پیشنهادهای فانکو آدینات (٢,٣٣٦)
اضطراب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ازارب ezrāb ( سغدی: ذرب żrab ) نگرانی negarāni، هناسه hanāse، دلواپسی delvāpasi، دلشوره، تپاک tapāk، خ ...
مشکوک: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از پهلوی شک، اینهاست: اومانچن umāncan ( سغدی ) گومانیک gumānik ( پهلوی ) .
قوی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: لست last، تهم taham، نیرومند، پرزور، پرتوان، توانا، توانمند، زورمند، پهلوان، نیو niv، گرد gord ( دری ) اش ...
مایوس: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دلسرد، ناامید، سرخورده ( دری ) دوژدیل duždil ( مانوی ) مارنده mārande ( سغدی ) .
اثاث کشی: اثاث واژه ای عربی است و کشی پارسی است؛ همتای پارسی این ترکیب عربی - پارسی، این است: تریکش torikāŝ ( لری: torekaŝ )
انتظارات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چیناکان cinākān ( سغدی ) رخابان raxābān ( گیلکی ) پرمران parmarān ( دری )
فاخر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خوپات xupāt ( سغدی ) سازو sāzu ( سغدی: ساذو sāżu ) گرانمایه، ارزشمند، ارزنده، پربها ( دری )
شهامت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دلیری، دلاوری، شیردلی، سیغور siqur، مردانگی، تفنود tafnud، پُردلی ( دری )
احاطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آویستان āvistān، پروست parvast، چاگین cāgin ( پهلوی )
محبوس: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پرزید parzid ( مانوی )
چبدر cabdar: زیور دزد، نگین دزد، زینت سارق ( یعنی هر کس بتواند از آن جا دزدی کند، نگین دزدهاست ) . چبد cabd ( سغدی ) چپو، دزدی، راهزنی، سرقت با پسون ...
مقیاس: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پتراز patrāz ( سغدی )
موجب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: لامل lāmal ( پشتو )
برودت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سردی ( دری ) انسرتی ansarti ( سغدی )
دورانی davarāni: دوران واژه ی عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: آوامیک āvāmik ( پهلوی )
دوران davarān: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چرخش ( دری ) وردیش vardiŝ ( مانوی: vardiŝn )
مغلوب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شکست خورده ( دری ) ونیک vanik ( سغدی ) پدرخت padraxt ( مانوی )
غرف qoraf ( غرفه ها ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: توگان tugān ( مانوی )
غرفه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: توگ tug ( مانوی )
but owing to the public that patronizes them, are with astounding rapidity transformed into filthy taverns. ولی به سرعت توسط کسانی که در آنها اقامت ...
متحول ( Transformed ) ؛ همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویشتک viŝtak ( پهلوی ) پریاستا paryāstā ( سنسکریت: paryasta ) فاویته fāvite ( سنسکریت ...
غیر علنی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: اویگاس avigās ( پارتی ) .
اِلِنا ( = الینا ) : این نام در سنسکریت: ایلینا ilinā ( باده ی پر انرژی، شراب قوی ) می باشد.
علنا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آشکارا، بی پرده ( دری ) ابیراز abirāz ( مانوی: aberāz ) هنجشمان hanjaŝmān ( پارتی )
علنی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویگاس vigās ( پارتی ) وینارچیک vinārcik ( سغدی )
اهدا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پدویس padvis ( سغدی: patvis )
معطر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بویاک buyāk، هوبی huboy ( پهلوی ) مشکبار moŝkbār، مشکسا moŝksā، خوشبو xoŝbu ( دری ) .
طلب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یاچیت yācit ( سنسکریت: yācita ) پرسن parsan ( سنسکریت: prasna )
استدعا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ژس žas ( پهلوی ) پیواهیش pivāhiŝ ( مانوی: payvahiŝn )
تهیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: انسد ansad ( سغدی: انسغد ansaqd ) انویس شnvis ( سغدی ) ابگار abgār، پساچ pasāc ( پهلوی ) پرهی parahi ( ...
تفهیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ابساچ absāc ( سغدی ) āsendā ( اوستایی ) .
المیرا: این نام از دو بخش در سنسکریت ساخته شده است: 1 - ایل ( کره ی زمین ) . 2 - میرا ( اندازه ) ؛ ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ) ...
تبعات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پیامدها payāmadhā ( دری ) آیامان �yāmān ( سغدی با پسوندجمع آن )
رعب و و حشت: به کار بردن این دو واژه در کنار هم را در آرایه های ادبی، افزوده ی نابجا ( حشو قبیح ) گویند؛ زیرا هر دو یک معنی دارند. همچنین مانند علم و ...
رعب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آهر āhr، هاس hās، ترس tars، بیم bim، دلهره delhore، نهاز nehāz، نهیب nehib ( دری ) اوژب užb ( سغدی )
انسداد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پاتروش pātruŝ ( سغدی: پتروخش patruxŝ )
مازاد: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: اسپین espin ( اوستایی: spin )
اضافی: اضافه واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است. همتای پارسی این است: اِسپینی espini ( اوستایی: spin با پسوند ی )
بذر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: تخم toxm، دانه dāne، دلیک dalik ( دری ) راو rāv ( سغدی: rāve ) سرچین sarcin ( پشتو: sarcina ) ( در سغد ...
داخل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: درون darun، میان myān ، تو tu ( دری ) چیسار cisār ( سغدی: citsār ) چندر candar ( سغدی ) نندر nendar ( ...
جاری: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چالان ( خراسانی ) تاتو tātu، تچین tacin، نیرود nirud ( اوستایی ) ایریس ( اوستایی: ایریث iriş ) تچر tac ...
LOOK: این واژه در سنسکریت lok بوده با همین معنی امروزی یعنی دیدن و چنین صرف می شده است: ( lokāmi می بینم، lokasi می بینی، lokati می بیند؛ lokate دید ...
تصویر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پژدیس paždis ( پازند ) فرتور fartur ( دری ) نیگار ( مانوی ) پوتال putāl ( سنسکریت: puttala ) روپا r ...
اراضی موات: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: زاوان چائور cāur ( زاو در اوستایی یعنی زمین؛ با پسوند جمع آن و گیلکی: چئوری cauri یعنی بایر )
اراضی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: زمین ها ( دری ) زاوان zāvān ( اوستایی با پسوند جمع آن )
ادغام: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فنگا fangā ( سنسکریت: bhanga )
استقرار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیشز niŝez ( سغدی: نیشذ niŝeż )
الینا: این نام در سنسکریت: ایلینا ilinā و به معنی باده ی پر انرژی، شراب قوی می باشد ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964، ص 168 ستون دوم ...
سطور: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هیرل hirel ( سنسکریت با پسوند جمع لکی اِل )
سطر: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هیر hir ( سنسکریت )