پیشنهاد‌های محسن قنبری (٢,٠٢٠)

بازدید
٢,٣٤٧
پیشنهاد
١

توجه افراطی داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

skew whiff skewwhiff مستقیم نیست. کج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

موقعیتی که هیچ امکانی برای نتیجه مطلوب ندارد مثال: It was a no - win situation. Either she pretended she hated Ned and felt awful or admitted she lo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

aggregated human gamma - globulin Heat - Aggregated Human Gamma Globulin Asia Hotels Graphics Guide African Harvest Global Growth

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. خطای واقعی یا خیالی که باعث رنجش شده و دلیل شکایت محسوب می شود 2. احساس رنجش یا بی عدالتی در مورد رفتار ناعادلانه 3. منسوخ شده مصیبت یا سختی 3. وا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فصیح، رسا مثال: a meaningful silence

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگاهی است که برای بیان چیزی است، معمولاً به یک شخص خاص، بدون اینکه چیزی گفته شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشاره ای است که برای بیان چیزی است، معمولاً به یک شخص خاص، بدون اینکه چیزی گفته شود.

پیشنهاد
٠

Ambient music

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا چه فاصله؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همکاری، از روی میل، با یک ملت دشمن، به ویژه. با دشمنی که کشورش را اشغال کرده است مثال: He collaborated with the Nazis during World War II

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مراجعه به: موسیقی امبینت موسیقی امبینت ambient music

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مراجعه به: موسیقی امبینت موسیقی امبینت ambient music

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلیسای کاتولیک رومی شایستگی پاداش معنوی که با اعمال صالح انجام شده تحت تأثیر فیض به دست می آید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازمانی غیردولتی که پناهگاه ها و اقامتگاه های امنی را برای هنرمندان تحت تعقیب و در معرض انقراض فراهم می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک سازمان غیردولتی که نقض آزادی هنری را در سطح بین المللی مستند می کند و به عنوان مشاور سازمان ملل متحد عمل می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت مخالف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشحال کننده; پاداش؛ رضایت بخش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دارای ابعاد بسیار زیاد یا دارای پیامدهای بسیار مهم مثال: This week it was announced that something seismic had happened in popular culture. The Gu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک بخش فرعی از یک بخش مثال: The manufacturing subsector actually shrank in the quarter. Times, Sunday Times ( 2015 ) Housebuilding was the strong ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک بخش از یک بخش زیر مجموعه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک بخش در یک بخش بزرگتر مثال: Later, the subsect itself split in two over a theological question. Retrieved from Wikipedia Two new species are de ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک منشی تابع منشی دیگر مثال: At one point he served as national subsecretary of the party. Retrieved from Wikipedia Holds the rank of subsecretar ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک بخش اداری که به یک دبیرخانه کمک می کند و تابع آن است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

باقی مانده یا ذخیره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خط لوله ای در بستر اقیانوس برای انتقال نفت یا گاز.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر سطح دریا رخ دادن، کار کردن و غیره در زیر دریا یا اقیانوس subsea undersea

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر سطح دریا رخ دادن، کار کردن و غیره در زیر دریا یا اقیانوس subsea undersea

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

الزامی جبری زورکی زوری قسری قهری اجباراً جبراً قهراً

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعدی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. آسیب رساندن به; آسیب رساندن یا نقض کردن 2. تحریف یا پیچاندن حس یا قصد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. عمل بازداشت یا وضعیت بازداشت 2. بازداشت یا حبس، به ویژه مظنونی که در انتظار محاکمه است 3. حکم بازداشت 3. نوعی تنبیه که در آن دانش آموز بعد از مدرس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تخویفات ترسانیدنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

راهپیمایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

وارد کار بلد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نژادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. تولید فرزندان، جوان، میوه و غیره به وفور. بسیار پربار 2. بسیار مولد یا پربار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. مظلوم یا مظلوم بودن 2. چیزی که ظلم می کند 3. احساس سنگین شدن، مانند نگرانی ها یا مشکلات. ناراحتی جسمی یا روانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. شخصی که در اعتصاب است 2. چکش در ساعتی که زنگ یا زنگ خطر را به صدا در می آورد 3. هر قسمت از وسیله مکانیکی که به چیزی برخورد کند، مانند پین شلیک تفن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرفه رشته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. به آشوب یا بی نظمی انداختن 2. توقف پیشرفت ( یک جنبش، جلسه و غیره ) 3. شکستن یا شکافتن ( چیزی ) . 4. تجارت به چالش کشیدن روش های تثبیت شده در ( ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. حرکت کردن یا باعث حرکت سریع به جلو و عقب. تکان دادن، لرزیدن، یا ضربان 2. نوسان کردن 3. فرستادن ( صدا ) با ارتعاش. طنین انداز یا باعث طنین انداز شد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. بالا آمدن بخشی از پوسته زمین در اثر زلزله 2. تغییر ناگهانی و خشونت آمیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تعداد زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک حرکت تکان دهنده مثال: He turned back, stuffing his hands in his pockets, rocking back on his heels. Terman, Douglas CORMORANT Don't go rocking ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. شورش یا شورش 2. عمل قیام کردن 3. صعود یا حرکت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تبعید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بازنشسته

پیشنهاد
٠

به این معنی است که چیزی ارزش خوبی دارد و مقدار پولی که هزینه می کند یا فضایی که اشغال می کند را توجیه می کند. مثال: In Bob's garden everything must ...

پیشنهاد
٠

به این معنی است که شما معتقد نیستید که یک نظریه یا استدلال ممکن است درست یا درست باشد. مثال: They make it clear that the British Government's argum ...