پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٤٩)

بازدید
٢,٠٩٦
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراسم: آیینی اجتماعی و یا فرهنگی برای برگزاری یک دستور دینی ( جشن یا سوگواری ) یا ارج گذاری به کسی یا یک درگذشته که دارای سازمانی سنتی و تنظیم شده می ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He listened closely to their comments and complaints او با دقت سخنان و گله های مشتریان خود را شنید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The director listened carefully and said that he once considered undertaking charity work. مدیر به دقت به سخنانش گوش داد و گفت که زمانی خود نیز می خ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The count sat between them and listened attentively کنت میان این دو نفر نشسته بود و سخنانشان را به دقت گوش میداد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به گوش او رسانده شده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پانیا در سنسکریت پانییا pāneyyā و به معنی آب است. ( نگاه کنید فرهنگ سنسکریت ـ انگلیسی مونیر ویلیامز، ص 613 ستون دوم ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پان ته آ: این نام در سنسکریت پانتها pānthā و به معنی آفتاب، خورشید می باشد؛ و پانتها دوه تا devatā یعنی خدای خورشید که نام چندین خدا نیز بوده است. ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پارمین: این نام در واژه های اوستایی، پهلوی، پارتی، مانوی، سغدی، پارسی باستان و پارسی کهن دیده نمی شود؛ ولی پاره pāra در سنسکریت به معنی بهترین، نیکوت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

پارمیس: این نام در میان واژه های اوستایی به هیچ صورتی وجود ندارد؛ نه پارمیس، نه پارمیث، نه پرمیس، نه پرمیث، نه پره میس، نه پره میث، نه پرومیزد، نه پر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلب توجه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی سغدی است: اِتامسا etAmsA.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراخوانی با صدای بلند، بانگ زنی، داد ـ فریاد زنی. He tried calling out to me. او می کوشید مرا صدا کند. and scrambled up on Aunt's chair, calling ou ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

التزام: پیمانی درونی و کاربردی بر پایه ی قانون یا اخلاق یا علاقه که بر اساس آن، کسی خود را یا دیگری او را وادار می کند تا کاری را برای دیگری یا برای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطیع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هونیوش hunyush ( مانوی ) استیکان ostikān ( پهلوی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مستمع: همتای این واژه ی عربی، این است: نیوشاک nyushāk که در سغدی نیغوشاک niqushāk بوده است. پس می توان این سروده را چنین بازسازی کرد: مستمع صاحب سخ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: لیژانِ هانوین ližāne hānvin؛ ( کردی: ližana با اوستایی: hānmvin ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1ـ دولت: همه ی دستگاه های اداره کننده ی یک کشور؛ و این زمانی است که مثلا گفته می شود دولت آمریکا یا دولت ژاپن و. . . یعنی رژیم آن کشورها. ( https://w ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناطق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژاران؛ ژا در سغدی یعنی سخن با پسوند فاعلی ران ( مانند سخنران، قایقران و. . . )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دول doval ( دولت ها ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: رایناکان rāynākān که رایناک rāyenāk در پهلوی به معنی دولت است که پسوند جمع [ان] به آن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمبه: در سنسکریت دومبکه dumbaka ( دم کلفت گوسفند )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوگوله: این واژه در سنسکریت dugula و به معنی پارچه ی ابریشمی، پارچه کتانی و لباس ظریف است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویریست virist ( سغدی ) ، نیرمان nirmAn ( سنسکریت: nirmAna ) ، میسران misrAn ( سنسکریت: miśrAna ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استعمال: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فَرابَر farābar که در اوستایی فره بر frabar بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توسل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اِسریان esryān که در سنسکریت صرینه śrayana می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صفحه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پرنه parne ( سغدی ) ورگر vargar ( پارتی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، پامَس می باشد. ( لغتنامه دهخدا )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساکن ( بی حرکت؛ در دستور زبان ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ناوِچ nāvec. پیشوند نا و واژه ی سغدی وچ. ساکن ( مقیم ) : همتای این واژه ی عر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هوای نفس: حالت روحی یا فکری بسیار قوی که با شدت تأثیرات و یا دوام عمل، بر رفتار انسان مسلط می شود. 2ـ حالت شدید لذت خواهی، خشم و یا سودجویی که با تسل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یقین: پذیرش چیزی با اطمینان کامل، بدون کوچکترین شک و کوچکترین ترس از اشتباه در پذیرش. ( le petit Robert 1 ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرتبط: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی سغدی است: آبَستو Abastu.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وصل: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه های سنسکریت پیند pind و آیوج Ayuj است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

1ـ در حالت حاصل مصدری: پیوند شدگی. 2ـ در حالت فاعلی: پیوند دهنده یا شونده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعمال نظر: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: هَنزَف بینش hanzafe binesh هنزف hanzaf ( مانوی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَعمال ( کارها ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کارِل kārel ( کار با پسوند جمع لکی اِل ) . اِعمال ( به کار بردن ) : همتای پارسی این واژه ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کار گرفتنی، به کار بردنی، اعمال شدنی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال شدنی ـ پیگیری شدنی به وسیله ی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

betake - ing: betaking واگذاری یا در حالت فاعلی واگذار کننده.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متصل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آناسپین ānāspin ( مانوی: anaspen ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

استدلال: گفتارهایی مستند که با آنها نتایج منطقی یک اصل، یک علت یا یک واقعیت برداشت می شود تا درستی یک ادعا در رد یا پذیرش چیزی ثابت گردد. ( https://w ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جنس ( نر و ماده، گونه ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سَس sas ( سنسکریت ) . جنس ( کالا ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دَسَن das ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انقلاب: 1ـ گردش مداری یا بازگشت دوره ای یک جرم آسمانی که در فواصل زمانی معینی از از یک نقطه میگذرد. 2ـ گردش در یک منحنی بسته پیرامون یک محور یا نقط ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممنوع الورود: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیژداد ایسام niždAdisAm نیژداد: مانوی نیجداد nijdAd ( ممنوع ) ایسام: سغدی: isAmandi ( ورود )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسندالیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اودیشیا udishyA ( سنسکریت: uddeśaya ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

عامل: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی سغدی اَرکار arkār است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مسکن: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کاداگ که در مانوی کدگ kadag بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابطه جنسی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: میتونامچر mitunāmcar ( سنسکریت: mithunamcar ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، نیوانیش nivānish است که در مانوی نیوننیشن nivannishn بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I think we start practising now به گمانم بهتره از هم اکنون تمرین کنیم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

مبتنی: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای پهلوی اُستامیک ostāmik می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Our life depends on our enduring. ندگی ما بسته به پایداری مان است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ممنوعیت: اسم مصدر است به معنی ممنوع بودن. ( فرهنگ بزرگ سخن ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیژدادیش niždādish؛ نیژداد در مانوی نیجداد ( مم ...