قید کلمه یا گروهی از کلمات است که به فعل یا صفت یا مسند، مفهومی دیگر را علاوه بر مفهوم خود اضافه می کند. مانند جمله �بابک تند رفت� که تند کیفیت فعل �رفتن� را نشان می دهد.
بند، بست ( دیداری )
چارچوب ( رفتاری )
کارزاب ( زبان شناسی ) همان گونه که زاب ( صفت ) ویژگی یک واژه را می شناساند. کارزاب ( قید ) هم ویژگی یک کارواژه ( فعل ) را می شناساند. از این رو واژه کارزاب میتواند درخور آن باشد.
قید در دستور زبان: واژه ای تغییر ناپذیر که به جمله یا واژه ی دیگری معنای تازه ای می دهد. همتای پارسی واژه ی عربی قید، اینهاست: 1ـ واژه ی سغدی ویت veyt ؛ 2 ـ واژه ی مانوی زیگ zig.
قِید: [دستورِ زبان] بستواژه، بندواژه
واژه قید
معادل ابجد 114
تعداد حروف 3
تلفظ qeyd
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: قَید، جمع: قُیُود و اَقیاد]
مختصات ( ق ) [ ع . ]
آواشناسی qeyd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
پیشنهاد من واژه زاب کُنِش است.
به ماناک ( معنی ) زابی ( صفتی ) که کُنِش ( فعل ) را می گُواساند ( توصیف می کند ) .
گاث / گات / گاه / گه / گوت / گفت / گیت / قید همگی به چم قید کنونی هستن با قید ( ذکر ) مثالی نشان میدهم.
گاث های زرتشت = گفته های زرتشت / ذکرهای زرتشت
چرا گاث یا گات را ذکر یا همان قید نوشتم؟
... [مشاهده متن کامل]
در زبان لاتین ما واژه got را به چم فراموشی داریم که البته منظور یاد یا همان قید و ذکر می باشد و وقتی میگوییم چیزی یادم رفت = چیزی را از ذکر بردیم => قید یا ذکر نشان یادآوری می باشد و گوته یا گفته همان اذکار می باشد به چم نشانه ها یا همون گفته ها و همین گات ها را ما در گاه شماری داریم و گاهشماری به چم ذکرنویسی و نشانه گذاری روزهاست که در ان جزییات قید می شود => فهمیدیم قید همان گوت و قوت و قیت و قید می باشد که سزاوارست نگه داری شود یا به گاث یا گات و . . . بکار رود.
قلان چیز را گات کن = قید کن
گاتشو بزن = قیدشو بزن
و. . .
قید واژه ای عربی است و پارسی جایگزین آن، واژه ی سُغدی ویت veyt می باشد.
قید کردن = ثبت و درج کردن
وابسته بسته شده متکی
قید زمان
هنوز، در اصطلاح دستوریان، قید زمان مختص و مفرد است و اهل لغت آن را “تاکنون” و “تا حالا” و “تا این زمان” معنی می کنند. اما باید توجه داشت که همواره این چنین نیست و معانی گسترده تری، فراتر از آنچه اهل لغت گفته اند، از این قید دریافت می شود، برای روشن شدن مفاهیم مختلفی که از هنوز در سیاق های مختلف دانسته می شود، نگاهی می افکنیم به دیوان حافظ. و به کمک شعر لسان الغیب شیراز معانی مختلف این قید را توضیح می دهیم.
... [مشاهده متن کامل]
۱ ) هنوز غالبا به همان معنی است که اهل لغت گفته اند، یعنی به معنی تاکنون و تا حالا و…:
برنیامد از تمنّای لبت کامم هنوز
برامیدِ جام لعلت دُردی آشامم هنوز
یعنی: “تاحالا کامم برنیامده” و “تا این زمان دردی آشام هستم”.
۲ ) در موارد گفته شده هنوز سیاق جمله و فعلی را که معنی حال می دهد تاویل به گذشته می کند، مثلا:
در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف درازت به سر نمی آید
در بیت بالا فعل مضارع “به سرنمی آید” یعنی: “تا این زمان به سر نیامده است. ”
۳ ) در مواردی هنوز در کنار فعل مضارع دلالت بر دوام و پیوستگی دارد، مثل این بیت دیگر حافظ:
گنج قارون که فرومی رود از قهر هنوز
صدْمه ای از اثر غیرت درویشان است
“فرومی رود از قهر هنوز” یعنی: “همچنان و علی الدوام این گنج فرومی رود. ”
۴ ) در موارد اندکی هنوز در متون کهن در کنار فعل مستقبل به کار رفته است. بر اساس زبان معیار امروز قید “هنوز” نباید در مورد آینده به کار رود، مثلا ما نمی گوییم: “هنوز سفر نخواهم کرد” و “هنوز خوشحال نخواهی شد” و. درست این عبارات در زبان امروز “هنوز سفر نکرده ام” و “هنوز خوشحال نشده ای” است. اما پیشینیان احیانا هنوز را در سیاق فعل مستقبل به کار برده اند، مثل این بیت حافظ:
روز اوّل رفت دینم درسرِ زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
چنان که می بینیم حافظ “چه خواهد شد هنوز” گفته که طبق زبان معیار امروز ظاهرا پذیرفته نیست و حتی ممکن است کسانی بر حافظ به دلیل این کاربرد خرده بگیرند. اما باید توجه داشت که در این موارد معنی هنوز دیگر همان معنای رایج نیست و معنی “زین پس” و “از این به بعد” و “همچنان” از آن استنباط می شود.
در بیت حافظ “تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز” یعنی: “باید ببینیم که از این پس در این سودا و عشق سرانجام من به کجا خواهد رسید!”
