پیشنهادهای وحید (٥٣٤)
زیر بار چیزی بودن کاری را گردن کسی انداختن
دنبال کارها رفتن کارهای کسی را انجام دادن دنبال کارهای کسی رفتن ( و انجام دادن )
ناخواسته کسی را آزردن این اصطلاح از این جهت استعمال میشه که یکی بیاد پشت حیوانی رو برخلاف جهت خواب موهاش نوازش کنه و بیشتر موجب اذیتش بشه
امپراطوری ها یک روزه ساخته نمی شوند
با مسئولیت خودتان
مدارج ترقی را طی کردن
به این و اون زنگ زدن اینور اونور زنگ زدن
سرویس درخواست راننده
بهره برداری مجدد
خارجی مقیم
سکونت گزیدن
His blank face reflected his boredom خستگی از چهره بی حالش معلوم بود
هر چی بکاری همونو درو می کنی
بدترین چیزی که ازش می ترسی سرت بیاد
برعکس عمل کردن
به اندازه یک تار مو ( نازک )
سقف را ترکاندن ( از سروصدای زیاد )
زنگ خطر را به صدا درآوردن
وسط کار ول کن
شرایط را ( چند سال ) به عقب برگرداندن
وزنه زدن
روحیه خود را تقویت کردن به خود روحیه دادن
جریان رسیدگی رسیدگی پردازش
عواید ، عایدات ، درآمد
نوسان قیمت
کاهش قیمت
برجسته کردن
مهمان همراه
کسی را بازی دادن
برنامه عملی
مثل گاو خوردن
پنجره رو به منظره
خوب های چیزی را سوا کردن
دست آدم در انتخاب چیزی باز بودن The plane was fairly empty so we had our pick of seats. هواپیما تقریبا خالی بود و ما دست مون تو انتخاب صندلی ها باز ...
عکس دسته جمعی
پدیده ( ورزشی یا علمی و . . . )
پیمان صلح
مغز نخودی
معمولا در این ترکیب به کار میره good/bad payer خوش حساب / بدحساب
( موقع آدرس دادن ) جلوتر از ، بعد از
خریداران گذری
( در اعتراض به حرف یک نفر ) ببخشیدا میخوای اصلا نفس نکشم ببخشیدا میخوای برم بمیرم من معذرت میخوام که اصلا دنیا اومدم
له له زدن برای چیزی
کپی ناقص
مسئول بسته بندی
روی فرم نبودن
که اونم . . .
کارمند اداری
حسابی ( به جای صفت استفاده میشه )
دیگه عمرا