پیشنهادهای فانکو آدینات (٢,٣٩٩)
شورا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: انجمن ( دری ) سماژ samāž ( سنسکریت: samāja )
عزلت ozlat: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ایریام iryām ( اوستایی: ائیریمه airima )
سیاس: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از سنسکریت صاس ( سیاست کردن ) ، این است: پیچاک picāk ( مازنی )
تعجب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شگفتی ( دری ) انداس andās ( سغدی ) ویتیماس vitimās ( پهلوی ) .
کیفیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چگونگی ( دری ) چایونی cāyuni ( مانوی: چائونیه cāunih )
غیور: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خیرک xayrak ( پشتو ) آسادیچ āsādic ( سغدی: آساذیچ āsāżic )
مقدمات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دسپیکان daspikān ( کردی ) بنکار benekār ( مازنی )
تمرکز حواس ( Concentration ) : همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژین مئیت nižin - mait نیژین ( پارتی ) تمرکز مئیت ( وستایی: maiti ) حواس.
تمرکز فکر: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژین مانز nižin - mānz ( نیژین؛ پارتی؛ تمرکز بامانز از اوستایی: mānzdra: فکر )
تمرکز قوا ( یکی از اصول جنگ ) : همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژین یاتان ( پارتی و اوستایی )
شامه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بویایی ( دری ) همبدیش hambodiŝ ( پهلوی: hambodiŝn ) گرات gerāt ( سنسکریت: ghrāti )
متمایز: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سَراماد ( مانوی: sarāmādag )
تشویش اذهان عمومی: تشویش و عمومی دو واژه ی عربی است؛ و اذهان جمع ذهن و عربی شده از پهلوی زِن و آن هم از اوستایی زَئینَه می باشد. همتای پارسی این است: ...
اذهان: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از پهلوی زِن zen ( که واژه ی زندان: جای هوشیار شدن از آن ساخته شده است ) و اوستایی زَئینَه، این است: زهنل zehn ...
تشویش: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پویاچ puyāc ( سغدی: پوئَچ puac ) دلشوره، نگرانی، آشفتگی ( دری )
اضطراب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ازارب ezrāb ( سغدی: ذرب żrab ) نگرانی negarāni، هناسه hanāse، دلواپسی delvāpasi، دلشوره، تپاک tapāk، خ ...
مشکوک: همتای پارسی این واژه ی عربی شده از پهلوی شک، اینهاست: اومانچن umāncan ( سغدی ) گومانیک gumānik ( پهلوی ) .
قوی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: لست last، تهم taham، نیرومند، پرزور، پرتوان، توانا، توانمند، زورمند، پهلوان، نیو niv، گرد gord ( دری ) اش ...
مایوس: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دلسرد، ناامید، سرخورده ( دری ) دوژدیل duždil ( مانوی ) مارنده mārande ( سغدی ) .
اثاث کشی: اثاث واژه ای عربی است و کشی پارسی است؛ همتای پارسی این ترکیب عربی - پارسی، این است: تریکش torikāŝ ( لری: torekaŝ )
انتظارات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چیناکان cinākān ( سغدی ) رخابان raxābān ( گیلکی ) پرمران parmarān ( دری )
فاخر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خوپات xupāt ( سغدی ) سازو sāzu ( سغدی: ساذو sāżu ) گرانمایه، ارزشمند، ارزنده، پربها ( دری )
شهامت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دلیری، دلاوری، شیردلی، سیغور siqur، مردانگی، تفنود tafnud، پُردلی ( دری )
احاطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آویستان āvistān، پروست parvast، چاگین cāgin ( پهلوی )
محبوس: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پرزید parzid ( مانوی )
چبدر cabdar: زیور دزد، نگین دزد، زینت سارق ( یعنی هر کس بتواند از آن جا دزدی کند، نگین دزدهاست ) . چبد cabd ( سغدی ) چپو، دزدی، راهزنی، سرقت با پسون ...
مقیاس: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پتراز patrāz ( سغدی )
موجب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: لامل lāmal ( پشتو )
برودت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سردی ( دری ) انسرتی ansarti ( سغدی )
دورانی davarāni: دوران واژه ی عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: آوامیک āvāmik ( پهلوی )
دوران davarān: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چرخش ( دری ) وردیش vardiŝ ( مانوی: vardiŝn )
مغلوب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شکست خورده ( دری ) ونیک vanik ( سغدی ) پدرخت padraxt ( مانوی )
غرف qoraf ( غرفه ها ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: توگان tugān ( مانوی )
غرفه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: توگ tug ( مانوی )
but owing to the public that patronizes them, are with astounding rapidity transformed into filthy taverns. ولی به سرعت توسط کسانی که در آنها اقامت ...
متحول ( Transformed ) ؛ همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویشتک viŝtak ( پهلوی ) پریاستا paryāstā ( سنسکریت: paryasta ) فاویته fāvite ( سنسکریت ...
غیر علنی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: اویگاس avigās ( پارتی ) .
اِلِنا ( = الینا ) : این نام در سنسکریت: ایلینا ilinā ( باده ی پر انرژی، شراب قوی ) می باشد.
علنا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آشکارا، بی پرده ( دری ) ابیراز abirāz ( مانوی: aberāz ) هنجشمان hanjaŝmān ( پارتی )
علنی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویگاس vigās ( پارتی ) وینارچیک vinārcik ( سغدی )
اهدا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پدویس padvis ( سغدی: patvis )
معطر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بویاک buyāk، هوبی huboy ( پهلوی ) مشکبار moŝkbār، مشکسا moŝksā، خوشبو xoŝbu ( دری ) .
طلب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یاچیت yācit ( سنسکریت: yācita ) پرسن parsan ( سنسکریت: prasna )
استدعا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ژس žas ( پهلوی ) پیواهیش pivāhiŝ ( مانوی: payvahiŝn )
تهیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: انسد ansad ( سغدی: انسغد ansaqd ) انویس شnvis ( سغدی ) ابگار abgār، پساچ pasāc ( پهلوی ) پرهی parahi ( ...
تفهیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ابساچ absāc ( سغدی ) āsendā ( اوستایی ) .
المیرا: این نام از دو بخش در سنسکریت ساخته شده است: 1 - ایل ( کره ی زمین ) . 2 - میرا ( اندازه ) ؛ ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ) ...
تبعات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پیامدها payāmadhā ( دری ) آیامان �yāmān ( سغدی با پسوندجمع آن )
رعب و و حشت: به کار بردن این دو واژه در کنار هم را در آرایه های ادبی، افزوده ی نابجا ( حشو قبیح ) گویند؛ زیرا هر دو یک معنی دارند. همچنین مانند علم و ...
رعب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آهر āhr، هاس hās، ترس tars، بیم bim، دلهره delhore، نهاز nehāz، نهیب nehib ( دری ) اوژب užb ( سغدی )