پیشنهادهای میرزایی (١,٤٨٢)
اسم : افسار ، لگام ، دهنه ( اسب ) Leather bands around a horse's head to control its movement فعل : ۱ _ افسار بستن put a bridle on ۲ _ خشم خود را بر ...
معانی متفاوت این واژه در دیکشنری لانگمن : ۱ _ پل ( ساختن ) structure carrying a road or railroad over a river , etc ۲ _ اتاق فرمان ( کشتی ) raised ...
کلمه bride یعنی ( عروس ، تازه عروس ) و bridegroom یعنی ( داماد ، تازه داماد ) bride : woman about to be married or just married bridegroom : man abo ...
کلمه bride یعنی ( عروس ، تازه عروس ) و bridegroom یعنی ( داماد ، تازه داماد ) 🛑 در پاسخ به Arash_kurd باید بگم نظرت اشتباهه ! اگه به دیکشنری های مخ ...
چندکارگی کردن
دوستان دقت کنید که شکل صحیحش illegal هست ❌❌❌❌❌❌
درخواست سواری ماشین کردن ( با نشان دادن انگشت شست )
برادران ( در مسجد ، کلیسا و . . . ) Brothers ( used in church , etc )
📐 در جایگاه فعل : ۱ _ ( مربوط به حیوانات ) تولید مثل کردن ، زاییدن ( Of animals ) produce young ۲ _ پرورش دادن ، تربیت کردن Keep ( animals , etc ) ...
فضولی کردن ، پاییدن ، دید زدن to closely watch someone and everything they do, particularly in a way that makes them feel uncomfortable e. g. It's aw ...
لانگمن دیکشنری : الکل سنج تنفسی Piece of equipment used by police to check whether a driver is drunk
نفس خود را هدر دادن ، خود را اذیت کردن ، بیهوده حرف زدن Talk uselessly e. g. You know it and so do I. So don't waste your breath
بهتره برای یادگیری معناش به مثال ها نگاه کنید 📍The florists say that roses are not in season گلفروش ها میگن که رز ها در این فصل نیستن 📍Watermelon i ...
نکته : وقتی بین break و in خط فاصله باشه یعنی در جایگاه اسم بکار رفته اما اگه بدون خط فاصله باشه یعنی در جایگاه فعل استفاده شده 𝗯𝗿𝗲𝗮𝗸 - 𝗶𝗻 = n ...
شکننده ، شکستنی made of a material such as glass or clay that breaks easily synonym = fragile antonym = unbreakable ✳️ این واژه هم صفته و هم اسم Adj ...
💠 تفاوت دو صفت big و great 🌀 این دو واژه معنای مشابه ای دارند به معنای ( بزرگ ) اما خوب است که بدانید تفاوت جزئی دارن ⏫ کلمه "big" به معنای اندازه ...
💠 تفاوت دو صفت big و great 🌀 این دو واژه معنای مشابه ای دارند به معنای ( بزرگ ) اما خوب است که بدانید تفاوت جزئی دارن ⏫ کلمه "big" به معنای اندازه ...
سپیده دم ، سر صبح ، بامداد ، سحرگاه 𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘 𝑜𝑓 𝑑𝑎𝑦 = 𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘 𝑜𝑓 𝑑𝑎𝑤𝑛 = 𝑑𝑎𝑦𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘
سپیده دم ، سر صبح ، بامداد ، سحرگاه 𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘 𝑜𝑓 𝑑𝑎𝑦 = 𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘 𝑜𝑓 𝑑𝑎𝑤𝑛 = 𝑑𝑎𝑦𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘
لانگمن دیکشنری : ۱ _ شروع شدن ناگهانی یک اتفاق ناخوشایند مانند جنگ ، شیوع بیماری و . . . If something dangerous or unpleasant breaks out, it suddenl ...
