پیشنهاد‌های فانکو آدینات (١,٥٤٩)

بازدید
٢,١٠٠
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ژینا در سنسکریت: جنا jnā ( دانستن و دانا ) ؛در اوستایی: ژنا žnā ( دانستن، فهمیدن، درک کردن ) ؛ در سغدی: ژنا žnā و ژینا žinā به معنی دانش است؛ و ژناپت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساواش در سنسکریت ساوَصِشه sāvaśesha به معنی پایان نیافته، ادامه دار یا ادامه دهنده می باشد. ( نگاه کنید به فرهنگ سنسکریت انگلیسی از مونیر ویلیامز چاپ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سارینا در سنسکریت سارنا sāranā و به معنی گسترش و در معنی اسمی گسترش دهنده و نیز نوازنده می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آبادیس: این واژه در سنسکریت ابهیادیص abheyādiś به معنی آموزش عالی دادن است و از دو بخش ساخته شده است: پیشوند ابهی abhi و فعل آدیص به معنی نشان دادن، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سرد: در سنسکریت: صرد و صرت śarat، śarad ( نابود کننده ی گرما ) ؛ در اوستایی: سَرِته sareta؛در سغدی: sart؛ در پهلوی: sart، sard با همان معنی سنسکریت م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سگ: در سنسکریت: چکه caka ( خرسند کننده و دور کننده ی بیگانه ) ؛ در پارسی کهن ( ماد ) : سپاکو spAku؛ در پارسی باستان: سکه saka؛ در اوستایی: سپکه spaka ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرود: آهنگ یا شعری شادی بخش که برای بزرگداشت یک خدا، یک یا چندین قهرمان، یک کشور یا یک رویداد ساخته شده و بیش تر در آیین های گروهی نواخته یا خوانده م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سروده ی پارسی شده ی حافظ: بـا خـون دل نـوشتم نـزدیک دوست نامه از دوری تـــو بـیـنـم یــکسر جـهان چــو آمِـه ( شیشه ای که در آن جوهر سیاه ریزند ) د ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیطه در سنسکریت صَلیتَه śalita به معنی پر جنب و جوش، پرش کننده و چرب زبان است؛ دهخدا، معین و فرهنگ بزرگ سخن این واژه را عربی دانسته و به معنی زن بد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنج در سنسکریت به صینج śinj و به معنی جیرینگ جیرینگ کردن است مانند جیرینگ جیرینگ النگوها در دست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سودابه در سنسکریت سوتپه sutapa به معنی: انجام دهنده ی کارهای سخت، نوشنده ی شیره ی گیاه سمه soma و نیز آفتاب آمده است. در پهلوی سوتاپک sutApak ( نوشند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیرت: احساسی گاهی ستودنی ( در میهن دوستی ) و گاهی نابخردانه ( در ناموس پرستی، تعصب دینی و. . . ) و انگیزاننده و برخاسته از محیط زندگی ( خانواده و جام ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ستیا در اوستایی ستی sti در سنسکریت استی asti و در سغدی و پهلوی ستیا styā به معنی هستی می باشد و معنی دیگری ندارد؛ در فرهنگ چهار جلدی اوستایی و فرهنگ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قید در دستور زبان: واژه ای تغییر ناپذیر که به جمله یا واژه ی دیگری معنای تازه ای می دهد. همتای پارسی واژه ی عربی قید، اینهاست: 1ـ واژه ی سغدی ویت vey ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

( = وضعیت ) و با تعیین به کار می رود و گفته می شود: تعیین تکلیف. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کریش kariŝ ( پارتی: kariŝn ) استیت estit ( س ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تکلیف: آنچه کسی باید از دید اخلاقی، قانونی یا عرفی برای دیگری یا برای خودش انجام دهد که یا خود پذیرفته انجام دهد یا قانون و یا عرف برای او تعیین کرده ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی سفر، واژه ی زیبای سنسکریت یانا می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

امتیاز: هر چیزی که خوبی، لذت یا سودی به دنبال داشته باشد و از روی لطف یا پاداش کوشش فرد به وی داده می شود تا او را از دیگرانی که همتراز وی هستند و از ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برسام: در اوستایی: برسمن baresman و در پهلوی برسَم barsam بوده و به دسته ای بسته شده از ترکه های درخت انار می گویند که سمبل گیاهان و درخت هایی است که ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توفیق: فراهم کردن زمینه ی کامیابی یا پایداری در برابر سختی ها و گذر از آنها با یاری کردن مادی و معنوی کسی از روی لطف برای خشنود کردن وی. همتای پارسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موهبت: بخشش چیزی مادی یا دادن چیزی معنوی با توجه به گنجایش فیزیکی و فکری گیرنده برای رفع نیازهای وی و یا کامیاب شدن او در کاری معین و به نمایش درآمدن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

