تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در لفافه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگه نشد

پیشنهاد
٠

( احساس یا حالت خاصی ) از سر و صورت کسی باریدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مودبانه اش میشه مثل خر از کسی کار کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینکه فقط بشینی و دعا کنی مشکل یا بلایی رفع بشه Some people seem to think if they wish the disease away, then it will go away. بعضیا خیال می کنن اگه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( هواپیما ) پهن پیکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی تحت اللفظیش: چی میگن بهش . . . مثلا : یه دونه از اون . . . چی میگن بهش . . . از اونایی که با رنگ مو قاطی می کنن می خوام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم عاطل و باطل اسرافکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که توهم توطئه دارد ( همیشه معتقد است که پشت سر اکثر حوادث به ظاهر عادی توطئه ای در کار است ) مترادف = conspiracy theorist

پیشنهاد
٠

دست کسی کج بودن ( کنایه از دزد بودن ) دست کسی تو جیب مردم بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به اهداف یا چیزهای بزرگ فکر کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اما باز هم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آفرین به این روحیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشک آلود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر گشودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرینی چیزی را تلخ کردن

پیشنهاد
١

کسی را به خلوت خود راه دادن کسی را محرم راز خود کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تندی چرخیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دل و قلوه ( دادن به یکدیگر ) ( حرف های عاشقانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تحلیف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به اسم کسی یا چیزی قسم خوردن ( اعتقاد شدید به کسی یا چیزی داشتن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اگه بشه اسمشو فلان گذاشت مثلا میگه بفرما صبحونه، البته اگه بشه اسمشو گذاشت صبحونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اغراق در بیان حقیقت مثلا به ده نفر کمک کردی ولی میگی به چهل نفر کمک کردم. دروغ نمیگی ولی واقعیت رو زیادی کش دادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو به هم زنی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پا را کج گذاشتن دست از پا خطا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حاشیه قرار گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوا راه انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر خود را بالا گرفتن کنایه از با اعتماد به نفس رفتار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اهل تشریفات بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قولش به کس دیگه ای داده شده ( برای فروش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با اینکه دلش یا خودش نمی خواست علیرغم میل باطنیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جناب Army منظور از این کلمه یک اتفاق یا شخصی هست که باعث جلب توجه بقیه میشه، طوری که انگار بقیه رو جادو کرده برای جادوگر از این کلمه استفاده نمیشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چنگی به دل نزدن چیزی دهن گیری نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

و اینجور چیزا مثلا میگن فلانی مهندس و اینجور چیزاست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عمر کسی سرآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورق صابون ( ورق های کوچک و نازک صابون )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی بهمن درست نیست snow devil چیزی شبیه گردباده ولی به جای گردوخاک از برف تشکیل شده یه چی تو مای های برف باد میشه گفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زودتر کلک چیزی را کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از له له زدن برای چیزی خود را برای کسی یا چیزی کشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در مورد قیمت ) نجومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکبار مصرف ، یک بار استفاده دوستان دقت کنند معنای این کلمه تک منظوره نیست تک منظوره رو میشه بارها استفاده کرد اما این کلمه یعنی از وسیله ای یک بار اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چون این عبارت ادبی هست بهتره معادل ادبی یا رسمی تر براش به کار ببریم مثل : دل غمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجناس خاک خورده در مغازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیلم بزن بزن یا بکش بکش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جریان انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخواست ارسال کردن ( درخواست از شرکتی برای ارسال یک محصول یا بروشور و غیره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذهن کسی جرقه خوردن ( فهمیدن چیزی که قبلا نمی دانست )

پیشنهاد
٠

از کسی ایراد یا آتو گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Thanks for your help - it saved me a lot of work ممنون از کمکت. خیلی کارمو جلو انداخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همچنین برای شما خودتی قسمت شما خودت فلان بشی مثلا کسی به شما میگه الهی که بری زیر ماشین و شما میگی خود بری