پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢,٦٤٧)
پساهستی، فراهستی
پیشا، پیش از
ته مانده
سودبخشهای بجامانده، سودآورهای پسامرگ
سودبخشیهای بجامانده، سودآوریهای پَسامرگ
سودبخش
سودبخشی
ته مانده
پیش از پایان
درود جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن ...
درود جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن ...
به زبانزد
به آشنا سخن
کُلمن = سرمابان، سردبان، فلاسک = دمابان
فلاسک = دمابان، کلمن = سرمابان، سردبان
چالش
دیگبر به چم دیگ کوچک نیست بلکه ظرفی است در اندازه میان دیگ و دیگچه. دیگ، دیگبر، دیگچه، دیگوله . به جای قابلمه های کم وبیش بزرگ، می توان از واژه دیگ ...
دیگبر به چم دیگ کوچک نیست بلکه ظرفی است در اندازه میان دیگ و دیگچه. دیگ، دیگبر، دیگچه، دیگوله . به جای قابلمه های کم وبیش بزرگ، می توان از واژه دیگ ...
روی کردن، رویکرد/ خدا به او عنایت کرده است = خدا به او رو کرده است. عنایت شما باعث موفقیت ما شد = رویکرد شما مایه پیروزی ( یا سربلندی ) ما شد.
در زبانهای باختری ایران، واژه "پَتی" به جای [خالی] به کار می رود که شاید با empty در انگلیسی همریشه باشد. پَتی در زبان پارسی نیز به چم برهنه و لخت ا ...
واژه قرمه در ترکی، کارواژه ای ( فعلی ) می سازد که دارای معنای سرخ کردن، بریان کردن یا پختن است. ( قوورماق ) این واژه ( قرمه ) به گمان بسیار، ریشه در ...
به چشم، در نگاهِ نخست، نماش ( نمایَش ) ، انگار، پنداری
به چشم، در نگاهِ نخست، نماش ( نمایَش ) ، انگار، پنداری
" کُلیدن" در گویش اسفهانی همان لنگیدن است. ستاک " کُل" که بن این کارواژه است به چم کج، خمیده و کوتاه است. کلیدن = کج راه رفتن در پی کجی یا کوتاهی ی ...
کَل به چم نر، نیرومند، بزرگ و ریش سفید، ریشه واژه کلان که واژگانی مانند کلانتر، کلانسال و. . برگرفته از آن است. در گذشته پیشوند کَل در آغازِ نام مرد ...
ناکارآمد، بی کاربرد، بیکار، بیخودی
ناکارآمد، بی کاربرد، بیکار، بیخودی
به درد نخور، بیهوده، بیخودی، ناکارآمد
پتو: پَت - پسوندِ [و] نسبت. پت به چم موهای نرم و نازک ( کُرک ) که از پشم بز جدا می گردد.
گردشی، برای نمونه: مکانیک سیار = مکانیک گردشی، بازنوکار گردشی
آشوب، به راستی که بودنِ چنین واژگان ناهنجاری مانند اغتشاش و. . . در زبان پارسی مایه شگفتی ست!
"شوت" در پارسی به چم گیج و منگ برابرست با "شیت" به همان چم در زبانهای باختری ایران مانند کردی و لری. بسیاری از واژگان دارای آوای کشیده [او] در پارسی ...
باز آغاز
می توان آمیخته واژه ی "بستان سرا" را به جای [ویلا] به کار برد.
سرا، بُستانسرا، باغسرا/ بلبل بستان سرا صبح نشان می دهد / وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام ( سعدی ) آورده اند که عابد به شهر اندر آمد و بستانسرای ...
"بازنوگاه" - بازنوگاه / باز نو گاه: جایی که خودروها و دستگاهها در آن دوباره بازسازی و نو می گردند، تعمیرگاه، مکانیکی. - بازنوکار: کسی که کارش دوبا ...
"بازنوکار" می توان از واژه ی [بازنوکار] به جای مکانیک و تعمیرکار بهره برد. باز نو کار، کسی که کارش دوباره نو کردن و بازسازی دستگاههاست. بازنوگاه = ...
بازنوگر، بازنوکار
بازنو کردن
باز نو، بازنو، بازنو کردن
گِراندن، گیراندن. که از گُر گرفته شده و به چم گر گرفتن و سوختن
گیراندن در گویش اسفهانی، در اصل به چم روشن کردن آتش و چراغ بوده است و سپس برای روشن کردن همه ابزارهای برقی مانند چراغ برق و. . . نیز به کار رفت. در ...
بالا کشیدن،
ناپویا، ایستا، بیکار، خاموش، خوابیده
گوش آشنا
دیدارنامه
مادگان کانی
رگ بَند، رگبند/ هنگامی که واژگان پارسیِ معنارسان دردسترس است چه نیازی به واژگان بیگانه است؟
رگ بَند، رگبند/ زبان پارسی، در پیِ ویژگی درونی و سرشتی خود، برای هر واژه دانشیک دارای توانمندی واژه سازی ست و نیازی به واژگان بیگانه ندارد.
واژه قرمه در ترکی، کارواژه ای ( فعلی ) می سازد که دارای معنای بریان کردن یا پختن است. ( قوورماق ) این واژه ( قرمه ) به گمان بسیار، ریشه در پارسی باس ...