پیشنهادهای میرزایی (١,٤٨٢)
draw up = ایستادن ، نگه داشتن ، متوقف کردن draw off = حرکت کردن 📍A taxi drew up outside the bank . ( it stopped ) Two men got out and then the taxi ...
دیکشنری LanGeek : اسم : جوجه های همزاد all the young of a bird hatched at the same time, or the young of an animal cared at together فعل : ۱ _ با اضط ...
معناش میشه ( دل شکسته ) چون در جایگاه صفت بکار میره extremely sad, especially because someone you love has left you He was broken - hearted when she ...
۱ _ یک کفش چرم سنگین با نقش های تزئینی و زیره میخ a heavy leather shoe with decorative patterns and a hobnailed sole ۲ _ لهجه و گویش محلی و خاص صحبت ...
بروشور ، دفترک ، کاتالوگ ( متن چاپی با تعداد صفحات معمولاً کم که اطلاعاتی درباره ویژگی های کالا یا نمایش یا نمایشگاه و نظایر آن به دست دهد ) Small b ...
آزرده خاطر کردن ، آتشی مزاج کردن ، عصبی کردن Also : put someone's back up
به خون ( کسی ) تشنه بودن out for blood = after someone's blood
به خون ( کسی ) تشنه بودن out for blood = after someone's blood
به جنون رسیدن have a fit = throw a fit
به جنون رسیدن have a fit = throw a fit
پرش زن ، پرش کننده ( در ورزش پرش طول ) broad jumper = long jumper
پرش زن ، پرش کننده ( در ورزش پرش طول ) broad jumper = long jumper
( ورزش ) پرش طول broad jump = long jump
( ورزش ) پرش طول broad jump = long jump
دوستان دقت بفرمایید که شکل صحیح کلمه بصورت intuition است 🛑🛑🛑🛑
پر بودن از Streets bristling with armed guards
۱ _ پروراندن ( کودک ) raise ( children ) ۲ _ ذکر کردن ، مطرح کردن mention ( a subject ) ۳ _ بالا آوردن vomit ( food )
۱ _ یکدل کردن ، یکی شدن ، پیوند زدن ، وحدت ساختن ، ایجاد همبستگی کردن to make people become closer together or become friendlier, or to help them end ...
کلنجار رفتن
اختصاصی ، اختصاص داده شده ، تخصیص یافته ، کنار گذاشته شده
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
تفاوت 𝐓𝐚𝐤𝐞 𝐚 𝐭𝐞𝐬𝐭 و 𝐆𝐢𝐯𝐞 𝐚 𝐭𝐞𝐬𝐭 📝 Take a test = امتحان دادن Give a test = امتحان گرفتن
تفاوت 𝐓𝐚𝐤𝐞 𝐚 𝐭𝐞𝐬𝐭 و 𝐆𝐢𝐯𝐞 𝐚 𝐭𝐞𝐬𝐭 📝 Take a test = امتحان دادن Give a test = امتحان گرفتن
به هوش آوردن Cause to regain conscious Also : 𝚋𝚛𝚒𝚗𝚐 𝚝𝚘
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
انواع کلاه ها به شرح تصویر 🎩
اسم : ۱ _ لبه ( فنجان ، استکان و . . . ) ۲ _ لبه ( کلاه ) فعل : لبریز کردن ، تا لبه پر کردن
You made my day روزم رو ساختی
Also : be floating on air رو ابر ها سیر کردن I've been walking on air ever since Chris and I started going out together
رو ابر ها سیر کردن
Be over the moon
brigade ( تیپ ) واحدی در نظام کمتر از لشکر و بیشتر از هنگ brigadier = سرتیپ دوم brigadier general = سرتیپ ارشد
brigade ( تیپ ) واحدی در نظام کمتر از لشکر و بیشتر از هنگ brigadier = سرتیپ دوم brigadier general = سرتیپ ارشد
brigade ( تیپ ) واحدی در نظام کمتر از لشکر و بیشتر از هنگ brigadier = سرتیپ دوم brigadier general = سرتیپ ارشد