پیشنهادهای فانکو آدینات (٢,٤٠٣)
زجر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پزد pazd ( اوستایی ) آزار، شکنجه ( دری )
تصرف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فدیر fadir ( سغدی: fatir ) اشیتا aŝitā ( اوستایی: aŝa�ta ) اویتن avitan ( اوستایی: avitani ) جیگایور ...
مخلوقات: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: بوشینتان buŝintān ( اوستایی: buŝyant با پسوند جمع آن )
مخلوق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بوشینت buŝint ( اوستایی: buŝyant ) آفریته āfrite ( سغدی )
خالق: همتای پارسی دو بخشی برای این واژه ی عربی، اینهاست: داتار ( پهلوی ) داتر dātar، تشن taŝan ( اوستایی )
اسفراین: این نام در زبان سغدی sfrine ( آفریننده، پدید آورنده، مخترع ) بوده است.
خلل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آهگ āhog ( مانوی و پهلوی ) ابسنت absent، یمان yemān ( سغدی )
اخلال: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: دروش doruŝ ( پهلوی: druŝ )
اختلال: همتای پای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پاتیوز pātyuz ( سغدی: patyoz ) آشفتگی ( دری )
مجری mojri: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کرتار kartār، وردیشنار vardiŝnār ( پهلوی )
قاشق: همتای پارسی این واژه ی ترکی، این است: کابژه kābže ( سغدی: kapce )
مخوف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ترسناک، هراس انگیز، هراسناک، بیمناک، دلهره آمیز، دلهره آور ( دری ) سهمن sahmen ( مانوی ) ارغند arqand ( ...
مدیر عامل: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: مهسیراس mehsirās ( مه: مهتر با واژه ی سنسکریت siras: مدیر )
مثلث قائم الزاویه: همتای پارسی این سه واژه ی عربی، این است: تشروی اَستاکژدا teŝruye - astākaždā تِشرو ( اوستایی ) مثلث. اَستاک ( پهلوی ) قائم کژدا ...
تداوم: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آستنیا āstanyā ( سغدی )
مربع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: چسروش casruŝ ( اوستایی: چثروشه caşruŝa ) چورس curas ( خراسانی ) .
مستطیل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آیتس āyatas ( سنسکریت ) دریژوک drižuk ( کردی: drižuka ) لاکیش ( کردی )
انقیاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پیروی، تاراس، گردن نهی، فرمانبری ( دری )
انتظامات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سمبالان sambālān ( خراسانی ) سامانل sāmānel ( سامان با پسوند جمع لکی اِل )
انتظام: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سمبال sambāl ( خراسانی ) دَهناد ( دری )
شاهد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویگاه vigāh ( پارتی ) گوکاس gukās ( پهلوی ) گواه govāh ( دری )
عایق حرارتی: عایق و حرارت دو واژه ی عربی است که پسوند پارسی ی به حرارت افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: فاشکوی گرمایی fāŝkuye - garmāi ( سغدی: فا ...
عایق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فاشکو fāŝku ( سغدی: faŝkux )
مطلقا:همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اجاشا ajāŝā ( خراسانی ) آزپرم āzparam ( سغدی: آذپرم āżparam )
علی الاطلاق: به طور کلی، مطلقا ( فرهنگ بزرگ سخن ) همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: اجاشا �jāŝā ( خراسانی ) آزپرم āzparam ( سغدی: آذپرم āżparam )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گویا ( دری ) ساکشات sākŝāt، ویسپشتم vispaŝtam ( سنسکریت ) پرادو parādu ( سنسکریت: prāduh ) وادیار ( کردی )
ظاهرا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گویا ( دری ) ساکشات sākŝāt، ویسپشتم vispaŝtam ( سنسکریت ) پرادو parādu ( سنسکریت: prāduh ) وادیار ( ک ...
قبیح: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فرخش farxaŝ، بد، زشت، ناپسند، نکوهیده ( دری ) گمال gamāl ( لکی و لری )
غلیظ: همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان دری اینهاست: نفام nafām، تارون tārun، تارین tārin، چگال cagāl.
منتسب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هاگر hāgar ( کردی )
دستور العمل: دستور واژه ی پارسی است که با العمل عربی آمیخته شده است؛ همتای پارسی این ترکیب پارسی - عربی، اینهاست: ریسایکار risāykār ( کردی ) سرجیر s ...
عضو: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آنگ āng ( سنسکریت: ānga ) گاتر gātr ( سنسکریت: gātra ) بیزاک bizāk ( سغدی )
مخصوصا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بویژه ( دری ) نیترام nitarām ( سنسکریت ) نامچیشت nāmciŝt ( پهلوی )
خصوصا: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بویژه ( دری ) نیترام nitarām ( سنسکریت ) نامچیشت nāmciŝt ( پهلوی )
علی الخصوص: همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: بویژه ( دری ) نیترام nitarām ( سنسکریت ) نامچیشت nāmciŝt ( پهلوی )
علی البدل: همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: پشاگرب paŝāgreb ( مانوی: paŝāgrev ) جایگزین، جانشین ( دری )
قاعدتا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آشونیک āŝunik ( پیشوند سنسکریت آ و واژه ی پهلوی شونیک ) ،
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آشونیک āŝunik ( پیشوند سنسکریت آ و واژه ی پهلوی شونیک ) ،
علی الدوام: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پیاپی، همیشه، پیوسته، همواره ( دری ) نشاکو noŝāku ( سغدی: noŝaku ) .
علی الحساب: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: ایستاکه istāka ( کردی )
مالکین بالاشاعه: در دانش حقوق، یعنی هر چند نفر که دارای یک چیز مشترک باشند، و هر کدام از تمام اجزاء آن چیز حق داشته باشد؛ مانند حقوق وارثان در باره ی ...
اشاعه فحشا: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این واژه های سغدی است: اسراش ویژت �srāŝe vižat ( سغدی: ثراش şrāŝ )
اشاعه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گسترش ( دری ) اسراش esrāŝ ( سغدی: ثراش şrāŝ )
مجمل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: رنگس rangas ( پارتی ) .
موجز: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویشپان viŝpān ( سغدی )
مختصر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سربس sarbas ( لکی ) اسنار esnār ( سغدی: snār )
مشاوره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیبرا nibrā ( سغدی: niberā ) آیومانتی āyumānti ( سغدی: āyumāntyā )
مشاور: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اژناپت ežnāpat ( سغدی: ežnā - patnim )
مدافع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پاناگ pānāg ( مانوی و پهلوی ) نیپاتر nipātar ( اوستایی ) .
رفیع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: والا ( دری ) ایژون ižun ( سغدی )