پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٩٠٢)

بازدید
٥,٠٦٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عادت ماهانه، قاعدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[دوره زنانگی]: ماهینِگی، دشتان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرتور یا نگاره سراسر نمای دندانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه اندامک را می توان بجای پروتز ( اندام ساختگی یا مصنوعی ) نیز بکار ببریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اندامیار = ارتز، بریس اندامک = پروتز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

"سراسرنمای دندانی" دستگاه پرتونگاری ( رادیوگرافی ) پانورکس یا سراسرنمای دندانی: یک ابزار شناسایی باارزش برای دندانپزشکان است. در سنجش با دیگر روش ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

" نگاره سراسرنمای دندانی" گونه ای نگاره، فرتور یا تصویر پرتونگاری ( رادیوگرافی ) ست که از آرواره بالا و پایین و دندانها انجام می شود. - دستگاه راد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنبش گیر، جنبش کاه، ویراینده، اندامیار بِرِیس یا اندامیار در پزشکی و توانبخشی: ابزارهایی که پیرامون اندام گذاشته و پوشیده می شود تا از جنبش اندام کاس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بهم ریختگیها، آشفتگیها، ناهماهنگیها، نابسامانیها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیرادندانی، پیرامون دندانها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندامک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرزینه، مرزداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرزدار، مرزینه دار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جای گذار، کارگذار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفتیدگی، افروختگی که دربردارنده ی آماس، داغی، قرمزی وگاهی درد یا سوزش است. در پزشکی می توان واژه پارسی تفتیدگی یا افروختگی را به جای واژه تازی التها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تفتیده، افروخته، تفتیدگی یا افروختگی به جای التهاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دمابان، دمابان چای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

/ اوهر ریخت کهن ابهر است نه اهر/ یعقوبی تاریخنگار وگیتاشناس سده سوم هجری درباره نامگذاری ابهر چنین می گوید؛ [ابهر شهری مشهور میان قزوین و زنجان و همد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه سراسرنما به جای واژه ی بیگانه پانوراما برساخته شده است. سراسرنمایی = پانورامیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سراسرنمایی/ سراسرنما = پانوراما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

" سراسرنمایی" واژه ای برساخته است به جای واژه ی بیگانه ی پانورامیک. سراسرنما = پانوراما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سراسرنما = پانوراما سراسرنمایی = پانورامیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناخوشی، بیماری، درد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخوش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جغرافیدان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیتاشناس، گیتی شتاس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود برخی بنیاد و ریشه واژه آستارا را به تالشی [هوسته رو] دانسته اند به چم " آهسته رو". برخی دیگر نیز گمانه ی [اُستورو[ را درست می دانند به چم "کنار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نزدیک به باور، به گمان بسیار، باور پذیر، باور کردنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

/چیره دل/ به ایران زمین باز کردند روی / همه چیره دل گشته و رزم جوی ( دقیقی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نا - هار = ناخورده، گرسنه/ در گذار از زبان پهلوی به پارسی نو، برخی دگرش واجها دیده می شود ماننددگرش واج /ه/ و /خ/ به یکدیگر، برای نمونه هوپ خوب / هُش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژگان از ترکی در سومری؟! خیلی راحت می گویید این واژگان ترکی است پس اگر سومری همان نیاترکی نباشد دستکم ترکی در آن زمان بوده؟! نتیجه گیری به همین سادگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود به نظر می رسد واژه یقه از "یوغ" گرفته شده باشد و آن چوب بندی است که برای کشیدن خیش و شخم زدن به گردن گاو و اسب می انداختند. چنین ابزاری در ان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شوهر، شویبانو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود واژه چکش در پهلوی به دیسه چکوچ و در اوستا به ریخت چکوک وجود دارد و واژه ای پهلوی - پارسیست. بودن این واژه در ترکی مانند هزاران واژه دیگر پهلوی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

درود پاسخ به کاربر بهزاد واژه جان به همین ریخت وهمچنین ریخت کهنتر آن " گیان" در زبان پهلوی نمایان است که از واژه " گیه" در اوستایی به چم زندگی به دست ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

درباره پسوند وان: تکواژهای وان و گان در جایگاه پسوند دارای یک چم ( معنا ) هستند که نشان دهنده جا می باشند، دگرش واجِ /و/ به /گ/ از پارسی میانه به پار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود نام باکو در نوشته های کهن ارمنی به دیس [باکاوان یا باکوان] نگارش یافته که از دیدگاه جناب کسروی بخش نخست آن باکا یا باک همان بَغَ اوستایی و وان ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چهرایی، به رنگ چهره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

صورتی، گلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخم راهه، لوله نخم بر، لوله ای ست از تخمدان به رحم ( زهدان ) ، دارای مژکهایی ست که یاخته ی تخمک و یا تخم را از تخمدان به زهدان می برد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوله تخم بر، تخم راهه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماهینگی، دشتان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

درود خان یک واژه ترکی و مغولی است! یعنی چه؟ بلاخره یا باید ترکی باشد یا مغولی یا شایدم سغدی باید بُنمایه های تاریخی را دید، به هر روی اگر گمانه ی زبا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبانزدِ [بلبلی که خوراکش زردالو هلندر باشه بهتر از این نمی خونه!] این زبانزد را در پاسخ به سرور و کارفرمایی گویند که در برابر دستمزدی اندک و کم ارزش، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انجام قانون،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنده مرده گونه ای حرکت خودروست که در آن دور موتور و سرعت خودرو کمتر از حد نیاز برای دنده داده شده به گری بکس یا جعبه دنده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام پذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال، بی تعصب، آدم بسیار دیر رنج، کسی که در برابر ریشخند یا توهینهای دیگران، بی واکنش یا دیر واکتش است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جنگلی، کوهی، خودروو