payer

/ˈpeɪər//ˈpeɪə/

معنی: پرداخت کننده
معانی دیگر: پرداخت کننده (ی پول)، (وجه) دهنده

جمله های نمونه

1. I have always been a good payer and have never gone into debt.
[ترجمه گوگل]من همیشه پرداخت کننده خوبی بوده ام و هرگز بدهکار نبوده ام
[ترجمه ترگمان]من همیشه یک payer خوب بوده ام و تا به حال قرض نکرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the case of a disputed payment, the payer would have to show bank account records.
[ترجمه گوگل]در مورد پرداخت مورد مناقشه، پرداخت کننده باید سوابق حساب بانکی را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]در مورد پرداخت مورد مناقشه، پرداخت کننده باید سوابق حساب بانکی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A POLL-TAX payer has received an apology from Middlesbrough Council after an unexpected visit by the bailiffs.
[ترجمه گوگل]یک پرداخت کننده POLL-TAX پس از بازدید غیرمنتظره توسط ضابطان، از شورای میدلزبرو عذرخواهی کرده است
[ترجمه ترگمان]رئیس گروه \"نظرسنجی\" پس از دیدار غیر منتظره ای از سوی دادگاه میدلزبورو از طرف شورای میدلزبورو از طرف شورای میدلزبورو عذر خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was no longer a consumer, a rate payer, a tenant, a card holder, a motorist.
[ترجمه گوگل]من دیگر مصرف کننده، نرخ پرداز، مستاجر، دارنده کارت، راننده نبودم
[ترجمه ترگمان]من دیگر یک مصرف کننده، یک پرداخت کننده نرخ، یک مستاجر، یک نگهدارنده کارت، یک راننده نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These are added burdens on the charge payer which are no fault of his own.
[ترجمه گوگل]اینها بارهای اضافی بر دوش پرداخت کننده هزینه است که تقصیر خود او نیست
[ترجمه ترگمان]این ها بار اضافی بر دوش پرداخت کننده بار هستند که تقصیری ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tax payer agent or other concerned may refuse to comply if no receipt is given.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم ارائه رسید، نماینده مالیات دهندگان یا سایر ذینفعان ممکن است از رعایت آن امتناع ورزند
[ترجمه ترگمان]مالیات دهندگان مالیات یا سایر افراد نگران ممکن است از پیروی از این درخواست خودداری کنند اگر هیچ رسید داده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are countries where a single - payer system may be working.
[ترجمه گوگل]کشورهایی وجود دارند که ممکن است سیستم تک پرداختی در آنها کار کند
[ترجمه ترگمان]کشورهایی وجود دارند که در آن ها یک سیستم تکپرداختکننده می تواند کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am a tax payer and I pay your salary.
[ترجمه گوگل]من مالیات دهنده هستم و حقوق شما را پرداخت می کنم
[ترجمه ترگمان]من a مالیاتی هستم و حقوق شما را می پردازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I do not think the tax payer was very happy about that.
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم مالیات دهندگان از این بابت خیلی خوشحال باشند
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم که پرداخت کننده مالیات در این مورد خیلی خوشحال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under special circumstances, the payer draws up invoices for the payee.
[ترجمه گوگل]در شرایط خاص، پرداخت کننده برای گیرنده پرداخت صورتحساب تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]در شرایط خاص، پرداخت کنندگان فاکتورهای مربوط به the را به خود جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bank where the payer has his account can then make the payment electronically.
[ترجمه گوگل]سپس بانکی که پرداخت کننده در آن حساب خود را دارد می تواند پرداخت را به صورت الکترونیکی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]بانکی که پرداخت کننده در آن حساب خود را دارد، می تواند پرداخت الکترونیکی را به صورت الکترونیکی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Otherwise, the acceptor or the payer shall bear the civil liabilities arising therefrom.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت مسئولیت مدنی ناشی از آن بر عهده پذیرنده یا پرداخت کننده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت پذیرنده یا پرداخت کننده باید مسئولیت های مدنی ناشی از آن را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The conclusion shows that either the proportion of payer of Chinese listed companies is higher than that of U. S., or the payout ratio is also higher than the average level of global market.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نشان می‌دهد که یا نسبت پرداخت‌کنندگان شرکت‌های فهرست‌شده چینی بیشتر از ایالات متحده است، یا نسبت پرداخت نیز بالاتر از سطح متوسط ​​بازار جهانی است
[ترجمه ترگمان]این نتیجه نشان می دهد که سهم پرداخت کننده در شرکت های پذیرفته شده چینی بیشتر از مقدار U است اس یا نسبت پرداخت نیز بالاتر از سطح متوسط بازار جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such a high increase will impose an undue burden on the local tax payer.
[ترجمه گوگل]چنین افزایش بالایی، بار نامناسبی را بر مالیات دهندگان محلی تحمیل می کند
[ترجمه ترگمان]چنین افزایشی باعث تحمیل بار اضافی بر دوش پرداخت کننده مالیات محلی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This means that unless you are a higher rate tax payer, there is nothing else for you to pay.
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که مگر اینکه شما پرداخت کننده مالیات با نرخ بالاتری باشید، هیچ چیز دیگری برای پرداخت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که اگر نرخ بالاتری از مالیات دهندگان مالیات نداشته باشید، هیچ چیز دیگری برای پرداخت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرداخت کننده (اسم)
payer, remitter

تخصصی

[حسابداری] پرداخت کننده

انگلیسی به انگلیسی

• one who pays; disburser, cashier

پیشنهاد کاربران

معمولا در این ترکیب به کار میره
good/bad payer
خوش حساب / بدحساب
پرداخت کنندگان خدمات درمانی
تخصیص دهنده بودجه
تخصیص دهنده منابع مالی
خراجگزار در متون اسلامی

بپرس