هنایش

لغت نامه دهخدا

هنایش.[ هَِ ی ِ ] ( اِ ) تأثیر و اثر داده شده. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

هناییدن
تاثیر و اثر داده شده

فرهنگ معین

(هَ یِ ) (اِمص . ) تأثیر، اثر.

پیشنهاد کاربران

فرمودن/فرمایش، نمودن/نمایش، ربودن/ربایش، سودن/سایش، افزودن/افزایش، سرودن/سرایش، اندودن/اندایش و. . .
می توان با این الگو کارواژهٔ هَنودن را پیش نهاد.
هَنودن: اثر گذاشتن، تأثیر کردن.
هنایش: اثر، تأثیر.
هناینده: تأثیر گذار .
و. . .
هنایش = کارسازی
هناخته ( که احتمالا از ریشه هناختن و هناز اومده ) تو یزد معنی میده. ظاهراً معنی فراهم کردن و برنامه ریزی کردن واسه یه امری میده.
عجیبه که تو سایت واسه این کلمه مدخل نیست.
برای پذیرش همگانی یک واژه و ورودش به گفتارروزمره مردم ، یکی از والاترین ویژگیها بیگمان بارِ آوائیِ واژه است . اینکه پیوستگی رونده جمله را نشکسته ودر گفتار خوش نشیند ، که هناختن این ویژگی را کمتر دارد ،
...
[مشاهده متن کامل]
درپاسخ به دوست اندیشمند باید بگویم ، در ساخت واژه های نو ، هیچ گونه بایستی برای ریشه دار بودن واژه نیست . گویندگانِ واژه ها خود، بهترین کارکرد را از واژه ها بیرون میکشند . شما جایگاه گویندگانرا نادیده میانگارید . زبانشناسان ، درست ترین روی هرزبان را ، آنچه امروز گفته میشود میدانند . بیگمان ، اگر واژه نو ، ریشه دار باشد چه بهتر ، ولی چنانچه واژه ای از همه سو ، درست و زیبا باشد ، ریشه دار نبودنش ، نباید سدراه سازنده باشد . اینگونه یک زبان ، با زمان پیشرفت میکند !

در پاسه به نیک: همه ی واژگان ساختگی و "جعلی" هستند. در زبان انگلیسی که تنها زبانی است که فرهنگستان ندارد در برابر ساخته شدن واژگان نو هیچ مقاومتی صورت نمیگیرد. اگر واژه هنایش رو دوست ندارید بکار نبرید. ولی اگر کسی بخواد میتونه بکار ببره و هیچ ایرادی نداره
از دوستان گرامی برای کم دقتی ام پوزش می خواهم. واژهٔ �ایز� به معنای رد پا که در �هنیزیدن� و �هنیزش� و . . . به کار گرفتم، واژه ای ترکی است. بنابراین آن واژه ها درست نیستند.
ولی در عوض در فرهنگ نفیسی ناظم الاطبا برای رد پا واژهٔ �آخ� آمده است. بنابراین با نگر به پیشوند �هن� که معنای درون و داخل و . . . را می رساند و پیشتر به تفصیل توضیح داده شد، می توان �هَناخ� را برای اثر، تاثیر ( در همان معنای اثر نه به معنای اثرگذاری ) و �هَناختن/هنازیدن� را برای تاثیر گذاشتن و �هَنازِش� را برای تاثیر ( به معنای اثرگذاری ) به کار گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

از طرفی �آزیدن� نیز ریخت دیگری از آژیدن و آجیدن است و به چم سوزن زدن، سوراخ کردن، منقور و مضرس کردن سطح سنگ و . . . آمده است. اگر پیشوند �هن� را به آن بیفزاییم به خوبی معنای اثر گذاشتن از آن هویدا می گردد.
بنابراین:
هَناخ = اثر، تاثیر ( به همان معنای اثر نه به معنای اثرگذاری )
هَناختن/هَنازیدن = اثر گذاشتن
هَنازِش = تاثیر ( به معنای اثرگذاری )
هَناخته = تاثیر گرفته، متاثر
هَناختگی = تاثیر گرفتگی، تاثر
هَناخ پذیر = تاثیرپذیر
هناخ پذیری = تاثیرپذیری

