پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٤٩)

بازدید
٢,٠٩٣
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خودو بخود. اگر منظور از خود، خویشتن باشد، به جدا نوشته می شود. مانند: به خود گفت؛ ولی اگر منظور خودکار، اتوماتیک باشد، روی هم نوشته می شود. مانند: ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجای و به جای: اگر معنی جایگزینی بدهد، می نویسیم به جای. مانند: مردی را به جای ژان والژان دستگیر کردند؛ ولی اگر پس از آن، فعل آوردن بیاید، می نویسیم: ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای و بجای: اگر معنی جایگزینی بدهد، می نویسیم به جای. مانند: مردی را به جای ژان والژان دستگیر کردند؛ ولی اگر پس از آن، فعل آوردن بیاید، می نویسیم: ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله معاش: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: آجیوا ājivā ( سنسکریت ) .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

غذا خوردن - بردن ـ برداشتن. we take food and drink غذا بخوریم و چیزی بنوشیم. Likewise, taking food may not seem appropriate under certain stressful ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استخدام رسمی یا استخدام دائمی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: اسپاسیک espāsik ( سغدی ) نُشاکو noshāku ( سغدی: noshaku )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استخدام: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی زیبای سغدی است: اسپاسیک espāsik.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حقوق بشر: آزادی ها و حقوق در نظر گرفته شده برای انسان بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر که اینهاست: 1 - آزادی ها: گفتار، کردار، کار، آموزش و پرورش هم بر ...

پیشنهاد
٠

اعلامیه حقوق بشر: همتای پارسی این سه واژه ی عربی، اینهاست: نیشتایات nishtāyāte ساسنای sāsnā مانو mānu ( سغدی - اوستایی - سنسکریت )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدو امر: بدو در عربی به معنی بیابان است؛ و به کسی که در بیابان زندگی می کند، بَدَوی گویند؛ پس ننویسیم: در بدو امر. بنویسیم: در آغاز کار. ( کتاب غلط ن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ارومیه: این واژه در سنسکریت با سه نگارش آمده است: اورمی urmi ( اقیانوس ) ؛ اورمیه urmya و مونث آن اورمیا urmyā به معنی دار ای خیزاب، موج دار، آن چه م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با آنکه و همتاهای آن مانند: هر اندازه، هر قدر، گرچه، اگر چه، با اینکه، و گواینکه با واژه ی ولی و همتاهای آن مانند: اما، با این همه، مع هذا، مع ذالک، ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

با اینکه و همتاهای آن مانند: هر اندازه، هر قدر، گرچه، اگر چه، با آنکه و گواینکه با واژه ی ولی و همتاهای آن مانند: اما، با این همه، مع هذا، مع ذالک، ل ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرقدر و همتاهای آن مانند: هر اندازه، هر چند، گرچه، اگر چه، با اینکه، با آنکه و گواینکه با واژه ی ولی و همتاهای آن مانند: اما، با این همه، مع هذا، مع ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گر چه و همتاهای آن مانند: هر چند، هر اندازه، هر قدر، اگر چه، با اینکه، با آنکه و گواینکه با واژه ی ولی و همتاهای آن مانند: اما، با این همه، مع هذا، م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر چه و همتاهای آن مانند: هر اندازه، هر قدر، گرچه، با اینکه، با آنکه و گواینکه با واژه ی ولی و همتاهای آن مانند: اما، با این همه، مع هذا، مع ذالک، ل ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر چند و همتاهای آن مانند: هر اندازه، هر قدر، گرچه، اگر چه، با اینکه، با آنکه و گواینکه با واژه ی ولی و همتاهای آن مانند: اما، با این همه، مع هذا، مع ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حال و اخبار عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این ترکیب، این است: اَواهَس ( پارتی )

پیشنهاد
٠

زمان حال اخباری: زمان پارسی و حال و اخبار عربی است که پسوند ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این ترکیب، این است: اَواهَس ( پارتی )

