تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

✅️ دوستان توجه کنین که این جمله رو فقط زمانی میتونین بگین که "اولین بار" هست شخص رو ملاقات میکنین. در غیر اینصورت باید بگین Nice to see you

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

It's eating you up inside یعنی این موضوع داره از درون بهت فشار میاره و نابودت میکنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقایسه Code و Password: code کلمه کلی تری نسبت به password است از password برای بازکردن قفل چیزی ( مثلا ) درب استفاده می شود ولی code رو برای چیزهایی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در محاورات انگلیسی برای فعل "برداشتن" از چهار فعل Grab، Take، Get و Pick up میشه استفاده کرد. تفاوت این فعل ها فقط در حرف اضافشون هست و از نظر معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همون معنی back off رو میده یعنی "بزن به چاک"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل: ( برای آینده ) حفظ/ذخیره کردن ( برای انجام کاری ) حفظ/ذخیره کردن ( برای شخصی ویژه ) حفظ/ذخیره کردن اسم: ذخیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

متحیر کردن ( نه شدن ) مترادف shock مثلا: You will be stunned یعنی پشمات میریزه/ سوپرایز خواهی شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تومه کنین enthuse به معنی "مشتاق کردن" بدون حرف اضافه میاد ولی در معنای "با اشتیاق گفتن" به صورت enthuse over نوشته میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارای ۲ معنی: ( اسم ) شرط بندی ( فعل ) شرط بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یاد کردن ( خاطرات ) مرور ( خاطرات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معمولا با give میاد give a whack

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بابت چیزی قدردان، سپاسگزار یا خوشحال بودن/شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدا رحم کرده/کنه که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی ذکر شده: - آب تنی - آب تنی کردن هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بعضی اوقات به معنی "نمکدون" خودمونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خدا بخیر کنه ( با یه حالتی که میخواین یه کاری که احتمال اتفاق افتادنش هست رو از خودتون دفع کنین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی با وجود اینکه لایق ستایش یا قدردانی بابت چیزی نباشین اما اون تعریف و تمجید رو از شخص قبول کنین میشه "به نام خود ثبت کردن" به نوعی معنیش کرد مثال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستان دقت کنید این کلمه صفت هست و خودش به خودی خود معنای "خبر آبدار" نمیده. بجاش از همون "آبدار" استفاده کنین. مثلا juicy gossip یا juicy news یا ju ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستان دقت کنین اگر میخواین enter رو برای ورود به مکانی به کار ببرین بعدش نباید into بیاد. یه راست بعد enter اسم مکان رو بیارین. مثلا: He entered the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این دو لغت رو در کنار هم به خاطر بسپارین: Sue میشه شکایت کردن lawsuit میشه شکایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در واقع حالت کامل این اصطلاح Nothing Wrong with sth هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توقف در مسیر ( نه صرفا در سفر ) مثلا دارین میرین فیلم ببینین سر راه وایمیسین یه چیپس و پفک میخرین به اون کار هم میگن stop off

پیشنهاد
٢

به گوش کسی رسیدن، متوجه شدن و فهمیدن ( چون کسی از بیرون خبرشو گفته )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستان اگه میخواین به کسی تبریک بگین از Congratulations استفاده کنین و به s انتهاش توجه کنین چون Congratulation معمولا برای اشاره به تبریکاتی که به ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به نظر رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوستان اینکه توجه کنید این کلمه "صفت" هست در به کار بردنش بهتون خیلی کمک میکنه. معانی مهمش "متخاصم" و "خصمانه" هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

afterward و afterwards دقیقا و عینا هر به یک معنی هستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۸ تا از پرکاربردترین معانی: ۱. برای اشاره به مکان over there, over here ۲. تمام شده، خاتمه یافته party is over ۳. درباره ی، بر سر you can't punish me ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

used to indicate that the speaker emphatically agrees with a statement or sentiment example: Do you think they can win? You/You'd better believe it! ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

در صحبت های عامیانه و نه تخصصی به معنای "شتاب" یا "سرعت" یا در موارد کمی "اهمیت" است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۳ معنی پرتکرار: ۱. علاقه شدید به کسی داشتن یکم جمله نامعمولیه ولی مثلا: I long for you یعنی میخوامت ۲. دراز ، بلند ( از نظر طول ) ۳. طولانی ( از ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

متلاشی شدن، پاچیدن، جمع شدن ( مچالگی ) ، خراب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در رابطه با ماشین میشه: ماشین رو روشن گذاشتن ( خاموش نکردن مثلا وقتی کارتون زود تموم میشه و دوباره میخواین راه بیفتین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to have an important effect or influence on something or someone ولی اگه همون "تفاوت کردن" یا "فرق کردن" هم ترجمه کنین اوکیه چون توی فارسی هم مثلا وق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پایه بودن برای انجام کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به واکنش جری در سریال Seinfeld بعد از اینکه جورج بهش خبر نامزدی خودشو میده توجه کنین: I'm Blown away یعنی: پشمام!!!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف: What's the hurry?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خودتان به s آخر کلمه توجه کنید و فراموشش نکنین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همون "آها" خودمون در فارسی. سعی کنین نوشتارش هم بخاطر بسپارین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

put someone on the phone به معنی "گوشی تلفن رو به کسی دادن" هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دوستان این یک فعل پرکاربرده حتما معنیشو بلد باشین: تموم کردن، بس کردن، دست از کاری کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقش بازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دوستان این کلمه دقیقا معنی "به همراه خود آوردن" میده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت I used to و I'm used to در این هست که اولی به معنی "قبلا ( فلان کار رو میکردم ) و دومی به معنی "عادت دارم یا کردم ( که فلان کارو کنم ) هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مترادف friendly و sociable

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

fall و drop رو در کنار هم یاد بگیرید: fall یعنی افتادن و drop یعنی انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( جایی رفتن ) برای کار ( مثلا یه سفر کاری، ماموریت و غیره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی درباره کاری میگن let's give it a shot یا مثلا I gave him a shot یعنی همون "یه فرصتی بهش دادن" یا "ی امتحان کردن تا ببینیم چی میشه" یا "شروع کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دقت کنید فعلش break out هست و اسمش outbreak