پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٤٩)

بازدید
٢,٠٨١
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

منطق: دانش درست اندیشیدن؛ قوانینی که رعایت آنها ذهن را از خطا در اندیشیدن مصون می دارد؛ یا دانشی است که از قوانین ذهن در پیوند آن با حقیقت سخن می گوی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفوذ: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: تیدان tidān ( کردی ) رخنه ( دری ) پَهیکَن pahikan ( مانوی ) ویس vis ( پهلوی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جسمانی: جسم واژه ای عربی است که پسوند پارسی آنی به آن افزوده شده تا از آن صفت نسبی بسازد. همتای پارسی اینهاست: تنانی tanāni ( دری ) نساهن nasāhen ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طعمه حریق: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: دچار آتش سوزی رَنجالِ آیِب ranjāle - āyeb ( دری - مانوی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طعمه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: رنجال ranjāl ( دری ) . جاگدی jāgdi ( سنسکریت: jāgdhi ) واژه ی پایدام که برخی آن را پهلوی می دانند، در م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

1 - تار: رشته، نخ. مانند تار مو. 2 - تار: نام یک ساز. این واژه در پهلوی به معنی زندگی بوده است و نیز چون از تار یال یا دم اسب ساخته می شده است. 3 - ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افغان afqān یا افغانستان. این نام در سنسکریت: اوه گَناه avaganāh، و اوه گَنَهavagana ( دور افتاده، دور از دریا، در میان خشکی ) بوده است. افغان afq ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کهنوج: این نام در سنسکریت: کَنُج، کیننوج، کوننوج، کوننُج، کَنَوج و کَننوج Kannauj، kanauj، kunnoj kunnouj، kinnauj، kanoj و برگرفته از نام شهری باستا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تاریخ: این واژه ی عربی از ریشه ی اَرَخَه ( با تشدید ر ) arraxa به معنی برگشتن و نگاه کردن شتر به پشت سر است؛ یعنی در عربستان زمانی که شتران وحشی از ج ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک شدنی. if you succeed, your past will be erased اگر شما موفق شوید، گذشته تان پاک خواهد شد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همهمه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: زاکوزیک zākozik ( کردی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزافه گویی، وراجی، پر حرفی.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمان - موقعیت حساس - مهم، مقطع حساس - مهم - بحرانی. You are at critical juncture now in the ceiling. اکنون در نقطه مهم سقف هستید. Mr. Ewing is at ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود آزاری حاصل مصدر است. ( فرهنگ بزرگ سخن )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وحدت وجود: همتای پارسی این دو واژه ی این است: ایرمانی زانسِه ( پهلوی: ارمانیه ermānih یعنی وحدت و اوستایی زانسه یعنی وجود )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محروم: همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان های باستانی آریایی اینهاست: تریپ tarip ( اوستایی: tarep ) زیته zite ( سغدی ) بی بهره ( دری )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زرق و برق: پیرایه های چشمگیر ولی کم ارزش ( فرهنگ فارسی امروز؛ غلامحسین صدری افشار، نسرین و نسترن حکمی ) . درخشش پارچه، کفش یا چیز دیگری یا با پولک ی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسهال: همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست: پارفت pāraft ( خراسانی ) ، پرغال perqāl ( بردسیری ) ، پیچه pica، دلرو delro ( خراسانی ) ریخن rixan ( در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

فوق العاده: همتای پارسی این ترکیب عربی اینهاست: اسکاتریک eskātarik ( سغدی ) سهن sahen، سهیست sahist، وهیک vehik، ابرَگ abarag ( پهلوی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انعقاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آکیبت ākibat ( بلوچی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوس kus ( و نه kos ) : این واژه در سنسکریت کوص kuś فعلی به معنی گفتن، داد زدن است؛ ( Emile Burnouf. Dictionnaire classique sanscrit - francais. Par ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

