پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٦٤٧)

بازدید
٤,٣٣٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه های بیگانه رو بریزید دور. زبان ما نیازی به این چرند و چارها ندارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیر انجام، کم انجام، ناروامند، نا آیینمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُک شدن، مُک = کامل، تمام

پیشنهاد
٠

درود سنگنبشته رَباطَک در سال 1372 در روستایی در نزدیکی شهر رباطک در خاور استان سمنگان در شمال افغانستان یافت شد. این سنگنبشته، فرمانی حکومتی ست که ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی چون و چرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدرد نخور، ناکارآمد، سرریز، بیهوده، بیخودی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر دوشِ، به گردنِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بُرونریزی، دفع کردن = برون ریختن، زدن یا مشت کردن در فوتبال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جای " سِیو کردن" در فوتبال، می توان گفت " توپ گیری". شوربختانه، کار گزارشگران ورزشی به ویژه فوتبال، شده روامند کردن و رایج کردن واژگان بیگانه. ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توپگیری ( در فوتبال )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبگردان، آبگردون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یگانه ها، یگانگان/ برجِستِگان، کسانی که در کاری یا چیزی، بی همتا بوده یا دارای ویژگیهایی برجسته و کمیاب هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آزمونگر، آزمونکار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود از هرکس پرسیده شود که کدامیک از واجهای پارسی در زبان تازی یا عربی کاربرد ندارد واجهای پ، ژ، گ، چ را به شیوه آمیخته پژگچ یا گچپژ یاد می کند ولی ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درود از هرکس پرسیده شود که کدامیک از واجهای پارسی در زبان تازی یا عربی کاربرد ندارد واجهای پ، ژ، گ، چ را به شیوه آمیخته "پژگچ" یاد می کند ولی اینگونه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درود ُ سپاس شاید ایشان با رهسپاری در زمان و دیدار با نیاکانِ پهلوی زبانِ خودشان، چمار و معنای بختن را رهایی و نجات دادن یافته اند! جناب واژه شناس!، آ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

هم بهره، همبست، همباز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود ُ سپاس و بازهم از خود بافتن و برای خود تنیدن، بریدن و دوختن. درونمایه و مفهومِ بخشیدن را هم به اندازه [به اشتراک گذاشتن] پایین آورده! بخشیدن ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراگیرانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پُری، شلوغی، ازدحام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنیدگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

می توان در کاربری کلیپس برای بستن موی سر، واژه موگیر را به کار برد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جای ترافیک به آن چم ( معنا ) که در میان پارسی زبانان کاربرد دارد ( شلوغی و کندی رفت ُ آمد ) می توان همان "راهبندان" را به کار برد و به جای چم بنیا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

"بالاسری" به جای ضربه چیپ در فوتبال می توان گفت ضربه بالاسری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گیره، موگیر: برای نگه داشتن مو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسماعیل جرجانی در پیشگفتار کتاب خود ذخیره خوارزمشاهی ( سده 6 ) واژه "بازگشتن" را به جای مراجعه به کار برده است: [ و این کتاب چنان جمع کرده آمده است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گاهی "به جان خریدن" او برای بزرگ کردن بچه هایش، سختیهای بسیاری به جان خرید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این گونه که در نگاه می آید و آوای آن به گوش می رسد دو گونه واج /ک/، درواقع دو واج جدا از هم هستند، به دو فرنود ( دلیل ) : 1 ) ناهمسانی در واجگاه دارن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

" کاغذوَرز " کاغذورز، واژه ای پیشنهادیست برای نامیدن هنرمند اوریگامی کار. کاغذورزی = اوریگامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

" کاغذوَرزی" هنر کاغذ و تا. کاغذورزی، آمیخته واژه ای ست که به جای واژه بیگانه اوریگامی پیشنهاد می گردد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاغذوَرزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کاغذوَرزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تارآواها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به یکدیگر ساخته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

" آواسازی" ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُن زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُنِ زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

راهگذر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واجگاه، جایگاه آواسازی برای هر واج ( حرف ) مانند دو لبی، لبی دندانی، دندانی، کامی، گلویی ( حلقی ) و. .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واجگاه، جایگاه آواسازی برای هر واج ( حرف ) مانند دو لبی، لبی دندانی، دندانی، کامی، گلویی ( حلقی ) و. .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای گلویی یا چاکنایی در پارسی واجهای /ء/، /ه/ واجهای چاکنایی به شمار می روند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای ( حروف ) کامی: ق، ک، گ واجهایی هستند که از برخورد زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می گردند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای ( حروف ) کامی: ق، ک، گ واجهایی هستند که از برخورد زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می گردند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-٤٨

درود [ یه جوری میگه proto - turkic هرکی ندونه خودشو آماده می کنه با یه زبان چند هزار ساله ای، پیشاتاریخی، یا فسیلی چیزی روبرو بشه ، نه عزیزجان این خب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیتیک، گیتایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فراهستی، پساهستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گاهی " فراهنجار"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراهنجار

پیشنهاد
٣

فراهستی، پساهستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پَسا، فرا ، ماوراء بنفش = فرابنفش، ماوراءالطبیعه = پساهستی، فراهستی