پیشنهاد‌های محسن قنبری (٢,٠٢٠)

بازدید
٢,٢٩٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

waiting on weather WOW مخفف ( مهندسی استخراج: توسعه میدانی، عملیات ) WOW زمانی استفاده می شود که یک عملیات به دلیل آب و هوای بد متوقف شود یا به تاخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

the ancient temple of Jupiter at Rome, on the Capitoline

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مربوط به کشاورزی; کشاورزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برداشتن چاله ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. عرض کوچک نسبت به ارتفاع یا طول 2. دور کوچک به نسبت قد یا طول. باریک 3. کم در مقدار یا کیفیت 4. کوچک یا غیر قابل ملاحظه; ضعیف؛ اندک 5 - کاهش دادن ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

اسلام 1. شرک. گناه اساسی. این که هر چیزی را با خدا برابر بدانیم 2. هر عقیده ای که مخالف خدا و اسلام باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. حقوق جزا طرح اتهام یا اتهام 2. حقوق کیفری بریتانیا متهم کردن به یک جنایت، به ویژه خیانت یا هر جرم دیگری علیه دولت 3. عمدتا ایالات متحده متهم کردن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. اخراج یا جابجایی از محل یا موقعیت اشغال شده مثال: The bouncer ousted the drunk to oust the Prime Minister in the next election 2. قانون بیرون ران ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. از نظر اخلاقی الزام آور یا ضروری. واجب 2. شخصی که دارای منصبی است، به ویژه یکی از روحانیون دارای مزایا 3. باستانی استراحت کردن، دراز کشیدن، تکیه د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. نادیده گرفتن یا طفره رفتن از انجام ( کاری که باید انجام شود ) 2. بی توجهی یا طفره رفتن از کار، وظیفه و غیره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. دور شدن یا اجتناب از ( حبس، اسیر و غیره ) ؛ در رفتن 2. دور زدن، شرک زدن یا طفره رفتن ( قانون، وظیفه و غیره ) 3. اجتناب از پاسخ دادن ( یک سوال )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

1. اسب خود راغیر ضروری به پریدن از حصارها و غیره واداشتن 2. کاری که انجام دادن، موفقیت در آن یا به دست آوردن آن بسیار آسان است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. منطقه ای که توسط یک حیوان منفرد یا گروهی از حیوانات سکونت و از آن دفاع می شود 2. حوزه ای از دانش مثال: science isn't my territory 3. ( در فوتبال، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک شیطنت بی ضرر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یا برای سرگرمی، برای ورزش، برای یک شوخی، برای یک دست انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

علم شیمی آنزیمی که به عنوان یک کاتالیزور در هیدرولیز یک آمید عمل می کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. بریتانیایی جدا شده، مخصوصاً به دلیل عقاید نامطلوب 2. در موقعیتی نامطمئن یا مشکوک 3. در موقعیت یا موقعیتی ناپایدار یا آسیب پذیر 4. در موقعیت خطرناک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. شخصی که در زندان، بیمارستان و غیره محبوس است. 2. منسوخ شده شخصی که با دیگران در یک خانه زندگی می کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. خط تقسیم بین دو سیستم رودخانه مجاور، مانند خط الراس 2. دوره یا عامل مهمی که به عنوان خط جداکننده عمل می کند 3. خط الراس یا قسمتی از زمین های مرتفع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراجعه به: roil

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. کدر یا کدر کردن ( مایع ) با هم زدن ته ریز یا رسوبات 2. کدر کردن گل آلود یا ته نشین نشدن ( آب، شراب و غیره ) با هم زدن رسوب ( مایع ) 3. به هم زدن. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراجعه به: seize