النگو: این نام در سنسکریت آنوکه ānkua ( با او کشیده ) ( دستبند زرین، زیور زرد، جواهر طلایی ) و در اوستایی انکو anku با همان معنی سنسکریت می باشد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجهز: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هسازیک hasāzik ( مانوی: hassāzik )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رشوه: پول یا کالایی که پنهانی در برابر انجام دادن کاری غیر قانونی یا تسریع در انجام کاری قانونی یا دریافت امتیازی به ناروا به کسی داده می شود. ( http ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ذهن: این واژه در پهلوی zen ( هوش، هوشیاری ) خوانده می شده و به عربی راه یافته و در آن زبان الذَهن ( هوش ) ( و نه ذِهن ) گشته است؛ واژه ی زندان ( جای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیس: این واژه در فرهنگ های عربی نیست و از برساخته های ایرانیان از مصدر سَلُسَ و سَلِسَ به معنی رام و سر به راه بودن است. سلس له بحقه ( حقش را به آسا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلیغ؛ به معنی پایین آوردن سطح سخن است به گونه ای که برای همگان فهمیدنی باشد؛ به عبارت دیگر گفتاری که برای همگان است ( نه گروه ویژه ای مانند شاعران، ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1 - شیوا ( برای سخن ) ؛ این واژه که همتای عربی آن بلیغ است ( فصیح برای نوشته به کار می رود و در پارسی رسا گویند ) در پهلوی شِپاک گفته می شده و به معن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فصیح: نوشته یا گفتاری که به آسانی فهمیده شود. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: رسا، شیوا، کارَنگ.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلغم: یکی از چهار حالت درونی بدن که با تاثیر گذاری بر روان، تعیین کننده ی گونه ای از رفتار آدمی است و باعث می شود کسی که بلغمی است، دارای شخصیتی خونس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اثر: یعنی به سببِ. به علتِ. در اثر وبا کودکان مردند. بر اثر: یعنی به دنبالِ، در پی؛ بر اثر توفان درختان شکسته شد. ( از کتاب غلط ننویسم ابوالحسن ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اثر: یعنی به دنبالِ، در پی؛ بر اثر توفان درختان شکسته شد. در اثر: یعنی به سببِ. به علتِ. در اثر وبا کودکان مردند. ( از کتاب غلط ننویسم ابوالحسن ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توهم: یکی از نشانه های روانپریشی که عبارت است از ادراک یا برداشت نادرست و دور از واقعیت از داده های حسی یا ذهنی ناشی از یک رخداد، یک تخیل یا یک استدل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملاقه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آبگردون ābgardun ( دری ) گَویس gavis ( دری )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خطر: این واژه ی عربی در فرهنگ های العین، لسان العرب، مجمع البحرین و فرهنگ عربی - فارسی لاروس به معنی نزدیکی به نابودی یا آسیب است. همچنین به معنی بال ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل اعدام: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پانِستاف ( پا و سغدی nestāve )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطکاک: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سایش ( دری ) پَرسَم parsam ( سغدی ) پَهیکاف pahikāf ( پهلوی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مضر: همتای پارسی این واژه ی عربی در مانوی این است: اَناگ anāg

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مخالف: همتای پارسی این واژه ی عربی، در زبان های آریایی اینهاست: وارَنگ ( دری ) یوتاک ( پهلوی ) تربر torbor ( خراسانی ) دژایت dožāyat، دجیلی dojay ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فتوا: در این آیه های قرآن آمده که پیامبر حق ندارد فتوا بدهد: 1 - سوره ی 4 ( نساء ) آیه 127: وَ یَستَفتُونَکَ فِی النِّساءِ. قُلِ: اللَّهُ یُفتِیکُم ف ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: داستان، افسانه ( دری ) شوگ ŝug ( خراسانی ) ویباس vibās ( سغدی: vibaste )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طویله: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پاوال pāvāl، خاوال ( خراسانی ) شوگاه ŝugāh، درش darŝ، خپاک xapāk، شبغا ŝabqā، شبگاه ŝābgāh، گاباره gāb ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یعنی: این واژه ی عربی از ریشه ی عنا ana به معنی قصد - اراده - برداشت کردن است؛ اسم مفعول آن معنوو maanuv است که در فارسی معنی گفته می شود. و یعنی در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمزمه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شرفاک ŝarfāk، شرفانگ ŝarfānag ( دری ) نارینار nārinār ( کردی: nārenār ) پانگس pāngas ( خراسانی: panga ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فچان fecān ( لکی ) آماژه āmāže ( کردی ) سابگ sābeg ( بلوچی ) ویانجه vyānje ( سنسکریت: vianjana )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سورینا: این نام در سنسکریت: سورین sūrin ( با او کشیده ) به معنی دانشمند، دانشور است که پسوند مونث ساز اِی به آن افزوده شده و سورینی sūriney شده ولی د ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اردیبهشت: این واژه در سغدی: ارتاوخشت artāvexŝt؛ در مانوی: اردیوهیشت ardivhiŝt؛ در پهلوی: اورت وهیشت، اورد وهیشت urtvahiŝt، urdvahiŝt ( باران بهشتی ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجازات: بار کردن هزینه ( سنگین یا سبک ) مالی یا فیزیکی به کسی به دلیل زیرپا گذاشتن قانون به صورت جریمه، یا زندان یا مرگ برای پیشگیری از ناهنجاری های ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنبیه: تحمیل محرومیت به صورت قطع پاداش یا کمک یا دادن کار اضافی یا کاستن از امتیاز یا درجه، بازداشت، کسر حقوق و یا گونه های دیگر [فیزیکی و روانی] به ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر ممکن: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: نشدنی ( دری ) نِشاین neŝāyen ( پهلوی )