پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٦٤٠)

بازدید
٤,٢٤٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کرانه دار، کرانمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارجامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کِنِسک، دوزاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کِنِسک در گویش اسفهانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دوزاری، دوزاری بیشتر به چم آدم بی ارزش است ولی پیوند دادنی به آدم خسیس هم هست کسی که دوزاری اندیش است.

پیشنهاد
٠

سلام و درود بر شما به کارگیری واژه بالا از سوی اینجانب در [جهان بالا=معنویت] تنها رویکرد تمثیلی و انگاری داشت و منظور و خواسته من، مفهوم مادی این واژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسته، مرزینه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

انگاری، انگاره ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیوند دادنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بربستن، پیوند دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بربستن، پیوند دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بربستن، پیوند دادن، وابسته کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بربسته شدن، پیوند شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اطلاق شدن = بربسته شدن، پیوند شدن، اطلاق کردن = بربستن، پیونددادن. واژه دوزاری گاهی به آدم خسیس هم بربسته می شود ( اطلاق می گردد ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه "دوزاری" گاهی به آدم خسیس و گداصفت نیز بربسته می شود ( نسبت داده می شود ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درود در پاسخ به نویسنده نوشته های بالا کدام علم؟ دانش تجربی یا ریاضی هیچکدام راهگشای انسان به سوی خدا نیست. دانشی که از راه تجربه به دست آید نسبی ست ...

پیشنهاد
٠

درود در پاسخ به نویسنده نوشته های بالا کدام علم؟ دانش تجربی یا ریاضی هیچکدام راهگشای انسان به سوی خدا نیست. دانشی که از راه تجربه به دست آید نسبی ست ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رساندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نام کاربری، شناسه کاربری، شناسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشیدن غذا، کشیدن خوراک، چیدن غذا، چینش خوراک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

"راکیزه" یکی از چمها ( معانی ) واژه ی "راک"، رشته است و راکیزه به چم [رشته ای] است از این روی که راکیزه یا میتوکندری، اندامکهایی هستند که معمولا رشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

"راکیزه" یکی از چمها ( معانی ) واژه ی "راک"، رشته است و راکیزه به چم [رشته ای] است از این روی که راکیزه یا میتوکندری اندامکهایی هستند که معمولا رشته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراژِنگان: ژنگان یا ژنوم یک اجتماع میکربی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گودالهای بسیار ژرف اقیانوسی که دارای 6000 تا 11000 متر ژرفا ست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فراپیام یا خدمات پیام چندرسانه ای ( MMS ) در گوشیهای همراه گونه ای از خدمات پیام کوتاه است که در آن، افزون بر توانایی فرستادن پیامهایی با درازای بیش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

وادادن ( در برخی جاها )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

رایانگاری، رایانویسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

رایانگار، رایانویس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

پایشگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوار ُ بار فروشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گذر بستن، گذر بندی کردن، گذر بند، گذربندی = سد معبر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گذر بند، راهبند، گذر بستن، گذر بندی کردن = سدمعبر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود ُ سپاس نه از ده ⬅ نوازده ⬅ نوزده = نه در ده، نه بر ده، نه برای ده، نه با ده افزون واژ ( =حرف اضافه ) [از]، به جز چم ( معنی ) بنیادینش، دارای چم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیزبُر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در هندسه می توان از واژه های پُرساز یا نودساز به جای متمم بهره گرفت، کنج پرساز کنجی ست که کنج کناری خود را تا 90 درجه پر می کند. کنج پساورد یا کنج ...

پیشنهاد
١

کنجهای نودساز، کنجهای پُرساز، می توان واژه ی درخوری برگزید و به جای متمم به کار گرفت. این کار در آموزش و پرورش و رسانه ها کاری بایسته و انجام پذی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کنج نودساز = زاویه متمم، کنج پشت بند = زاویه مکمل، کنج پساورد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کنج پسآورد، کنج پشت بند، کنج یا زاویه ای که همراه با کنج کناری خود، کنجی 180 درجه را بسازند. زاویه متمم = کنج نودساز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود و سپاس به کاربران نیک اندیش استاک یا ایستاک ( =ایستاده ) ، واژه ی درخوری برای جایگزینی به جای قائمه است ولی راست، واژه ای با چمها ( معنیها ) ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

هخامنشیان نام خود را از "هخامنش" نیای چهارم کورش بزرگ ( کوروش دوم ) و نیای پنجم داریوش گرفته اند. برابر با سنگنبشته داریوش در بیستون، او نیاکان خود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تاوانِ گذشته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تاوان دهی، تاوان دادن = جبران، جبران کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرش اشتباه و درخواست برای جبران کردن = جُور کشی

پیشنهاد
١

جبران ناپذیر، تاوان ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جُورِ . . . دادن = جبران کردن، تاوان دادن، او جُورِ کار اشتباهش را داد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جبران کننده، جُور دهنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جُورِ . . . دادن، جُورِ . . . کشیدن = جبران کردن، [jowr ] او جُور کار نادرستِ دوستش را داد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جُور دهنده، جور دِه، جورکش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوتاهی یا کار نادرست کس دیگری را تاوان دادن ( جبران نمودن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جوندار در زبان مردمی و عامیانه. بیشتر برای دادن ویژگی نیرومندی به ابزارها، چیزهای بیجان یا برخی مفاهیم به کار می رود: آچار جوندار ( بزرگ و قوی ) شع ...