laceration

/ˌlæsəˈreɪʃn̩//ˌlæsəˈreɪʃn̩/

معنی: دریدگی، پارگی
معانی دیگر: عمل دریدن، لت وپار سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rough, jagged tear or injury, esp. a wound or cut.
مشابه: slash, wound

- The lacerations to the patient's face had been caused by flying glass.
[ترجمه گوگل] پارگی های صورت بیمار ناشی از پراندن شیشه بوده است
[ترجمه ترگمان] بریدگی های روی چهره بیمار براثر یک شیشه پرواز ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of lacerating or the condition of having been lacerated.

جمله های نمونه

1. The body showed signs of laceration and bruising.
[ترجمه گوگل]بدن آثاری از پارگی و کبودی داشت
[ترجمه ترگمان]بدن نشانه هایی از پارگی و کبودی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tongue laceration and urinary or fecal incontinence.
[ترجمه گوگل]پارگی زبان و بی اختیاری ادرار یا مدفوع
[ترجمه ترگمان]همدردی دلتا و مدفوع و مدفوع آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The victim suffered a fractured tibia and a laceration.
[ترجمه گوگل]قربانی دچار شکستگی استخوان درشت نی و پارگی شد
[ترجمه ترگمان]قربانی از استخوان ساق شکسته و پارگی آسیب دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She inflicted a laceration on the left.
[ترجمه گوگل]او یک پارگی در سمت چپ ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]پارگی سمت چپ ایجاد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To estimate the curative effect of anastomosed laceration canaliculus.
[ترجمه گوگل]هدف: برآورد اثر درمانی کانال پارگی آناستوموز شده
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات درمانی of laceration است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods Observed 12 cases of canalicular laceration who accepted lacrimal drainage tube implantation in months after extubation of the therapeutic effect, and to evaluate its therapeutic effects.
[ترجمه گوگل]روش‌ها 12 مورد پارگی کانالی که کاشت لوله زهکشی اشکی را در ماه‌ها پس از لوله‌کشی، اثر درمانی را پذیرفتند و برای ارزیابی اثرات درمانی آن مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]روش های مربوط به ۱۲ مورد of canalicular که در طی چند ماه پس از extubation اثر درمانی در اثر عمل کاشت اشکی پذیرفتند و اثرات درمانی آن را ارزیابی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has a laceration on his right forearm.
[ترجمه Fatime] او پارگی ای روی ساعد سمت راستش دارد
|
[ترجمه گوگل]او پارگی در ساعد راست دارد
[ترجمه ترگمان] پارگی روی ساعد راستش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has a bleeding de-gloving scalp laceration, multiple facial lacerations, a grossly distended abdomen, and an agonal breathing pattern.
[ترجمه گوگل]او یک پارگی پوست سر بدون دستکش خونریزی‌دهنده، پارگی‌های متعدد صورت، شکم به‌شدت گشاد شده، و الگوی تنفس آگونال دارد
[ترجمه ترگمان]او مبتلا به پارگی پوست سر، پارگی چند صورت، شکم برآمده و کشیده، و یک الگوی تنفس مصنوعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Common bile duct laceration was noted at laparotomy and was successfully treated by choledochotomy and T-tube stent.
[ترجمه گوگل]پارگی مجرای صفراوی مشترک در لاپاراتومی مشاهده شد و با موفقیت توسط کلدوکوتومی و استنت تیوب درمان شد
[ترجمه ترگمان]پارگی مجاری صفراوی در laparotomy مورد اشاره قرار گرفت و با موفقیت توسط استنت - لوله تی - تیوب مورد درمان قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Complicated traumatic wet lung 96 cases, pulmonary laceration 24 cases, bronchofragmentation 7 cases, tension pneumothorax 15 cases.
[ترجمه گوگل]ریه تروماتیک عارضه دار 96 مورد، پارگی ریوی 24 مورد، برونکوفرگمانتاسیون 7 مورد، پنوموتوراکس تنشی 15 مورد
[ترجمه ترگمان]در حدود ۹۶ مورد، ریه از ضربه روحی و ریه مبتلا به آسیب ریه، ۲۴ پرونده، bronchofragmentation ۷ مورد، تنش در ۱۵ مورد را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To investigate the repair effect of canalicular laceration.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر ترمیم پارگی کانالیکولار
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر ترمیم of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It occurs in the laceration and contusion as well as in the clean surgical incision.
[ترجمه گوگل]در پارگی و کوفتگی و همچنین در برش جراحی تمیز رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]آن در پارگی و contusion و همچنین در برش عمل جراحی تمیز رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objectives : To analysis the cause of uterine laceration with Micheal Stark Caesarian Section.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علت پارگی رحم با سزارین مایکل استارک
[ترجمه ترگمان]اهداف: برای تجزیه و تحلیل علت پارگی رحمی با بخش Caesarian استارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There were hepatic subcapsular hematoma 97 cases, laceration 95 cases, parenchymal hematoma 35 cases, bile duct injury 15 cases and hemoperitoneum 107 cases.
[ترجمه گوگل]هماتوم ساب کپسول کبدی 97 مورد، پارگی 95 مورد، هماتوم پارانشیمی 35 مورد، آسیب مجرای صفراوی 15 مورد و هموپریتونئوم 107 مورد بود
[ترجمه ترگمان]در حدود ۹۷ مورد در hepatic hepatic وجود دارد که در آن ۹۵ مورد، parenchymal hematoma ۳۵ مورد، کیسه صفرا در ۱۵ مورد و hemoperitoneum ۱۰۷ پرونده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The superior gluteal artery is at risk of laceration from the sharp fascia of the piriformis muscle as it enters the greater sciatic foramen.
[ترجمه گوگل]شریان گلوتئال فوقانی در معرض خطر پارگی از فاسیای تیز عضله پیریفورمیس است زیرا وارد سوراخ سیاتیک بزرگتر می شود
[ترجمه ترگمان]سرخرگ قوی gluteal در معرض خطر پارگی ماهیچه تند ماهیچه piriformis قرار دارد که وارد مجرای sciatic بزرگ تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دریدگی (اسم)
rift, abscission, screed, laceration

پارگی (اسم)
rupture, laceration, tear, prostitute, horse, rent, prostitution

انگلیسی به انگلیسی

• tear, rough and jagged wound; act of roughly cutting or tearing
a laceration is a bad cut on your skin.

پیشنهاد کاربران

انتقاد شدید از کسی؛ شکستن دل کسی
Douglas was then forced to listen to Wild's laceration of him.
But the icy welcome, the cold and contemptuous tone of my brother, put the finishing touch to the laceration of my heart!
( Dictionary. com )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lacerate
✅️ اسم ( noun ) : laceration
✅️ صفت ( adjective ) : lacerated
✅️ قید ( adverb ) : _
جراحت و پارگی
دریدگی
زخم
1. نتیجه پارگی; یک پارگی خشن و دندانه دار
2. عمل پارگی
جراحت ، بریدگی، پارگی بافت
کندگی قسمتی از بافت
له شدگی و اسیب ، در اصطلاح اتاق عمل برای مثال عمل ترمیم لسریشن انگشتان دست را می توان مثال زد .
جراحت// بریدگی

بپرس