التماس: درخواست همراه با فروتنی یا افتادگی از ته دل یا الکی و به شیوه های گوناگون ( جسمی و روانی ) و با پافشاری و به کار بردن سخنان تأثر انگیز و بران ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دعا: هیجان گرایش دهنده به سوی خدا یا یک کس مقدس که واسطه ی میان خدا و بنده است با بر زبان آوردن سخنانی برخاسته از باورهای دینی، درخواست گرانه و ستایش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی برکت، اودریک udrik می باشد که در سنسکریت udreka می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برهان: آن چه که با آن حقیقت یا واقعیت چیز مورد اعتراض به صورت غیر قابل انکار تایید یا رد می شود. چیزی که یقین آور باشد. همتای پارسی این واژه ی عربی، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی ترکیب: معانی و بیان، واژه ی هونیبیش hunibish می باشد به معنی خوب نوشتن که از دو بخش ساخته شده است: 1ـ پیشوند اوستایی هو به معنی خوب و نیب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی معتبر، واژه ی زیبای مانوی سَهیگ می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای واژه ی عربی محاصره، واژه ی زیبای پهلوی آویستان است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همتای پارسی محاسبه، واژه ی آبارِه می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی قَمَری، واژه ی اوستایی ماوَنگی mAvangi می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

همتای واژه ی عربی مساحت، واژه ی پهلوی پِناج penAj می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کون در سنسکریت فعل است به معنی صدا درآوردن و نیز تکیه گاه بودن؛ و چون بجز دهان، از روده نیز صدا بیرون می آید و همچنین نشیمنگاه نیز می باشد که تکیه گا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اختیار: آزادی محدود یا نامحدود در گزینش، پذیرش، رد، انکار، لغو، واگذاری یا انجام دادن کاری در زمانی معین یا برای همیشه که پیامدهایی به دنبال دارد. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

هدیه: چیزی مادی یا معنوی که آزادانه به کسی همخوان با مناسبتی یا از سر دوستی و یا لطف و متناسب با شخصیت گیرنده به وی داده می شود یا کاری که برای او ان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هندسه: ( عربی شده از پهلوی: هنداچک handācak اندازه ) بخشی از ریاضیات که در باره ی اندازه گیری فضا یا محیط و اشکالی است که می توانند آن فضا را اشغال ک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی مدیر، سیراس sirās می باشد که در سنسکریت سیرس siras است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتای پارسی واژه ی عربی لباس، اینهاست: اَبژین abžin ( پارتی ) ، تنزیب tanzib ( زیبنده ی تن ) ، بَرَک barak، درلیک derlik، جامه j�me ، رخت raxt ( دری ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افق: 1ـ خطی دایره ای ساخته شده از چشم انداز زمینی از همه سو و امتداد یافته در عمق بسیار در یک جای مشخص که از دید بیننده به نظر می رسد زمین و آسمان در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریاضیات: مجموعه رشته هایی که بر پایه ی روش قیاسی، در یک فرایند ذهنی، دقیق، دور از احساس و قطعی، ویژگی های مجرداتی چون اعداد و اشکال هندسی و روابط میا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی واژه ی عربی منطقه، واژه ی زونوس zonus می باشد که در پارتی zonos خوانده می شده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای واژه ی عربی طلبه، واژه ی هاویشتِه hAvishte می باشد که در اوستایی هاویشتَه hAvishta بوده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همتای پارسی واژه ی عربی شدید، واژه ی فَرهید farhid است که در پارتی و مانوی فره هید frahid می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت: رهبری کردن برای درست انجام گرفتن کاری یا به بهره برداری دلخواه رساندن، یا بهره برداری بهینه کردن یا ارزش بخشیدن و یا بالا بردن ارزش چیزی یا د ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

همتای پارسی رویا، واژه ی زیبای پارسی تیناب است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قاعده: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اُستام ostām ( پهلوی ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبیله: گروه اجتماعی یا تقسیم بندی بدوی جمعیتی در یک سرزمین که خود برگزیده اند بر اساس خانواده یا خویشاوندی که دارای منافع مشترکی هستند و با یکدیگر هم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همتای پارسی بارقه، واژه ی زیبای بِراژاگ berAjhAg می باشد که در پارتی براژاگ brAjhAg می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوش در سنسکریت صوش śūsh به معنی زایش، زاییدن، آفریدن، تولید کردن است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

برق در سنسکریت بره barh به معنی درخشیدن است و از سنسکریت به عربی رفته چون [ق] و [غ] جایگزین [ه] می شوند. مانند اسپرهم و اسپرغم، آهاردن و آغاردن، مَه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: وانیش ( مانوی وانیشن vāniŝn ) .