ـ صدف خوراکی Large shellfish ۲ ـ ( در محاوره ) یک تکه پول کاغذی به ارزش یک دلار a piece of paper money worth one dollar ۳ ـ گوشت خوراکی نرم ...
civic = شهری ، اجتماعی rustic = روستایی ، ساده
civic = شهری ، اجتماعی rustic = روستایی ، ساده
۱ ـ شهر a larger and more populated town e. g. Semnan is an underpopulated city in Iran. سمنان یک شهر کم جمعیت در ایران است ۲ ـ اهالی شهر ـ شهروندان ...
مرکبات به گروهی از میوه های متعلق به خانواده Rutaceae اطلاق می شود که عمدتاً به دلیل طعم شدید و محتوای بالای ویتامین C خود شناخته می شوند. مرکبات رای ...
📌تلفظ یا pronunciation لغات در زبان انگلیسی از اهمیت بالایی برخوردار است ! یکی از مولفه های مهم تلفظ لغات در انگلیسی stress syllable یا هجای تاکیدی ...
📌تلفظ یا pronunciation لغات در زبان انگلیسی از اهمیت بالایی برخوردار است ! یکی از مولفه های مهم تلفظ لغات در انگلیسی stress syllable یا هجای تاکیدی ...
اسم : ۱ ـ دایره Curved line on which every point is equally distant from the center ۲ ـ حلقه دوستان ۳ ـ گروهی از افراد Group of people ۴ ـ طبقه بالا ...
فعل : به آرامی خندیدن با دهان بسته to laugh quietly and with closed lips اسم : خنده خفی ، خنده آرام A quiet laugh
🔸در جایگاه صفت: کمی اضافه وزن به نحوی که به جای ناسالم یا غیرجذاب، زیبا یا جذاب در نظر گرفته شود slightly overweight in a way that is considered cu ...
گل داوودی 🛑 همچنین این واژه را بصورت مختصر mum هم میگویند و مینویسند
🖇 دوستان توجه کنید که mum در انگلیسی بریتانیایی همون معادل mom در انگلیسی آمریکایی ست و اینکه این واژه در آمریکا معادل غیر رسمی chrysanthemum به معن ...
Let's break a leg بیا بترکونیم بیا خودی نشون بدیم
استعداد خوش بیانی
باز پس گیری شده Songdo city was built on reclaimed land from the Yellow Sea شهر سونگدو در زمین های بازپس گیری شده از دریای زرد ساخته شده است
۱ ـ ساطور a kitchen tool used to chop or mince food into smaller pieces, such as onions, herbs, nuts, or vegetables ۲ ـ ( محاوره ) هلیکوپتر helicopt ...
🔖 اگر این کلمه در متن با حرف بزرگ نوشته بشه به معنای کشور چین هست اما اگه حرف اولش با حرف کوچک نوشته بشه به معنای ظروف چینی است
The leader of a group, clan, tribe, etc. سرگروه ، سرکرده ، رئیس قبیله ، هدایتگر و . . .
اصطلاح ( لقمه بزرگتر از دهان برداشتن ) برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن فردی وظیفه یا مسئولیتی را بر عهده گرفته است که انجام آن برای او بسی ...
اصطلاح ( لقمه بزرگتر از دهان برداشتن ) برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن فردی وظیفه یا مسئولیتی را بر عهده گرفته است که انجام آن برای او بسی ...
check = کیش checkmate = مات واژه checkmate غیر از مات کردن حریف در بازی شطرنج ، معنای شکست کامل ( دادن ) یا متوقف کردن هم میدهد