پیش از حافظ کاربرد هنوز را در کنار فعل آینده در سخن خاقانی، هم می بینیم:
جوی دل رفته دار خاقانی!
کآب دولت هنوز خواهد بود
یعنی: همچنان آب دولت و اقبال در جریان خواهد بود.
براساس آنچه گذشت قید زمان هنوز بسته به کاربرد آن در سیاق جملات و افعال گذشته و حال و آینده معانی متفاوتی را می رساند.
این مجملی بود در معنی قید هنوز و معانی مختلفی که در سیاق های مختلف عارض آن می شود.
بَندال = قید
بَندالیدن = مقید کردن
بَندالیده = مقید
{بَندال: بَند پسوند همانندی �ال�. این واژه در چنگال، گودال، کَندال ( در لری به چم چاله بزرگ ) و . . . . رویهمرفته به چم چیزی که همچون بند شما را مقید می کند}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
بند _ وابستگی
Constraint
جیغ
Such as
Adverb of frequency
Adverb of intensifire
Adberb of time
Adverb of manner
Adverb of time
Adverb of place
شرط
در گفتار لری :
قِیدی نیست = چیزی مهمی نیست، گرفتاری بزرگی نیست
زمانی که بچه ای زمین می افتد یا آسیب کوچکی می بیند یا زمانی که کسی از پیشامدی نگران است برای دلداری او می گویند قیدی نیست.
. . . . . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
قِید بندی ندارد = پایبندی ندارد
. . . . . . . . . .
مُقِیِد نیستم = نگران نیستم
زمانی که کسی به دیگری می گوید اگر چنین و چنان شد؟ ، دیگری در جواب می گوید مُقِیِد نیستم به مَنای نگران نیستم یا آن چیز برایم سخت نیست یا مهم نیست یا نگرانی و درگیری فکر و گرفتاری ام آن چیز نیست.
خواهشمندم که �بست� را از فهرست مینوهای ( معانی ) �قید� ، کنار بگذارید ؛ چون �بست� برابر ( معادل ) خوبی برای واژهء عربی �صفت� است.
در زبانشناسی
قید : برکنش
قید زمان
هنوز، در اصطلاح دستوریان، قید زمان مختص و مفرد است و اهل لغت آن را “تاکنون” و “تا حالا” و “تا این زمان” معنی می کنند. اما باید توجه داشت که همواره این چنین نیست و معانی گسترده تری، فراتر از آنچه اهل لغت گفته اند، از این قید دریافت می شود، برای روشن شدن مفاهیم مختلفی که از هنوز در سیاق های مختلف دانسته می شود، نگاهی می افکنیم به دیوان حافظ. و به کمک شعر لسان الغیب شیراز معانی مختلف این قید را توضیح می دهیم.
... [مشاهده متن کامل]
۱ ) هنوز غالبا به همان معنی است که اهل لغت گفته اند، یعنی به معنی تاکنون و تا حالا و…:
برنیامد از تمنّای لبت کامم هنوز
برامیدِ جام لعلت دُردی آشامم هنوز
یعنی: “تاحالا کامم برنیامده” و “تا این زمان دردی آشام هستم”.
۲ ) در موارد گفته شده هنوز سیاق جمله و فعلی را که معنی حال می دهد تاویل به گذشته می کند، مثلا:
در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف درازت به سر نمی آید
در بیت بالا فعل مضارع “به سرنمی آید” یعنی: “تا این زمان به سر نیامده است. ”
۳ ) در مواردی هنوز در کنار فعل مضارع دلالت بر دوام و پیوستگی دارد، مثل این بیت دیگر حافظ:
گنج قارون که فرومی رود از قهر هنوز
صدْمه ای از اثر غیرت درویشان است
“فرومی رود از قهر هنوز” یعنی: “همچنان و علی الدوام این گنج فرومی رود. ”
۴ ) در موارد اندکی هنوز در متون کهن در کنار فعل مستقبل به کار رفته است. بر اساس زبان معیار امروز قید “هنوز” نباید در مورد آینده به کار رود، مثلا ما نمی گوییم: “هنوز سفر نخواهم کرد” و “هنوز خوشحال نخواهی شد” و. درست این عبارات در زبان امروز “هنوز سفر نکرده ام” و “هنوز خوشحال نشده ای” است. اما پیشینیان احیانا هنوز را در سیاق فعل مستقبل به کار برده اند، مثل این بیت حافظ:
روز اوّل رفت دینم درسرِ زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
چنان که می بینیم حافظ “چه خواهد شد هنوز” گفته که طبق زبان معیار امروز ظاهرا پذیرفته نیست و حتی ممکن است کسانی بر حافظ به دلیل این کاربرد خرده بگیرند. اما باید توجه داشت که در این موارد معنی هنوز دیگر همان معنای رایج نیست و معنی “زین پس” و “از این به بعد” و “همچنان” از آن استنباط می شود.
در بیت حافظ “تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز” یعنی: “باید ببینیم که از این پس در این سودا و عشق سرانجام من به کجا خواهد رسید!”
پیش از حافظ کاربرد هنوز را در کنار فعل آینده در سخن خاقانی، هم می بینیم:
جوی دل رفته دار خاقانی!
کآب دولت هنوز خواهد بود
یعنی: همچنان آب دولت و اقبال در جریان خواهد بود.
براساس آنچه گذشت قید زمان هنوز بسته به کاربرد آن در سیاق جملات و افعال گذشته و حال و آینده معانی متفاوتی را می رساند.
این مجملی بود در معنی قید هنوز و معانی مختلفی که در سیاق های مختلف عارض آن می شود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)