پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٢٤)
به چشم آمدن، گمان رفتن
به چشم آمدن، گمان رفتن
به چشم آمدن، گمان رفتن
در برخی واژاکهایی ( اصطلاحاتی ) که در آنها ممنوع بکار رفته می توان بجای این واژه از واژه [نَه] بهره برد: سیگار کشیدن ممنوع = سیگار نه! بوق زدن ممنوع ...
در جایی که سخن از واژگان باشد، "پادواژه" جایگزین بسیار خوبی برای متضاد است.
راه نیافتنی، درون ناشدنی
راه نیافتنی، نارفتنی، نیامدنی بی درونشد
راهیافتن، درون شدن ورود = راهیابی، درونشد، درونرَوی، در برخی جاها: آمدن، رفتن
پدیدار بودن، فراهم بودن، بودن وجود دارد = هست وجود داشت = بود وجود داشته باشد = باشد، بوده باشد
آفریده شدن، فراهم شدن، هستی یافتن، پدیدار شدن
جای داشتن، جای گرفتن بجای کارواژه "واقع شدن"، دربرخی جاها می توان از جای داشتن ( یا گرفتن ) بهره برد: ایران در پهنه ( منطقه ) ی خاورمیانه واقع شده. ...
واژه "درگاه" بجای کانال تلویزیونی یا کانال اینترنتی هم بکار می رود.
چیره بودن، حکمفرما بودن، چیرگی،
دورِ هَمی، نشست، مهمانی
درود ُ سپاس جا گرفتن به ترکی=palave etmek / اشغال کردن=İşgal etmek معنی اصلی almak = دریافت کردن و alak = مربوط. دیگر واژه های نامربوط کاربر بالا را ...
"تپش" و "واتپش" بجای سینوس و کسینوس یک تپش قلب دارای دو بخش فشردگی و گشودگی ( انقباض و انبساط ) است، با فشرده شدن ماهیچه بطن چپ، انبوهه ای از خون به ...
"تپش" واژه سینوس در دانش کهربائیک ( الکترونیک ) ، به یک دوره ی نوسان رفت وبرگشتی یا جنبش اُفت وخیزدار گفته می شود. ما به این جنبش یا نوسان رفت وبرگش ...
گویا این واژه در پارسی همیشه در پیوند با [به ذهن] یا چیزی همانند این می آید، متبادر شدن به ذهن=به ذهن آمدن
"درباره ی" / "در سنجش با " در برخی باره ها می توان از واژه ی "درباره یِ" بجای "نسبت به" بهره برد: من نسبت به برادرم خوشبینم/من درباره ی برادرم خوشبین ...
"تختال" تکه های بزرگ تاسی ( مکعبی ) از پولاد که فراورده میانی و پیش از ساخت ورق پولادی می باشد. گونه ای برش بزرگ از سنگ است که دارای ستبری ( ضخامت ) ...
"تختال" 1 - تکه های بزرگ تاسی ( مکعبی ) از پولاد که فراورده میانی و پیش از ساخت ورق پولادی می باشد. 2 - گونه ای برش بزرگ از سنگ است که دارای ستبری ( ...
" تَختاس" تختاس= تخت تاس، مکعبی که از یک یا دو راستا، تخت یا کشیده شده باشد.
" تاسی" برگرفته از "تاس" به چم مکعب
"تاس" واژه تاس بجای مکعب همچنین می توان آمیخته واژه ی " تختاس" را ساخت و بجای مکعب مستطیل بکار برد. تختاس= تاس یا مکعبی که در یک یا دو راستا، تخت یا ...
واژه تاس را می توان بجای مکعب بکار برد و همچنین آمیخته واژه ی " تَختاس" را بجای مکعب مستطیل. تختاس= تخت تاس، تاس تخت شده، پهن شده.
برون ریزی، برونریزی، برای هرچیزی بجز انسان: برونریزی ( تخلیه ) بار از پشت کامیون. بروندهی یا برون فرستی برای انسانها: بروندهی ( تخلیه ) ساکنان ساختم ...
درود ُ سپاس این پنداشت که نامهای بیگانه ای مانند تلویزیون و. . . که یکسره روامند و جا افتاده شده اند را بتوان کنار گذاشت و برای نمونه نامی مانند "دور ...
شنواک
با سپاس از جناب امیر حسین بهره گیری از پیشوند "ترا" ( به چم از سویی به سوی دیگر ) برای ساخت نوواژه ای بجای تلفن بسیار بجا ودرست است ولی به نگاه این ب ...
فرهنگ توده، باور عامیانه
دم گرگ؛ همانندگویی ( استعاره ) از پگاه دروغین یا دم نخست روشنایی که در پایان شب از سوی خاوران پدیدار شود و گمان رود که پگاه است ولی پگاه راستین نیست ...
از نخستین نسک ( کتاب ) ها به پارسی ودر دانش پزشکی، گمان می رود نوشته شده به سال 370 ه ق باشد بدست ابوبکر ربیع بن احمد اخوینی بخاری
" ترگویه" ترجمه، ترگومان برگردان، گردانش
ترگومان، همچنین " ترگویه" و " گردانش"
برگرداندن، ترگویه کردن
پدافندپذیر
" تراکافت" ترا پیشوندی ست به چم " از این سو به آن سو" و "کافت"، بن کنونی از کارواژه کافتن=کاویدن، جستجو کردن. تراکافت بجای دیالیز
ترادیس نیم واکه ای = تبدیل شدن واتها ( حروف ) نیمه صدادار ( نیم واکه ) به یکدیگر
بدرد نخور، بیهوده، ناکارامد، سر ریز، بیخودی
بدرد نخور، ناکارامد، بی سود، سر ریز، بیهوده، بیخودی
بدرد نخور، ناکارامد، سر ریز، بیهوده، بیخودی
در گذرانِ . . .
" تَرا" پیشوندی ست در زبان پهلوی به چم و معنای " از این سو تا آن سو" که اکنون نیز برای ساخت نوواژگان بکار می رود: ترابری=بردن از جایی به جای دگر ترا ...
همسِتیزی، هم ستیزی = تعارض ( ناسازگاری دوسویه ) هم ستیز = متعارض ( هر یک از سوهای ناسازگار با دیگری )
همسِتیز، هم ستیز
"از همین رو" بخاطر همین است که = از همین روست که
بار آوردن، پروراندن، پرورش دادن
بار آوردن، بارآوری، بارآورش
با بودنِ . . . به رغم وجود. . . = با اینکه. . . هم بود
کاستی، ریزش، کمبود می توان این واژه ها را جمع بست یا نبست.