پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢,٩٠٢)
"خونابه" واژه خونابه را هم می توان به جای بخش مایع خون ( پلاسما ) به کار برد هم به جای سرم تزریقی که آب مورد نیاز در خون را فراهم می کند.
/رگ اَبزار/ با کمی آسانگیری می توان آمیخته واژه ی "رگ ابزار" را به جای واژه های بیگانه ی آنژیوکت یا برانول به کار گرفت. رگ ابزار یا برانول ابزاریست ...
بالاپوش پوشاک گرمی که بالای ( روی ) دیگر جامه ها پوشیده می شود. واژه بالاپوش را می توان به جای واژگان بیگانه ی کاپشن، اورکت یا پالتو به کار گرفت.
بالاپوش
می توان واژه ی بالاپوش را به جای کاپشن و اورکت و. . به کار برد.
جراحی میانبُر معده گونه ای تنشکافی یا جراحی ست که برای کاهش وزن، بر روی معده و بخش آغازین روده باریک ( دوازدهه ) انجام می شود. بدین روش که از معده ک ...
جراحی میانبُر معده گونه ای تنشکافی یا جراحی ست که برای کاهش وزن، بر روی معده و بخش آغازین روده باریک ( دوازدهه ) انجام می شود. بدین روش که از معده ک ...
جراحی دور زننده، جراحی میانبر
رگ گشایی، رگّشایی. به جای واژه ی دراز و بیگانه ی [آنژیوپلاستی] آنژیوگرافی= رگ نگاری. همه دانشوران و گروه های دانشیک بایسته است که از خودنمایی و ب ...
/رگ اَبزار/ با کمی آسانگیری می توان آمیخته واژه ی "رگ ابزار" را به جای واژه های بیگانه ی آنژیوکت یا برانول به کار گرفت.
ریز پارژه ها، ریزپارژِگان. پارژه:: پاره=تکه، خرده__ ژه=پسوند کوچکساز مانند نایژه، مژه ( موی ژه ) ؛ پارژه= ذره، خرده ریزه
ریز پارژه
گاهی می توان " توانستن" را به جای موفق شدن به کار برد: پژوهشگران موفق شدند با استفاده از نانو ذرات، پرده گوش مصنوعی تولید کنند. پژوهشگران توانستند ب ...
گاهی می توان " توانستن" را به جای موفق شدن به کار برد: پژوهشگران موفق شدند با استفاده از نانو ذرات، پرده گوش مصنوعی تولید کنند. پژوهشگران توانستند ب ...
پیشاب خودبه خود، خودبخودیِ پیشاب، شاش رَوی، شاشرَوی
لَش، لَس
لَش، لَس، لش و لس به چم بی حس، ناتوان، فلج، بی حرکت. لاش و لاشه نیز به این فرنود این گونه نامیده شده که یک بدن بی حس و بی حرکت ( بیجان ) است.
زبانزدی ست با این چمار: راز نگه دار نیست یا راز خودش را هم نمی تواند نگه دارد.
به جای /نسبت به/ می توان "از" یا "به" یا "درباره یِ" یا "درسنجش با"را به کار برد: سیر نسبت به پیاز پرخاصیت تر است. سیر از پیاز سودمندتر است. جهان ...
از / به، در بسیاری از گزاره ها می توان "از" یا "به" را به جای [نسبت به] به کار برد: من نسبت به انجام این کار خوشبینم. من به انجام این کار خوشبینم. ...
آمیخته واژه ی چرب الکل ( چربلکل ) به جای کلسترول
/چَربَلکُل/ واژه ای برساخته به جای کلسترول. کلسترول گونه ای چربیِ آمیخته شده با الکلی به نام استرول است. پس می توان آمیخته واژه ی چرب الکل ( چربلکل ...
"چَربَلکُل" کلسترول گونه ای چربی آمیخته شده با الکلی به نام استرول است. بنابراین من واژه ی چرب الکل ( چربلکل ) را به جای آن پیشنهاد می دهم. زبان ...
فنیل کتونوری= فنیل_کتون - اوری: در این بیماران اسید آمینه ی فنیل آلانین با کتونهایی مانند پیروات و استات و لاکتات پیوند خورده که مقدار شان در خون و ا ...
برداشت شدن، به دست آمدن. با انجام این کار دستاوردهای بسیاری منتج شد. با انجام این کار دستاوردهای بسیاری برداشت شد یا به دست آمد.
برداشت، منتج شدن=برداشت شدن.
برداشت کردن، من از خواندن این کتاب این نتیجه را گرفتم که. . . من از خواندن این کتاب این برداشت را کردم که. . .
تیزبُر
مرگ ومیر، واژه مرگ ومیر چمار ( معنا ) جمع را در خود دارد و نیازی به جمع بستن ندارد.
گزافکار، گزاف کار
در برخی باره ها می توان "شناساندن" را به جای تعیین کردن به کار برد: زادروز پورسینا به نام روز پزشک تعیین شد. زادروز پورسینا به نام روز پزشک شناسانده ...
به نمونه، در نمونه، نمونه ای، برای نمونه، نمونه وار، بنمونه
برجای مانده ها، بازماندگان
ساختمایه، سازمایه، بُنساز
این واژه که به نظر می رسه انگلیک باشه برابرهای خودش رو در پارسی داره. ما در زبان خودمون نیازی به این واژه های بیگانه نداریم، زبان پربار پارسی به دست ...
همون okay کردن خودمون!!! این واژه که به نظر می رسه انگلیک باشه برابرهای خودش رو در پارسی داره. ما در زبان خودمون نیازی به این واژه های بیگانه نداریم ...
درود به جناب داداش پور اگر ممکن است درباره پرسش تان توضیح بیشتری بدهید.
نگاره یا گرافی تک دندان
چاره اندیشی
چاره اندیشیدن گره گشودن
انجمن چاره اندیشی انجمن گره گشایی
زهدان نگاری، روش نگاره سازی یا عکسبرداری رادیولوژی از زهدان ( رحم ) : با فرستادن داروی حاجب ( جذب کننده پرتو ایکس ) به درون زهدان، این دارو با فشار ...
تخم راهه نگاری، با فرستادن داروی حاجب ( جذب کننده پرتو ایکس ) به درون زهدان یا رحم، این دارو با فشار به درون لوله های زهدانی یا تخم راهه ها نیز می ر ...
ماستبندی، شیرفروشی
گُنده تر از دهان سخن گفتن، گنده گویی
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد / از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست / باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد آتش رخسار ...
دانسته،
احساس شاش کردن، پر شدن شاشدان یا مثانه
انگلیک، از نژاد اَنگِل
/خودبارَک/ خودبار = کامیون، خودرو باربر. خودبارک = وانت، کامیونت