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1. به سرعت گرفتن 2. چنگ زدن 3. درک ذهنی، مخصوصاً به سرعت 4. تصرف ذهنی 5. تصرف سریع و اجباری 6. تصرف قانونی. 7. تحت بازداشت قرار دادن 8. به زور گرفتن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. یک پاداش، به ویژه. پیشنهادی رایگان یا با قیمت پایین ویژه به عنوان انگیزه ای برای خرید یا انجام کاری؛ پاداش ها 2. مبلغ اضافی پرداخت یا شارژ شده است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. حالت یا احساس اضطراب 2. شخص یا چیزی که باعث اضطراب می شود 3. یک عمل نگران کننده 4. بر هم زدن آرامش خاطر; زحمت 5. با وجود مشکلات ادامه دادن 6. موفق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. در فضای باز 2. در یک منطقه وسیع 3. باستانی در اشتباه 4. به طور گسترده; دور و گسترده 5. بیرون از خانه; بیرون از خانه 6. خارج از کشور خود؛ به یا در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. پزشکی تحریک یا درمان ( عضلات یا اعصاب ) با جریان مستقیم القایی ( متمایز از فارادیز ) 2. شروع به فعالیت ناگهانی. تحریک 3. پوشش دادن ( فلز، به ویژه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ex cop excop پلیس سابق excop Exciter Control Panel ( US Navy turbine generator )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ex cop excop پلیس سابق excop Exciter Control Panel ( US Navy turbine generator )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

محاسبه یا قضاوت نادرست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازش ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تعجب نشان دهنده ناباوری خفیف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. مطالعه یا کار روی یک موضوع یا مهارت خاص بیش از هر چیز دیگری، به طوری که در آن متخصص شوید. 2. ارائه یک محصول یا خدمات خاص بیش از هر کالای دیگری، م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. هر قیمت یا هزینه 2. به هر قیمتی، مهم نیست چقدرزیاد باشد 3. حتی اگر در نتیجه اعمال شما اتفاقات ناخوشایندی رخ دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مراجعه به: pay the price

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. تجربه کردن پیامدهای اعمال یا اعمال نادرست خود. مثال: 2. پرداخت بهایی که برای کالا یا خدمات خواسته شده است. ( معمولاً به معنای بالا بودن قیمت است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرداخت غیر پول مثال: او بهای زیادی برای تقلب در آزمون خود پرداخت He paid a high price for cheating on his test

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشدت تنبیه شد، آنچه را که لیاقتش را داشت به دست آورد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشدت تنبیه شد، آنچه را که لیاقتش را داشت به دست آورد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

همچنین در معانی زیر: 1. فاش کردن یا فاش شدن مثال: he broke the news gently 2. به پایان رساندن مثال: the summer weather broke at last 3. با یا به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کاغذ سازی کاغذ نامناسب برای فروش; کاغذی که قرار است خمیر شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

the word “land” in the exclamation “Good land!” is a euphemism for “Lord. ” Some other examples of the usage, which the Oxford English Dictionary de ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

the word “land” in the exclamation “Good land!” is a euphemism for “Lord. ” Some other examples of the usage, which the Oxford English Dictionary de ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

the word “land” in the exclamation “Good land!” is a euphemism for “Lord. ” Some other examples of the usage, which the Oxford English Dictionary de ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

the word “land” in the exclamation “Good land!” is a euphemism for “Lord. ” Some other examples of the usage, which the Oxford English Dictionary de ...

پیشنهاد
٠

مثال: She only sees her niece occasionally, so she showers her with presents when she does. His boss showered him with praise.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر خدا به خاطر رضایت خدا Land sakes land sakes alive my land the land knows ( عمدتاً ایالات متحده، تا حدودی، قدیمی، و روستایی ) یک بیان تعجب ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر خدا به خاطر رضایت خدا Land sakes land sakes alive my land the land knows ( عمدتاً ایالات متحده، تا حدودی، قدیمی، و روستایی ) یک بیان تعجب ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر خدا به خاطر رضایت خدا Land sakes land sakes alive my land the land knows ( عمدتاً ایالات متحده، تا حدودی، قدیمی، و روستایی ) یک بیان تعجب ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر خدا به خاطر رضایت خدا Land sakes land sakes alive my land the land knows ( عمدتاً ایالات متحده، تا حدودی، قدیمی، و روستایی ) یک بیان تعجب ی ...