kay

/ˈkeɪ//keɪ/

معنی: جزیره کوچک، تخته سنگ ساحلی در جزیره، مخفف کاترین
معانی دیگر: (افسانه ی شاه آرتور) کی (برادر ناتنی شاه آرتور که بی ادب و لاف زن بود)، اسم خاص مونث و (گاهی) مذکر، حرف k

جمله های نمونه

1. Kay hesitated for a moment and then said 'yes'.
[ترجمه گوگل]کی لحظه ای تردید کرد و سپس گفت "بله"
[ترجمه ترگمان]کی برای لحظه ای مکث کرد و بعد گفت بله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Kay grasped him by the wrist.
[ترجمه گوگل]کی از مچش گرفت
[ترجمه ترگمان] خب مچ دستش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kay has no affectation at all.
[ترجمه گوگل]کی اصلا محبتی نداره
[ترجمه ترگمان] خب، اصلا نظر خاصی نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Winner: Kay Hall. Runner-up: Chris Platts.
[ترجمه گوگل]برنده: کی هال نایب قهرمان: کریس پلاتس
[ترجمه ترگمان] \"برنده شد،\" ک - - - - - - - - - - - \"نفر دوم:\" کریس Platts
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her name's Katherine, generally shortened to Kay.
[ترجمه گوگل]نام او کاترین است که به طور کلی به کی خلاصه می شود
[ترجمه ترگمان]اسمش \"کاترین\" - ه، معمولا کوتاه میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kay answered right off the bat.
[ترجمه گوگل]کی بلافاصله جواب داد
[ترجمه ترگمان]باشه جواب درست رو از چوب بیسبال جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kay was taught by her mother till she was nine .
[ترجمه گوگل]کی تا نه سالگی توسط مادرش آموخت
[ترجمه ترگمان]خب، مادرش تا ۹ سالش بود به مادرش یاد داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kay wasn't sure who had dobbed her in to the teachers.
[ترجمه گوگل]کی مطمئن نبود که چه کسی او را به معلمان دزدیده است
[ترجمه ترگمان]هری مطمئن نبود که چه کسی او را به سمت اساتید راهنمایی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kay grabbed hold of my arm to stop herself falling.
[ترجمه گوگل]کی بازوی من را گرفت تا جلوی افتادن خود را بگیرد
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، بازوی منو گرفت تا جلوی خودش رو بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can always be sure of Kay.
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید از کی مطمئن باشید
[ترجمه ترگمان] همیشه میتونی مطمئن باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It seems very peculiar that no one noticed Kay had gone.
[ترجمه گوگل]خیلی عجیب به نظر می رسد که هیچکس متوجه رفتن کی نشده باشد
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیب به نظر می رسد که کسی متوجه اش نشده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kay shook her head and stifled a yawn .
[ترجمه گوگل]کی سرش را تکان داد و خمیازه ای را خفه کرد
[ترجمه ترگمان]کی زی سرش را تکان داد و خمیازه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll say this much for Kay, she always agrees to help whenever we ask her.
[ترجمه گوگل]این را برای کی می گویم، او همیشه قبول می کند که هر وقت از او بخواهیم کمک کند
[ترجمه ترگمان]من این را برای همیشه خواهم گفت، او همیشه قبول می کند که هر وقت از او خواستیم کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Somehow, he'd managed to persuade Kay to buy one for him.
[ترجمه گوگل]به نوعی، او توانسته بود کی را متقاعد کند که یکی برایش بخرد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، او موفق شده بود که او را متقاعد کند که یکی برایش بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جزیره کوچک (اسم)
cay, isle, islet, kay

تخته سنگ ساحلی در جزیره (اسم)
cay, kay

مخفف کاترین (اسم)
kay

انگلیسی به انگلیسی

• female first name; family name

پیشنهاد کاربران

بپرس