پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٩٠٢)

بازدید
٥,٠٦٠
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه ی "شیر" که اکنون به چمهای جانور جنگلی، مایه نوشیدنی و در سده گذشته به شیر آب هم گفته شده درواقع به چم همان مایه نوشیدنی است. آن جاندار جنگلی در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به کاربر بالا هنگامی که گفتمان بر تاریخ کهن ایران زمین می رود دیگر سخن از بخشبندی زبانها به پارسی وکردی و آذری و لری و. . . چندان درست نیست. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

هرکسی چهره و شخصیتی جداگانه برای خودش دارد و پیوند داشتن با پیغمبر و امام مانند همسر، فرزند، برادر و. . به تنهایی مایه بالندگی و افتخار یا رهایی و نج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آژدار آج = دنده، نوار یا زبره ی تایر آجدار به چم دنده دار، زبره دار آژ به چم هاشور، نوار و آژدار = نواردار، پرفراژ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای عرصه ( خانه ) می توان گفت " زمینه" وبه جای اعیانی: ساخت، ساختمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به جای عرصه ( خانه ) می توان گفت " زمینه" وبه جای اعیانی: ساخت، ساختمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه ی " تِرِنگ" در گویش اسفهانی به چم سفت ( بستن ) است. ترنگ کردن یا ترنگ بستن. این واژه با افتادن واج /ر/ به تنگ دگردیس می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی آهنگ، ناهنگ ( ناآهنگ ) سخن ناهنگ یا بی آهنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آهنگین، خوشاهنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی آهنگ، ناهنگ ( ناآهنگ )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوشنوا، هماهنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوشنوایی، هماهنگی هارمونیک = خوشنوا، هماهنگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود بر شما و همه اندیشه ورزان سپاسمندم به پاس روشنگری که برای واژه "بنواخته" نمودید، با این پرتو افکنی، می توان این پیشنهاد را [بُنِ واژه شده] چمید ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به جز، مگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود بر مرد بزرگوار جناب فرتاش مرا شرمسار از سخنتان کردید. به گمانم "واختن" واگویشِ پهلویِ کارواژه ی "باختن" باشد که به جز چم شکست خوردن، چمار بازی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چگونی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مگر، به جز، جز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوشایند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود ُ سپاس بر شما جناب فرتاش! اینکه شما مرا شایسته پرسشتان دانستیدو دیدگاه مرا خواستید از بزرگواری شما بود وگرنه بنده خودم را در این اندازه ها نمی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزش داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با ارزش بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمایاندن، وانمود کردن، نمایش دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کارواژه آمیزه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دلبخواهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درخور نگرش، نگرش پذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

روپوشه ای، روبافتی = اپیتلیال، پوششی = اپیتلیوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مواد زهرناک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوردنیها، ماتکان خوراکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خورشی، خورشتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

چنگاری، یاخته های چنگاری = سلولهای سرطانی

پیشنهاد
١

خودافزایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود به جناب فرتاش باید بگویم بنده کسی نیستم و این شایستگی را ندارم که درباره چنین جستارهایی، سخنی برای گفتن داشته باشم و این کار را بر دوش ادیبان زب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بریده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه زنگ در زبان پهلوی نام گونه ای ابزار موسیقی بوده که این چمار ( معنا ) در سده های پسین و در سروده های شاعران دیده می شود: چه آواز نای و چه آواز چن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زنگوله = زنگ - پسوند کوچکسازِ [گوله]، پسوندکوچکساز [گوله] به جز واژه زنگوله، در واژه "دیگوله" هم دیده می شود به چم دیگ بسیار کوچک ( کوچکتر از دیگچه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نابلد، تازه کار، خام ( در جایگاه فروزه = صفت ) ناشیانه، خامیانه ( در جایگاه بندواژه = قید )

پیشنهاد
١

پرتوسنج گرمالیان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرتوسنج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرتوسنجی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناشیانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نابلد، تازه کار، بازیکن بی تکنیک = بازیکن نابلد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفویان ترک نبوده بلکه از مردم بومی آذربایگان ( آذری ) بودند و نیاکان آنها ازجمله شیخ صفی الدین اردبیلی که نیای او به "فیروزشاه زرین کلاه" می رسد همگی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شاید بتوان گفت نخستین شناسنامه یا بهتر بگوییم مدرک شناسایی، سنگ نوشته ای بجا مانده از دوران هخامنشیان است که از بایگانیهای پادشاهی ایران به دست آمده، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تراش بن کنونی کارواژه ی تراشیدن، از کارواژه پهلوی " تاشیتن" به دست آمده است به چم ستردن مو و جز آن. این واژه در سغدی به ریخت " تش ( بریدن ) بوده است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گندانبار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آب انبار، آبدان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ممکن الوجود= شدنی واجب الوجود = بودنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واجب الوجود = بودنی ممکن الوجود = شدنی

پیشنهاد
٣

اِسپاش جامه، سپاش ( س بیصداست ) در زبان پهلوی به چم فضا بوده است.