پیشنهاد‌های محسن قنبری (٢,٠٢٠)

بازدید
٢,٢٩٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنای این است که چیزی شما را تحت تأثیر قرار نمی دهد مثال: Flying is dreadful. Statistics cut no ice with anyone scared of going up in the air in ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اطرافیان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. خارج از کنترل 2. بدون تاخیر; فورا 3. دیگر در جریان نیست. تمام شده 4. بدون ملاحظه یا مشورت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خریفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

هم ( وطن ، شهر، کلاس ، کار . . . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

ابلاغ کردن اجبار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سر کله یک بطری کوچک به شکل کدو حلوایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. تمایل به نگاه مساعد به رویدادها یا شرایط و انتظار مطلوب ترین نتیجه 2. بازتاب خوش بینی یک طرح خوش بینانه 3. از یا مربوط به خوش بینی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از روی احتیاط با احتیاط محتاطانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اکثر دوستان behalf را با on behalf اشتباه گرفته اند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اخر سال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فرا رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در حالت سردرگمی یا آشفتگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عامل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارد گوشت کارد استخوان زدایی یک چاقوی آشپزخانه کوچک که تیغه ای باریک برای استخوان زدایی گوشت یا ماهی دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چاقوی تاشو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. قابلیت تا شدن 2. زمین شناسی خمیدگی در سنگ های چینه ای که از حرکات درون پوسته زمین حاصل می شود و ساختارهایی مانند تاقدیس و ناودیس را ایجاد می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پاشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. نتیجه پارگی; یک پارگی خشن و دندانه دار 2. عمل پارگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زخمی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقرار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتاق خوابگه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوابگه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شهادت نامه گواهی نامه سوگندنامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیل اکتساب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

صورت گرفتن در رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلایل مختلف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. با اشاره به 2. انگار به مثال: I am fairly familiar with the Eastern Desert, and I have a theory as to the most likely route. Elizabeth Peters HE ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تعلیق شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

احراز استحصال حصول کسب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. داشتن یا نشان دادن شجاعت یا استقامت شجاعانه 2. ایجاد ظاهر خوب 3. عالی; قابل تحسین 4. یک فرد شجاع 5. یک جنگجو 6. یک قلدر 7. لاف یا چالش 8. ملاقات ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضمانت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

محرمانه گرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ارتقا یافته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

متخصص در نظریه ها و روش های آموزش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

علیرغم معهذا با این وجود با این حال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ازاد شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

رخ دادن اتفاق افتادن خطور کردن واقع شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلایل متعدد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پاسدار پشتیبان حارس جانبت دار حافظ حامی دفاع کننده ظهیر مجیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

تجلی گاه تماشاگاه تماشاگه جلوه گاه محل ظهور منظر تجلی نمود نماد نشانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی پیر بسیار قدیم خیلی قدیم یاد نیاوردنی خیلی کهنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که اخبار را در رادیو یا تلویزیون می خواند. بیشتر به معنی گوینده خبر ، خبرخوان، اخبارگو. . . . نزدیکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پوشش خبری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1. فاقد روشنایی رنگ. مایل به سفید 3. کم نور یا کم رنگ 6. رنگ پریده شدن یا کمرنگ شدن سفید 4. تلاش کم رمق 7. از دست دادن برتری یا اهمیت ( در مقایسه با )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دیرینه سرمدی طولانی قدیمی کهنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تبعات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. تحریک کردن یا تمسخر با تمسخر، تحقیر یا انتقاد 2. اذیت کردن; وسوسه کردن 3. اظهار تمسخر 4. باستانی موضوع تمسخر 5. دریایی بلند، بسیار بلند، به عنوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بیحوصله کردن اشفتن رنجه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

1. دختر برادر یا خواهر خود 2. دختر برادر شوهر یا خواهر شوهر 3. دختر برادر یا خواهر همسر شخص 4. دختر نامشروع