پیشنهاد
٠

زمان حال ساده: زمان و ساده پارسی و حال عربی است؛ همتای پارسی این ترکیب، این است: اَواهَس ( پارتی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایان: این نام در پهلوی شایِن shāyen بوده به معنی توانا، توانمند، ارزشمند، شایسته.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الهام، القا، وحی. In this way the Bible was “inspired of God, ” the Greek word for which is The�oʹpneu�stos, meaning “God - breathed به این طریق کتا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس کشیدن. All were silent, only the pilgrim woman went on in measured tones, drawing in her breath همه ساکت بودند؛ تنها این زن زایر به آهنگ موزون ن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی اعلام: اَزدا ( پارسی باستان ) همتای پارسی اعلان: ابدیس abdis ( پارتی ) . اعلانات: ابدیسان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اِعلام و اعلان: اعلام یعنی آگاه کردن، آگاهانیدن و اعلان یعنی آشکار کردن. همتای پارسی اعلام: اَزدا ( پارسی باستان ) آدیس ( سنسکریت: ādiś ) همتای پ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعضاء: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آنگان āngān ( سنسکریت: ānga= عضو با پسوند جمع ان ) گاتران gātrān ( سنسکریت: gātra= عضو با پسوند ان )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شاهین: این نام در اوستایی سَئِنَه saena ( اوج گیرنده، بلند پرواز ) ( فرهنگ چهارجلدی واژه های اوستا نوشته احسان بهرامی ) و در پهلوی سِن sen ( فرهنگ وا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سهراب: این نام در سنسکریت سوهرد suhred به معنی خوش قلب است؛ که در پارسی ب جایگزین د شده است مانند دالان و بالان؛ و سوهرب و سپس سهراب شده است؛ شادروان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سنجر: این نام در سنسکریت سنجنه sanjana ( پیوند دهنده ) بوده است. از آن جایی که در تاریخ آمده که سنجر نهمین پادشاه سلجوقی در سنجار در کردستان عراق زا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلتیدن، غلت زدن، جنبیدن، حرکت کردن، وول خوردن، لولیدن And he picked up something that was rolling about the floor. و روی زمین خم شد و چیزی را که هنو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختتامیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فاکلاش fAklAsh ( گیلکی ) آیامچیک AyAmcik ( سُغدی ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل سکونت: همتای پارسی این دو واژه ی شش بخشی عربی، این واژه ی سه بخشی است: مانِستان mānestān ( پارتی و مانوی ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ترتیب: همنای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سَمبال ( خراسانی ) آراگ ārāg ( اوستایی: آراذ ārāż ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیر منتظره و غیر مترقبه: همتای پارسی این واژگان عربی، این است: اِناکُم enAkom ( لکی ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر مترقبه و غیر منتظره: همتای پارسی این واژگان عربی، اینهاست: اِناکُم enākom ( لکی ) . پیش بینی نشده ( دری )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعارف: گفتن سخنان ارجمندانه ( محترمانه، مودبانه ) به صورت زبانی یا نوشتاری به کسی برای بهره برداری از چیزی. ( https://www. cnrtl. fr/definition/compl ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

They Had Abiding Faith مردانی با ایمان پایدار But more important than all of these things, the sibling bond can be a thing of abiding love. ولی مهم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعلل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پش pash ( پارتی ) ، پستن pastan ( سغدی ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خربزه: سنسکریت: کهربوجه kharbuja؛ پهلوی: خربوزک xarbuzak ( خر: بسیار، بزرگ مانند خرگوش یعنی دارای گوش بزرگ و خرچنگ بوز: بو اک ) ( دارای بوی بسیار، بس ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داراب: این نام در اوستایی:داره آپ dAraAp ( آبِ بُرنده، آب گوارا، آب سبک ) ؛ پهلوی: dArAb، dArAp با همان معنی اوستایی نام پسر بهمن اردشیر و هشتمین شاه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشایار: این نام در اوستایی: خشا xshA ( شاه، پادشاه ) و یار ( یار ـ یاور ) بوده که یار به معنی یاور در پهلوی آمده و بی شک در اوستایی در واژه ی یاورنه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خسرو: سنسکریت: سوصروس suśravas ( نامدار، سرشناس، بسیار با شکوه ) ؛ اوستایی: هَئُسرونگهه haosravangha، هَئُسرَوَه haosrava، هوسرَوَنگه husravangh، هو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

پوریا: این نام در سنسکریت: پوریه purya و به معنی کسی است که درون سنگر یا دژ است، سنگربان، دژبان.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتراق: همتای پارسی این واژه ی ترکی مغولی، این است: ویراس virAs ( سنسکریت: ویراسنه veyrAsana ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

bivouac

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

شهید: کسی که در راه گسترش دین یا آرمانی که خود برگزیده یا از خانواده یا جامعه گرفته یا در دفاع از آن آرمان یا دین یا دفاع از میهن پس از رنج ها یا یکب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سکته sekte ( در پزشکی ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پسیز pasiz ( سغدی: پسذ paseż ) ، فجا fajA ( گیلکی ) . سکته sakte ( در دستور زبان ) : ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اضافه ( در ریاضیات، یکی از چهار عمل اصلی ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ترگون targun ( پهلوی: targon ) . به اضافه ( افزون بر ) : همتای ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صلیب: این واژه از واژه ی آرامی چَلیپا ساخته شده که دکتر معین در پانویس برهان قاطع آورده است. پس چلیپا پارسی نیست؛ زیرا در سغدی پتچنگ patcang، پتشنک p ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

ضربدر، ضرب در: ضرب واژه ای عربی و در پارسی است؛ این واژه از ریشه نادرست ساخته شده است؛ زیرا ضرب در عربی زدن، کوفتن است و به هیچ روی معنی دو خط چپ و ر ...