۱ _ متوقف کردن ، تمام شدن یا کردن Stop ; end ۲ _ جدا کردن ، قطع شدن ( از بخش اصلی چیزی ) Separate from the main part : A branch broke off
Also : break new ground کار جدید و متفاوتی را انجام دادن Do something new and different
be on/near the breadline = to be extremely poor e. g. They are not well - off, but they are not on the breadline آنها مایه دار نیستن ، اما ندار هم نی ...
the income level below which a person is considered to be living in poverty or experiencing financial hardship 🔘 a queue of people waiting for free ...
علاوه بر معنی رایجش یعنی نان ، در زبان محاوره معنی � پول � میدهد bread = money
اسم : ۱ _ نقض ( قانون ، سوگند و . . . ) Act of breaking a law , promise , etc ۲ _ سوراخ یا شکاف ( در دیوار و . . . ) Hole ( in a wall , etc ) فعل ...
با بی اعتنایی
صفت : بی شرم ، بی حیا فعل : بی شرمی کردن ، گستاخی کردن
عضله ، ماهیچه ، قدرت عضله / ماهیچه
اسم : آشوب ، جار و جنجال ، نزاع ، هیاهو ، غوغا فعل : آشوب کردن ، جار و جنجال راه انداختن ، نزاع کردن ، هیاهو کردن ، غوغا کردن
اسم : لاف ، چاخان فعل : لاف زدن ، چاخان کردن
براندی ( نوعی نوشیدنی الکی بسیار قوی _ساخته شده از شراب ) a strong alcoholic drink made from wine or fruit juice e. g. She bought me a brandy and ma ...
برجسته کردن ، بهبود بخشیدن
شست و شوی مغزی ، شست و شوی مغزی دادن
اصطلاح "Silence is golden" به معنای این است که گاهی اوقات سکوت و عدم صحبت کردن بهترین راه برای حل مسائل و جلب توجه است و میتواند باعث آرامش خاطر خود ...
مخ ، خردمند ، قدرت مغز ، توانایی فکر 1 _ intelligence, or the �ability �to think e. g. A lot of brainpower went into solving the problem تیز هوش ، تی ...
فرار مغز ، فرار مغز ها a situation in which highly intelligent or skilled people of a country move to another country so that they can live a better ...
باهوش ، زرنگ ، تیز ، خردمند clever , smart e. g. He always was the brainy one
بی مخ ، بی مغز ، نادان ، کودن ، احمق ، احمقانه Stupid e. g. My sister's latest boyfriend is pretty brainless
Think about something continually or too much e. g. You've got cars on the brain. Can't we talk about something else for a change?
اسم : ۱ _ مغز ، مخ The organ in the head that controls thought ۲ _ هوش ، خرد ، ذکاوت Mind , intelligence ۳ _ ( عامیانه ) باهوش ، عاقل Clever person ف ...
خط بریل ( به فرانسوی: Braille ) که در سال ۱۸۲۱ توسط لوئی بریل ابداع شد، روشی است که به طور گسترده ای در دنیا توسط نابینایان برای خواندن و نوشتن استفا ...
۱ _ بافته ( مو ) ، بافتن My sister taught me how to braid my hair ۲ _ نوار نازکی از پارچه یا نخ های پیچ خورده که به عنوان تزیین لباس یا چیزهای دیگر ...
🔰 تفاوت gerund و infinitive 🔘 ما از gerund ( فعل ing ) . . . ۱ _ بعد از حروف اضافه و افعال عبارتی یا همون phrasal verb ها استفاده میکنیم 📍 I'm no ...
🔰 تفاوت gerund و infinitive 🔘 ما از gerund ( فعل ing ) . . . ۱ _ بعد از حروف اضافه و افعال عبارتی یا همون phrasal verb ها استفاده میکنیم 📍 I'm no ...
کَرَف، چماز یا سرخس عقابی ( نام علمی: Pteridium ) گیاهی است که تقریباً در سراسر جهان می روید. Fern which grows in forests
پسرانه ، پسر مانند Like a boy
the period or state of being a boy
پسر Young male person antonym : girl
1️⃣ a small place at a cinema, theater, etc. from which tickets are bought 2️⃣ the total income a movie makes by selling tickets Examples : 1. The m ...