پیشنهاد بنده این است.
هَنیزیدن/هَنیختن = تاثیر گذاشتن
هَنیزِش، هَنیزَندگی = تاثیرگذاری
هَنیزَنده = تاثیرگذار
هَنیخته = تاثیر گرفته، متاثر
هَنیختگی = تاثر، تأثیرپذیرفته
هَنیخته شدن = تاثیر پذیرفتن
...
[مشاهده متن کامل]

واژه �هَنیزیدن� را اینگونه ساخته ام.
پیشوند �هَن� ( که درون و داخل و . . . را می رساند ) به علاوه ٔ واژهٔ �ایز� ( که به معنای اثر و ردپا است ) به علاوهٔ پسوند فعلساز �ایدن�. که در کل می شود اثر و ردپا نهادن در درون آدمی.
برای صرف این فعل در زمان گذشته نیز باید از �هنیختن� بهره برد. این الگو را می توان در نمونه های زیر دید.
مصدر بخش گذشته آموزیدن = آموختن
مصدر بخش گذشته آمیزیدن = آمیختن
مصدر بخش گذشته اندازیدن = انداختن
و . . .

هَنایش یعنی به درون آیش، به درون آمدن. ساخت این برابرنهاد برای واژه �تاثیر� از طرف جناب آذرکیوان، که برسازنده این واژه است، نشان می دهد ایشان با پیشوند �هَن� که معنای درون و داخل و . . . را می رساند آشنا بوده است. به نگر می آید جناب آذرکیوان از این رو این واژه را برای �تاثیر� برگزیده است که در �تاثیر� انگار چیزی به درون ذهن و روان �تاثیرپذیرنده� می آید که او را بر انجام یا پرهیز از کاری وامی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشترها که برای واژه �واردات� برابری پیشنهاد کردم، درباره پیشوند �هن�سخن گفته ام که در اینجا آن را باز می گویم.
�هَن� که دیسه ی کهنترِ �اَن� می باشد، پیشوندی است که معنای درون و داخل و . . . را می رساند. برای نمونه: انباردن/انباشتن ( به درون آوردن بار ) که هنباردن/انباشتن بوده است، اَندر، اَنگاردن/اَنگاشتن که هنگاردن/هنگاشتن بوده است ( به معنای تصور کردن، نگاره ای را به درون ذهن آوردن و . . . ) ، انباز و انبازیدن که هَنباز و هَنبازیدن بوده است ( به معنای شریک و شریک شدن، به درون بازی و فعالیت کسی رفتن و . . . ) و نمونه های دیگر.
این که بنابر گفته دوستان، در لری بختیاری هنایش به چم مَرزِش ( =آمیزش جنسی ) است نیز گواه دیگری بر سخنان بنده است.
ولی در پایان باید بگویم که من پیشنهاد بهتر و برازنده تری دارم که در فرسته ی بعدی آن را بیان خواهم کرد.

درود برشما هندا در بختیاری یعنی نزدیکی . هنایش یعنی نزدیکی کردن، سکس
منابع• https://t.me/doodmaneloor
درود بر شما همه سروران گرامی . درخواست بنده از شما گرانمایگان اینست که تلاش کرده و برای واژگانی از این دست جایگزین درستی پیدا کنید . دریغم می آید که بگویم زبان پارسی کران مند است و توانایی جایگزینی واژگان بیگانه را ندارد . سپاس از شما .
در پاسخ به "نیک" باید بگم که تمام واژه های دنیا جعلی و دساتیری اند. بکار بردن واژه های نو در همه جای جهان امری روزمره و پذیرفته است
جایگزین پارسی تاثیر
( هَ یِ ) ، �هَنایِش� واژه ای پارسی برابر �تاثیر� است.
می توان از آن کارواژه ی �هَناییدَن�، �هَنایَنده� ( آن چه تاثیر می گذارد، که می تواند برابر �تاثیر گذار� هم باشد. ) ، �هَناییده� ( آن چیز که بر آن تاثیر گذاشته می شود، که بهتر است برابر �تاثیر پذیر� ندانیمش. ) و. . . را بر پارسی اَفزایاند.
شاید ذکر این نکته بی فایده نباشد که:
احمد کسروی در �تاریخ مشروطه� این واژه را ( با همان معنای تاثیر گذاردن ) زیاد به کار می برد
شاید ذکر این نکته بد نباشدکه:
احمد کسروی در �تاریخ مشروطه� این کلمه را ( با همان معنای تاثیر گذاردن ) زیاد به کار می برد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس