پیشنهاد‌های محسن قنبری (٢,٠٢٠)

بازدید
٢,٣٤٧
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مثال: In the past few years there have been just two pillars of official resistance to this greed. Times, Sunday Times ( 2016 ) The sky is support ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شخصی که پشتوانه اصلی یک نهاد، جنبش و غیره است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Meanwhile, the vinegar mixes with the oil that the food was fried in to become something akin to a salad dressing. The Sun ( 2016 ) Sometime ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آتش توپخانه آتش توپخانه - آتش ارسال شده توسط توپخانه. شلیک توپ شلیک، آتش - عمل شلیک سلاح یا توپخانه به سمت دشمن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

میدان مین mine field minefield 1. منطقه ای از زمین یا آب حاوی مین های انفجاری 2. موضوع، موقعیت، و غیره که با مشکلات پنهان درگیر است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

میدان مین mine field minefield 1. منطقه ای از زمین یا آب حاوی مین های انفجاری 2. موضوع، موقعیت، و غیره که با مشکلات پنهان درگیر است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ویرانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توسط افرادی که به یک سازمان تعلق دارند و نه توسط افراد خارج از آن سازمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگیدن

پیشنهاد
٠

سازمان بسیج مستضعفین organization for the mobilization of the oppressed

پیشنهاد
٠

سازمان بسیج مستضعفین organization for the mobilization of the oppressed

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. ایجاد صدای خش خش یا حباب 2. صدای خش خش یا حباب 3. شکست خوردن یا از بین رفتن، به ویژه پس از یک شروع امیدوارکننده 4. تلاشی که به شکست ختم می شود 5. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آخرالامر سرانجام عاقبت عاقبت الامر القصه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گم شدن گم گشتگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست به دست شده شناخته شده برای مردم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیاد دست به دست شده شناخته شده برای مردم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراجعه به: fight back

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. مقاومت در برابر حمله 2. ضد حمله کردن 3. مبارزه برای سرکوب 4. عمل یا کمپین مقاومت 5 - ضد حمله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالفت با فلسفه، روش، اهداف و غیره یک حزب یا حکومت سیاسی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: Pity I never took a look in that office. . . "Truscott was like a walk - on player who'd missed a leading role by too early an exit. Meek, M ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیروهایی که به طور ویژه برای حملات ناگهانی علیه دشمن آموزش دیده اند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. از بین بردن یا سرکوب کامل؛ رام کردن 2. بطلان، فسخ یا کنار گذاشتن ( قانون، کیفرخواست، تصمیم و غیره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نقش تعیین کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گروه تهاجمی گروه حمله یکان ضربت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به شدت وفادار کاملا وفادار با درندگی وفادار بودن. دوستی که هر چه باشد در کنار شماست، آماده است تا با شما به جنگ برود و هر مانعی را که زندگی پیش روی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

1. تهدیدآمیز وحشی، وحشی یا خصمانه 2. خشونت آمیز; کنترل نشده 3. به شدت مشتاق; شدید، قوی؛ پرشور 4. غیر رسمی بسیار ناخوشایند یا بسیار ناپسند، بسیار بد و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. دست زدن و استفاده از ( ابزار یا سلاح ) ، به ویژه. با مهارت و کنترل 2. اعمال یا حفظ ( قدرت یا نفوذ قدرت و غیره ) ، مانند حکمرانی یا تسلط 3. باستانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع سپاری جمع سپاری آمیخته از دو واژه جمعیت و برون سپاری به معنای برون سپاری یک پروژه به انبوه مردم است. جمع سپاری نوعی برون سپاری است ولی نه به شرک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرمایه گذاری جمعی کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده تعریف زیر را ارائه می دهد: سرمایه گذاری جمعی به روش تامین مالی اشاره می کند که در آن پول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. ساختار اساسی یک سازمان، سیستم و غیره. 2 - موجودی تجهیزات سرمایه ثابت یک کشور اعم از کارخانه ها، جاده ها، مدارس و غیره که از عوامل تعیین کننده رشد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سنگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

همچنین: قلمرو یا حوزه فعالیت یا علاقه بخش یا بخشی از یک ارگانیسم که اغلب به نام قسمت یا اندام اصلی آن نامیده می شود مثال: the abdominal region ریا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ایجاد آسیب یا تخریب ناگهانی و بسیار بزرگ خیلی بد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: He has accused witnesses to the inquiry of being to blame for the delays. The Guardian ( 2015 ) He only had himself to blame. The Guardian ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. یک رویداد غم انگیز مهم که از بدبختی شدید تا سرنگونی کامل یا ویرانی را در بر می گیرد 2. شکست مطلق 3. تغییر شدید و ناگهانی در یکی از ویژگی های زمین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

محکوم کردن یا سرزنش کردن قابل سرزنش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقصر قابل سرزنش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. روانپزشکی توهم عظمت، قدرت، ثروت و غیره 2. اشتیاق به یا انجام کارهای بزرگ 3. تمایل به اغراق 4. شهوت یا میل به قدرت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: They held the ball the rest of the way and ran out the clock. Globe and Mail ( 2003 ) Southern then ran out the clock. Houston Chronicle ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

run out on someone run out on something ترک کردن کسی که با او رابطه دارید یا چیزی که مسئولیت آن را بر عهده دارید، بدون هشدار و معمولاً باعث ایجاد مش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

run out on someone run out on something ترک کردن کسی که با او رابطه دارید یا چیزی که مسئولیت آن را بر عهده دارید، بدون هشدار و معمولاً باعث ایجاد مش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. مستهلک شدن 2. خاتمه دادن. منقضی شده 3. بیرون راندن 4. کریکت اخراج یک ضربه زننده با بیرون راندن او 5 - مهندسی مکانیک نقص یک جزء در حال چرخش به طوری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. عدم رقابت در یک مسابقه 2. در بین برندگان یا نایب قهرمان یک مسابقه نباشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیزیک نوعی ذره بنیادی که دارای بار مثبت یا منفی برای انتقال برهمکنش ضعیف بین ذرات بنیادی دیگر در نظر گرفته می شود. ذرات W دارای جرم سکون 1. 435 � 10 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک حادثه غیر معمول که قبلاً اتفاق نیفتاده و بعید است که دوباره تکرار شود. مثال: Where there has been the odd positive, it has remained an isolated ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی است برای توصیف یک نمایش شگفت انگیز از مهارت، معمولا در ورزش، همچنین در سایر زمینه های زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظامی مجموعه ای از بمب های هدایت شونده تلویزیونی با کلاهک های انفجاری قوی، در حال تولید در دهه 1960

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوستانه و غیر رسمی مبهوت کردن یا به شدت تحت تاثیر قرار دادن کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اندامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. ضبط لرزش آهسته گام در تجهیزات ضبط یا بازتولید صدا ناشی از سرعت ناهموار صفحه گردان یا نوار 2. لهجه اسکاتلندی و انگلیسی شمالی 3. زوزه، ناله، پارس کر ...