take credit for

پیشنهاد کاربران

بالیدن به چیزی
You should take credit for the good things you do
تو باید به خودت برای کارهایی خوبی که انجام میدی بلالی /افتخار کنی
یعنی با وجود اینکه لایق ستایش یا قدردانی بابت چیزی نباشین اما اون تعریف و تمجید رو از شخص قبول کنین
میشه "به نام خود ثبت کردن" به نوعی معنیش کرد
مثال:
I wish I could take credit for it
انتخاب واحد کردن در دانشگاه
to claim someone else’s accomplishment or idea as one’s
own; to say that a good result is because of one’s actions when it is not
به نظرم اصطلاحات باید طوری ترجمه بشن که همه جا جواب بدن. طوری نباشه که کسی با دیدن یه جمله از یه فیلم یه ترجمه اراعه بده. به علاوه take credit for somebodyبا take credit for something خیلی فرق داره. در هردو مورد "وجود یا رخداد مفعول به خاطر حضور فاعل یا کننده کار" پس
...
[مشاهده متن کامل]

I take credit for the purchase:این من بودم که اون خرید انجام دادم نه کس دیگه ای
I take credit for Mary:مری هرچی داره از صدقه سر منه نه کس دیگه ای
دو نکته خیلی مهمه:
اول:ترجمه این اصطلاح دقیقا عین ترجمه گرامر
I should have studiedمیباست درس میخوندم ( که نخوندم ) یه جمله هست اما وسعت معنایی داره
دوم:اینکه میگیم بهتر اسم این اصطلاح رو مثل شرطی نوع دوم که Unreal Conditionalغیر واقعی اعلام کنیم. چون الزاما به این معنی نیست که حقیقا اون کار یا چیز از طرف فاعل باشه.

افتخار کردن به خاطر چیزی یا کسی مثال:
I take credit for Jan
من بخودم افتخار میکنم به خاطر جان
Take credit for something: اعتبار کسب کردن به واسطه چیزی
اعتبار کسب کن
نفع بُردن، سود کردن، استفاده ی چیزی را بُردن
به نفع کسی تمام شدن
ستایش شدن برای
to allow people to believe that one has done sth praiseworthy, whether or not one has actually done it
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس