processing

/ˈproʊsesɪŋ//ˈprəʊsesɪŋ/

معنی: پردازش
معانی دیگر: پردازش

جمله های نمونه

1. processing books for the library
پردازش کتاب ها برای کتابخانه

2. processing cotton by spinning
به عمل آوردن پنبه از راه حلاجی

3. processing waste material
فرایند کردن مواد زاید

4. batch processing
پردازش دسته ای

5. data processing
پردازش داده ها

6. off-line processing
پردازش قطع - خط

7. on-line processing
پردازش وصل - خط

8. word processing
واژه پردازی

9. automatic data processing
(کامپیوتر) پردازش خودکار داده ها

10. they are still processing the data
هنوز دارند داده ها را پردازش می کنند.

11. I mostly use my computer for word processing.
[ترجمه زباری] من غالباً از رایانه جهت متن نویسی استفاده میکنم
|
[ترجمه گوگل]من بیشتر از کامپیوترم برای پردازش کلمه استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از کامپیوترم برای پردازش کلمه استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They ration-alized the food processing last year.
[ترجمه گوگل]آنها در سال گذشته فرآوری مواد غذایی را منطقی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سال گذشته فرآیند غذا را ration کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Data can be pasted into word processing documents.
[ترجمه گوگل]داده ها را می توان به اسناد پردازش کلمه چسباند
[ترجمه ترگمان]داده ها می توانند در اسناد پردازش کلمه چسبانده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. America sent cotton to England for processing.
[ترجمه زباری] آمریکا پنبه را جهت ریسندگی به انگلستان می فرستد
|
[ترجمه گوگل]آمریکا پنبه را برای فرآوری به انگلستان فرستاد
[ترجمه ترگمان]آمریکا برای فرآوری پنبه به انگلستان فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The new range of computers have formidable processing power.
[ترجمه گوگل]طیف جدید کامپیوترها دارای قدرت پردازش فوق العاده ای هستند
[ترجمه ترگمان]طیف جدیدی از کامپیوترها قدرت پردازش قدرت را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Food production, processing and marketing are different links in the chain from farmer to consumer.
[ترجمه گوگل]تولید، فرآوری و بازاریابی مواد غذایی حلقه های متفاوتی در زنجیره از کشاورز تا مصرف کننده هستند
[ترجمه ترگمان]تولید غذا، پردازش و بازاریابی پیوندهای متفاوت در زنجیره از کشاورز به مصرف کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پردازش (اسم)
processing

تخصصی

[حسابداری] پردازش، فرآوردن
[علوم دامی] فرآوری
[شیمی] پردازش، فرابری، فرابرش
[سینما] شستن - ظهور - ظهور و ثبوت
[کامپیوتر] پردازش
[زمین شناسی] فرآوردن، عمل آوردن، پردازش
[پلیمر] فراورش، پردازش
[آب و خاک] پردازش

انگلیسی به انگلیسی

• working, adapting, treating, subjecting to a series of procedures

پیشنهاد کاربران

رسیدگی کردن ، پردازش ، ساخت و پرداخت
جریان رسیدگی
رسیدگی
پردازش
processing ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پردازش
تعریف: انجام عملیات بر روی داده‏ها
در مهندسی عمران Processing به معنای فراوری و curing به معنای عمل آوری [بتن] است.
Food processing : فرآوری مواد غذایی
پروسه
فراوری
پردازش
تحلیل، بررسی، تجزیه
در جریان
فرآوری
( عمران ) : عمل آوری
پردازش کردن
فرایند، عملیات

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس